سارا معصومي
«ايران بايد از سوريه خارج شود، امريكا بايد به حضور نظامي در منطقه غرب آسيا به خصوص سوريه پايان دهد.» اين جملات يا از زبان مقامهاي امريكايي، اسراييلي و سعودي درباره ايران شنيده ميشود يا از زبان مقامهاي ايراني درباره امريكا. همزمان با افزايش دستاوردهاي دولت بشار اسد در سوريه، بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي مخالف بشار اسد با نااميدي از وداع وي از قدرت، نگران حضور نظامي ايران در سوريه هستند. در چنين شرايطي بيشترين فشارها از سوي امريكا و رژيم اسراييل براي خروج ايران از سوريه بر دوش روسها است. درحالي كه مقامهاي متفاوت روس از سرگئي ريابكوف، معاون وزير خارجه تا سرگئي لاوروف، وزيرخارجه تاكنون بارها تاكيد كردهاند كه اين تهران و دمشق هستند كه بايد درباره وضعيت نيروهاي ايراني در سوريه تصميمگيري كنند، اصرارهاي مقامهاي امريكايي و اسراييلي همچنان ادامه داشت تا اينكه روز پنجشنبه ولاديمير پوتين در سخنراني در نشست سالانه موسوم به «نشست باشگاه مباحثه والداي» در سوچي روسيه آب پاكي را بر دستان همگان ريخت و تاكيد كرد كه هر گونه گفتوگويي درباره خروج نيروهاي ايراني از سوريه مشروط به ارايه تضميني براي تامين امنيت سوريه است و اين امر بايد از سوي كساني انجام شود كه ميخواهند شاهد خروج نيروهاي ايراني از سوريه باشند. بدينترتيب رييسجمهور روسيه آب پاكي را بردستان كساني ريخت كه مسكو را مسوول حضور و به تبع آن خروج نيروهاي ايراني از سوريه ميدانند.
ايران، سوريه را مستثني كرد
مساله حضور ايران در سوريه به اهرم فشار اسراييل در رابطه با دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا تبديل شده است. بنيامين نتانياهو، نخستوزير رژيم اسراييل در يك سال و نيم اخير تلاش گستردهاي را براي كمرنگ كردن حضور ايران در سوريه به كار گرفته و به نظر ميرسد كه با وجود بيميلي دونالد ترامپ براي باقي ماندن نيروهاي امريكايي در سوريه، نتانياهو توانسته نظر مثبت چهرههايي چون جانبولتون، مشاور امنيت ملي را جلب كند. همزمان ترامپ اصرار دارد كه اگر اسراييل يا سعودي خواهان بقاي نيروهاي امريكايي در سوريه هستند بايد هزينه آن را پرداخت كنند. هزينهاي كه به نظر ميرسد سعوديها هربار در مخمصهاي مانند ماجراي مفقود شدن جمال خاشقجي، روزنامهنگار سعودي گرفتار ميشوند بخشي از حقالسكوت به واشنگتن را به اسم آن پرداخت ميكنند.
دونالد ترامپ، سكاندار اين روزهاي كاخ سفيد از زمان حضور در رقابتهاي انتخابات رياستجمهوري شعار واحدي داشت مبني براينكه سربازان امريكايي را به خانه بازميگرداند و تمايلي به هزينهسازي براي كشورش در جنگهاي خاورميانه ندارد با اين وجود بنا به گزارشي كه نشريه امريكايي آتلانتيك اخيرا نوشته به نظر ميرسد كه در ديدگاه ترامپ تغييراتي صورت گرفته است. ماه گذشته ميلادي بود كه ترامپ نظرش درباره حضور نظامي امريكا در يك كشور را تغيير داد و آن كشور هم سوريه بود. جانبولتون، مشاور امنيت ملي سوريه ماه گذشته ميلادي تاكيد كرد كه امريكا در سوريه ميماند. وي در پاسخ به اين سوال كه اين حضور نظامي امريكاييها در سوريه تا چه زماني طول خواهد كشيد؟ گفت: تا زماني كه نيروهاي ايراني خارج از مرزهايشان باشند. مشاور امنيت ملي ترامپ كه شهره عام و خاص در ايران ستيزي است در ادامه تاكيد كرد كه استراتژي امريكا در سوريه تغيير كرده و از مبارزه با داعش به سمت مبارزه با ايران حركت كرده است.
