• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4212 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۲۸ مهر

درباره حاشيه‌هاي برنامه نود و عادل فردوسي‌پور

حذف عادل، نه عادلانه است نه عاقلانه!

سيدرضا صائمي

با عدم پخش برنامه نود در دوشنبه شب هفته گذشته، شايعه حذف عادل فردوسي‌پور و برنامه نود از شبكه سوم سيما داغ و با واكنش‌هاي مختلفي در فضاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي همراه شد؛ برنامه‌اي كه بيشترين مخاطب تلويزيوني را سال‌ها به خود اختصاص داده و يك سرمايه رسانه‌اي براي صدا و سيما محسوب مي‌شود. به بهانه اين خبر كه البته هنوز صحت و سقم آن به شكل قطعي معلوم نيست در اين يادداشت به عادل فردوسي‌پور و برنامه نود مي‌پردازيم. سخن گفتن از عادل فردوسي‌پور و برنامه نود نه مباحثه درباره يك فرد است نه يك برنامه فوتبالي. تركيب نود و فردوسي‌پور حاصلش مي‌شود هويت يك برنامه‌اي كه به برند تلويزيوني بدل شده و يك شخصيت حقوقي و هويت مستقل رسانه‌اي يافته است. بدون شك قوام و دوام اين برنامه به حضور عادل فردوسي‌پور به عنوان مجري و تهيه كننده آن وابسته است.

اين وابستگي نه لزوما به دليل محبوبيت اين مجري ورزشي كه به دليل رويكرد و عملكرد او در مديريت يك برنامه ورزشي است. واقعيت اين است كه برخي به اين برنامه انتقاد داشته و عملكرد آن را موجب تخريب و تضعيف فوتبال كشور مي‌دانند اما اغلب نود را به عنوان يك برنامه شفاف، منتقدانه و جريان‌ساز در عرصه فوتبال كشور دانسته‌اند كه به رشد و توسعه آن كمك مي‌كند. اين نظرات دوگانه و به ظاهر متضاد در يك چيز اشتراك نظر دارند و آن هم تاثير‌گذار بودن اين برنامه است؛ حالا چه مثبت چه منفي؛ ضمن اينكه برنامه‌هاي اجتماعي- فرهنگي ديگري در سال‌هاي اخير تلاش كرده‌اند تا براساس الگوي موفق نود توليد شوند و اين گواه ديگري است بر اينكه برنامه نود به عنوان يك الگوي رسانه‌اي و برنامه تلويزيوني نه صرفا برنامه ورزشي موفق و تاثير‌گذار بوده است؛ هرچند كه موفقيت برنامه نود بي‌ارتباط با ماهيت فوتبال و مناسبات اجتماعي و صنفي آن نيست و نبايد آن را دست‌كم گرفت. يعني اگر چنين برنامه‌اي در رشته‌هاي ورزشي ديگر هم ساخته مي‌شد نمي‌توانست به موقعيت نود دست پيدا كند؛ حتي كشتي كه بعد از فوتبال نزد ايرانيان محبوبيت دارد. با اين حال برنامه‌هاي فوتبالي ديگري هم طي اين 4 دهه حول محور فوتبال ساخته شده اما نتوانسته موقعيت و موفقيت نود را تجربه كند.

اين خود گواه ديگري است بر اينكه نود بيش از هر چيز و هر كسي قائم به عادل فردوسي‌پور است و آن را مي‌توان مجري محور‌ترين برنامه تلويزيوني دانست. مجري محوري نه به معناي هژموني و استعلاي مجري بر فرم و محتوايي آن، كه به معناي هويت بخشي مجري به يك برنامه.

در واقع برنامه نود را بدون عادل فردوسي‌پور نمي‌توان تصور كرد. درست است كه خود فوتبال به عنوان موضوع اين برنامه واجد جذابيت‌هاي بالايي است، اما تبديل نود به يك برنامه پرطرفدار بيش از هرچيز به نحوه اجراي فردوسي‌پور برمي‌گردد.

او به واسطه علاقه شديدي كه به ورزش فوتبال داشته و اطلاعات و دانش نظري خوبي كه در اين زمينه دارد موفق شده تا رنگ و بوي بيشتري به اين برنامه ببخشد و مهارت‌هاي ژورناليستي وي نيز در مديريت و اجراي برنامه به كمك او آمده تا از مجموعه اين توانمندي‌ها در جهت پويايي و تحرك بيشتر برنامه استفاده كند. هيجان تماشاي برنامه نود كمتر از ديدن يك مسابقه حساس فوتبال نيست.

