درباره نمايشگاه آثار و زندگينامه «عباس معيري»
نور و رهايي
ساره بهروزي
شور و شوقي به ياد ماندني از اصالت و هنر ايراني در گالري شيرين با افتتاحيه نمايشگاه «عباس معيري» بر قرار شد. آثار و زندگينامه اين استاد مجسمهساز و نگارگر ايراني پس از گذشت بيش از چهار دهه براي اولين بار است كه در ايران به نمايش گذاشته ميشود. او كه در 28 نمايشگاه انفرادي و 300 نمايش گروهي شركت داشته، هنرمندان زيادي را با اصالت شرقي آشنا كرده است. حالا چند روزي است كه ميزبان مخاطبانش در ايران است. اگرچه استاد معيري ساكن پاريس است و خود حضور ندارد، نمايش آثارش همراه با زندگينامه او براي بازديد كنندگان خالي از لطف نخواهد بود. آقاي معيري در روز افتتاحيه از طريق اسكايپ با دوستان و ديگر اساتيد بازديد كننده گفتوگو كرد. شادي و هيجان افراد از برپايي اين نمايشگاه، هياهويي در فضا به پا كرده بود كه براي من جالب بود.
خانم مسني از ميان بازديدكنندگان به جوانترها ميگفت: «چقدر خوبه كه استاد براي شماها ارزشمند است و براي ديدن آمدهايد..». از حس و حال خوب حاكم در فضا هرچه بگويم اندك است. و اما نمايشگاه شامل دو بخش ميشود. اول زندگينامه عباس معيري همراه عكسهايي كه مخاطب را با جزييات زندگياش همراه ميكند. زندگينامه در كنار يادگاريهاي تصويري گويا زباني است قصهگو كه سخن ميگويد تا مخاطب هرچه بيشتر با شخصيت هنرمند آشنا شود. بخش دوم، آثار هنرمند نگارگر است كه دنيايي خلاق و سرشار از احساس و زيبايي را نشان ميدهد.
معيري اولين دوره حرفهاي نقاشي خود را در ۱۶سالگي با آتليه استاد بهزاد آغاز ميكند اما جالب توجه است كه پس از چند سال در اولين نمايشگاه هنركده هنرهاي زيبا، مجسمههاي بزرگ و سفيدي را به نمايش ميگذارد! مجسمههايي كه تحت تاثير نقشهاي تختجمشيد و با موضوعات اساطيري ادبيات فارسي بودهاند. اما پس از تجربههاي متفاوت در هنر مجسمه و تاتر او نقاشي را برميگزيند. عباس معيري در سال 1350 براي ادامه تحصيل به عنوان دانشجوي بورسيه به پاريس ميرود كه اين آغاز دورهاي جديد در زندگي اوست. « با مطرح شدن نام عباس معيري در نمايشگاه بينالمللي نيس در سال 1352 گالريهاي پاريس از ايشان دعوت به همكاري ميكنند.» (معيري؛ زندگينامه 97) زندگي ايشان در پاريس طي سالها علاوه بر شناساندن هنر و اصالت فرهنگ ايراني به هنرمندان غربي با درخواستي از طرف شهردار پاريس روبهرو ميشود.« ژاك شيراك شهردار وقت پاريس از معيري درخواست ميكند كه آتليه هنرايراني را درمركز گسترش هنر و فرهنگ پاريس در سال 1985 تاسيس كند. معيري تا سال 2014 مديريت آتليه را برعهده داشت...» (زندگينامه)
استفاده از فرمهاي منحني و نرم در آثار اين هنرمند دنيايي فراواقعي را براي مخاطب ميگشايد. سنت نگارگري ايراني كه با فضاهايي از مدرنتيه تلفيق شده بود، جذابيتي در آثار ايجاد كردهبودند كه در نوع خود برايم بينظير بود. هر كدام از تابلوها را كه مشاهده ميكردم، يادآور تاريخچه نگارگري و نقاشي ايراني بودند. نگارگري ايران برگرفته از هنر شرقي بوده، اما ديري نميگذرد كه اين هنر اصيل با الهام از طبيعت، ويژه ايرانيان ميشود.
اگرچه هنر نگارگري داراي مكاتب مختلفي است، استفاده نكردن از پرسپكتيو و همچنين استفاده نكردن از رنگهاي تركيبي يكي از خصوصيات شاخص در اين هنر اصيل به شمار ميرود .هنرمندان اين هنر اصيل خالق نقاشيهايي زيبا با چهرههايي ويژه هستند. در آثار استاد نيز اسب، پرنده و زنان هريك داراي پيامي منحصر به فرد هستند. روح زندگي همراه با حركت اسبها در كنار سرو كه شاخصه اين هنر ايراني است ما را با فراواقعيتي روبهرو ميكند.
چيزي كه بيش از ماديات و طبيعت است. حسي كه از زمين فراتر ميرود و ما را با خود به دنيايي ميكشاند كه نيستي در آن راه ندارد. دنيايي كه طعم شيرين دارد به دور از ستيز و فرمانروايي است. از ديرباز نگارگري ايراني ذهنيتي لطيف به عالم غير مادي نشان داده است. به بيان ديگر گرچه عالم ذهني وارد فضاي نقش شده است اما شناخت زيباي اين هنر بدون ادب و شعر ايراني شايد ممكن نباشد. در بيشتر مواقع در نگارگري ايراني تصاوير غرق در نور هستند و سايهاي در آن وجود ندارد. خط و خطوط يا چين و چروكي هم در چهرهها مشاهده نميشود. در مواجهه با تابلوهاي نگارنگري در بيشتر مواقع درختان، انسانها، بناها از بالا تجسم ميشوند يا از روبهرو به طوري كه در مواجهه با يك تابلوي نگاره ميتوانيم همهچيز را به طور كامل ببينيم. يا بهتربگويم ميتوانيم بايستيم و به دنيايي پر از خوبي و نور و رهايي خيره بمانيم.