بازسازي سوريه، ابزار جديد در اختيار ترامپ
همزمان خبرگزاري انبيسي نيز در گزارشي اعلام كرده بود كه استراتژي جديد تشديد تلاشهاي ديپلماتيك و سياسي توامان را شامل ميشود اما همچنان همه فعاليتهاي نظامي امريكا در سوريه مطابق با محدوديتهايي خواهد بود كه كنگره در اين مسير تعيين كرده است. با توجه به ورود سوريه به مرحله بازسازي و تمايل كشورهاي متفاوت براي سرمايهگذاري در اين بخش به نظر ميرسد كه امريكاييها اين مساله را به اهرمي براي فشار به منظور خارج كردن ايران از سوريه تبديل كردهاند. به عنوان مثال دولت ترامپ اعلام كرده كه روند كمك امريكا به بازسازي سوريه در بخشهايي كه ايرانيها يا نيروهاي روسيه حضور دارند متوقف خواهد شد. درحالي كه روسها در چندسال گذشته بهشدت نگران تقابل نظامي مستقيم ايران و اسراييل در سوريه بودهاند، تقابل نظامي نيروهاي مورد حمايت ايران در سوريه با امريكاييها نيز به نگراني روسها اضافه شده است.
انبيسي در بخشهاي ديگري از گزارشش نوشته است: دولت ترامپ براي اعمال فشار بر دولت سوريه، ايران و روسيه را به واسطه شركت در عمليات بازسازي سوريه مورد تحريم قرار ميدهد. در حقيقت درخواست امريكا براي تحريم ايران و روسيه تلاشي براي بيرون راندن آنها از سوريه در آستانه شكل گرفتن ساختار سياسي جديد در اين كشور جنگ زده است. در اين راستا چند منبع آگاه نزديك به كاخ سفيد به ان بيسي گفتهاند كه خروج ايران از سوريه اصليترين دليل نهفته در سطرسطر سياست جديد ترامپ در اين كشور است. با اين وجود كارشناسان امريكايي ميگويند كه در استراتژي جديد امريكا در قبال ايران در سوريه كار چنداني از نيروهاي نظامي امريكايي برنميآيد چرا كه قوانين كنگره درباره فعاليتهاي نظامي فرامرزي امريكا دست و پاي ترامپ را بسته و اگر وي بخواهد به نيروي نظامي بيشتري در سوريه متوسل شود بايد مجددا به كنگره مراجعه كند. در چنين شرايطي ميتوان گفت كه ترامپ براي تحت فشار قرار دادن ايران در سوريه به اهرم تحريم و ديگر ابزارها براي فشار اقتصادي متوسل ميشود.
هدف، ايران است اما از جزييات خبري نيست
نشريه امريكايي آتلانتيك در تازهترين تحليل خود تاكيد كرده كه امريكا در استراتژي جديد مبني بر باقي ماندن در سوريه تا زماني كه نيروهاي ايراني در سوريه هستند، تلاش ميكند تقابل مستقيم با نيروهاي ايراني را رقم نزند اما حق دفاع را براي خود محفوظ داشته است. با اين وجود نه فقط چهرههاي سياسي امريكايي بلكه فرماندهان نظامي نيز از ابهام در استراتژي جديد ترامپ در قبال سوريه سخن ميگويند و تاكيد دارند كه تنها پاشنه آشيل اين استراتژي كه به نوعي هدف آن است مشخص شده كه مقابله با ايران است اما ابزارهاي رسيدن به اين هدف مشخص نيست. درحالي كه دونالد ترامپ به دنبال منبعي براي تامين هزينههاي مادي تداوم حضور امريكا در سوريه است، افكار عمومي در امريكا نسبت به اين مساله بيميل هستند. امريكاييها روساي جمهوري را ميبينند كه وعده پايان حضور نظامي سربازان امريكايي در افغانستان و عراق را ميدهند اما خود را با ايراني كه هزينههاي مادي و معنوي بسياري در سوريه كرده، درگير كردهاند. امريكاييها پس از گذشت 7 سال از بحران در سوريه فكر ميكردند ماجراجويي نظامي سربازان اين كشور در سوريه هم با مشخصتر شدن وضع نظامي و سياسي در دمشق به پايان ميرسد اما اكنون اين صدا را از كاخ سفيد ميشنوند كه تا ايران باشد، ما هم ميمانيم.
پرانتزهاي باز براي امريكا خطرناكتر است
نشريه آتلانتيك در تازهترين تحليلي كه درباره حضور نيروهاي ايراني و امريكايي در سوريه نوشته، بازسازي سوريه را اصليترين نقطهاي دانسته كه ميتواند به محل مقابله امريكا با ايران تبديل شود . نويسنده اين مطلب در ادامه نوشته است: ايران براي حمايت از بشار اسد در سال 2011 به سوريه وارد شد اما ظهور داعش در سال 2014 در سوريه باعث شد كه حضور ايرانيها در اين كشور تثبيت و حتي تقويت شود. ايران در اين سالها هم در سوريه خون داده و هم هزينههاي مادي كرده است. جدا از اينكه سياستهاي ايران و روسيه توانسته حضور بشار اسد در قدرت به عنوان متحد تهران را تثبيت كند، ايران اكنون ميخواهد از فرصت بازسازي سوريه هم كمال استفاده را بكند. در حال حاضر تحريمهاي ثانويه امريكا عليه ايران در مسير بازگشت هستند و مشاركت در بازسازي سوريه براي ايران امري حياتي است. همزمان دونالد ترامپ در قالب اعمال فشار حداكثري بر تهران به دنبال منزوي كردن ايران و افزايش فشارهاي سياسي و اقتصادي بر اين كشور است و دقيقا مساله بازسازي سوريه يكي از نقطه قوتهاي ايران است كه امريكا ميتواند در مسير تحقق آن سنگاندازي كند. در چنين شرايطي امريكا ميخواهد ايران را از سوريه بيرون كند اما ايران هم كشوري نيست كه بدون جنگ به اين خواسته امريكا پاسخ مثبت بدهد. درحال حاضر گفته ميشود كه قريب به 2000 نيروي امريكايي در سوريه مستقر هستند اما اگر امريكاييها به دنبال مهار حضور ايران در سوريه هستند بايد سربازان بيشتري را راهي سوريه كنند و حتي دست به ساخت پايگاه نظامي براي خود بزنند. با اين وجود امريكا بايد مراقب باشد كه اشتباه اسراييل در لبنان در فاصله سالهاي 1982 تا 2000 را تكرار نكند و با استقرار نيروهاي نظامي زميني بيشتر در سوريه، زمينه را براي حضور بلندمدت خود در اين كشور فراهم نسازد. ترامپ بايد توجه داشته باشد كه اگر هدف از سياست امريكا در سوريه انتظار براي بيرون رفتن ايرانيها از اين كشور است، حضور بدون پرانتز بسته زماني براي ايران در سوريه بسيار راحتتر و كمدردسرتر است تا براي امريكا. ايران يك قدرت منطقهاي است و نه كشوري كه خود را با حضور نظامي به اين منطقه تحميل كرده باشد و مهمترين نكته ديگر اين است كه دولت بشار اسد از حضور نيروهاي ايراني در سوريه استقبال كرده است.
اگر ترامپ از برجام خارج نشده بود
نشريه آتلانتيك در بخشهاي ديگري از مطلب خود ادعا كرده كه ايران ميتواند نيروي نظامي بسيج شده توسط خود را از سوريه به ديگر كشورها چون يمن و افغانستان اعزام كند و با بستر قرار دادن اين تحليل از نبود كانال ديپلماتيك ارتباطي ميان تهران و واشنگتن گلايه كرده و افزوده است: اگر امريكا از برجام خارج نشده بود امكان گفتوگوي ميان تهران و واشنگتن درباره سوريه و همچنين نيروهاي ايراني يا نيروهاي مورد حمايت ايران در سوريه وجود داشت.
در نبود اين كانال ديپلماتيك بسياري از نگاهها به سمت روسيه چرخيده اما در نگاهي واقعبينانه بايد گفت كه دامنه نفوذ روسيه براي اينكه بتواند رفتارهاي ايران در سوريه را محدود كند، چندان وسيع نيست. ايرانيها برخلاف آنچه در واشنگتن تصور ميشود نفوذ خود در سوريه را مديون روسها نميدانند و اعتقاد دارند كه اين نفوذ، نتيجه سياستهاي تهران است لذا براي كم يا زياد كردن آن چشم به دهان روسها ندوختهاند. با اين وجود شايد امريكا بتواند از روسيه بخواهد نقش بازيگر تنشزدا ميان بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي حاضر در سوريه را ايفا كند.
ترامپ در حال تدوين استراتژي جديد خود در سوريه است و شايد به منظور تشويق ايران براي كاستن از حضور نظامي در سوريه بايد به ابزار ديپلماسي متوسل شود اما همزمان حضور نيروهاي امريكايي در سوريه براي امتيازگيريهاي سياسي بعدي يك ضرورت است. امريكاييها بايد قدمهاي خود در سوريه را شمرده شمرده بردارند چرا كه نتيجه اين سياستگذاري ميتواند كل منطقه را تحتالشعاع قرار دهد. اگر سياست امريكاييها شكست بخورد، ايران بر دامنه نفوذ خود در منطقه ميافزايد و البته سوريه به باتلاقي براي امريكا بدل خواهد شد كه خروج آبرومندانه از آن ديگر براي واشنگتن ممكن نخواهد بود.