فردوسي‌پور با تكيه بر تجربيات ژورناليستي خود، موفق شد همان فضاي منتقدانه را به برنامه نود تزريق كند و آن را از يك برنامه صرفا گزارشي- نمايشي دربياورد. جالب است كه بدانيد خريد چند روزنامه ورزشي، چند هفته‌نامه و ماهنامه خارجي فوتبال و مجلات معتبر «ورلد ساكر»، «چمپييونز» و «فورفورتر» از جمله عادت هميشگي عادل فردوسي‌پور بود؛ ضمن اينكه تسلط او به زبان انگليسي و استفاده دايم از منابع اصلي اطلاعات در اينترنت و وقت گذاشتن و مطالعه آنها موجب شده تا او نه‌فقط به عنوان يك مجري كه در حد يك كارشناس و خبرنگار فوتبال نسبت به كار خود شناخت و تبحر داشته باشد و از مجموع اين توانمندي‌ها در جهت جذابيت بيشتر برنامه نود استفاده كند؛ هرچند جسارت و شجاعت او در طرح برخي مسائل و نقد وضعيت فوتبال كشور و البته آشنايي با خط قرمزهاي رسانه‌اي در اين باره به همه اين توانمندي‌ها و ويژگي‌هاي شخصي فردوسي‌پور و برنامه‌‌اش پويايي و نشاط مي‌بخشد. با اين حال مهم‌ترين ويژگي جذابيت اجراي عادل فردوسي‌پور برخورد صادقانه و بدون رودربايستي اوست كه در آشفته‌بازار فوتبال وامدار هيچ گروه و دسته‌اي نيست.

پيگير بودن وي در نقد آسيب‌هاي فوتبال كشور و عدم‌محافظه‌كاري او در اين ماجرا كمتر در يك مجري و گزارشگر ورزشي وجود دارد و با اينكه از حيث مهارت كلامي داراي ضعف عمده‌اي در اجراست اما همين رويكرد و البته محبوبيتش موجب شده تا نود، نود شود! آنهايي كه دستي بر آتش برنامه‌سازي تلويزيوني دارند مي‌دانند كه تبديل شدن يك برنامه به يك برند معتبر تلويزيوني كار ساده‌اي نيست و در صداوسيماي ما به يك استثنا و معجزه شبيه است؛ آن هم برنامه‌اي كه نزديك به دو دهه در اوج باشد و دچار ريزش و افت مخاطب نشود.

بديهي است حذف عادل فردوسي‌پور حتي اگر با او اختلاف سليقه هم داشته باشد در عين اوج كج‌سليقگي يك خودزني بزرگ براي شبكه سوم سيماست. آن كه به يك شبكه اعتبار مي‌بخشد توليدكنندگان يك برنامه هستند نه مديران آن، كه غالبا پشت درهاي بسته تصميم‌گيري مي‌كنند و در بسياري از موارد، آنتن و زبان رسانه‌اي را نمي‌شناسند. مدير تازه به شبكه سه رسيده امروز نه سابقه تجربه عادل فردوسي‌پور را دارد نه به اندازه او رسانه‌شناس است! پارادوكسي كه در عملكرد و سياستگذاري او در همين چند ماهه وجود دارد عجيب است.

از يك سو با هزينه‌هاي گزاف براي اولين بار كسي مثل محمدرضا گلزار را به تلويزيون مي‌آورد تا يك مسابقه را اجرا كند. سوپراستاري كه توان و مهارت لازم براي مجري‌گري را ندارد اما از سوي ديگر برنامه يك ستاره بي بديل تلويزيوني را در آستانه تعطيلي قرار مي‌دهد. از يك سو شاهد ستاره‌آوري تلويزيون هستيم كه حتي اصول خود را مبني بر عدم ستاره‌سازي در تلويزيون زير پا مي‌گذارد تا بتوان ريزش مخاطب خود را چاره كند و از سوي ديگر با ستاره تلويزيوني خود كه بيشترين مخاطب را پاي تلويزيون نشانده دچار چالش مي‌شود. جالب اينكه در اين ميان رسانه‌اي اصولگرا كه دچار ذوق‌زدگي از اين ماجراست به‌شدت از حذف فردوسي‌پور استقبال مي‌كند و مي‌نويسد: «در اين مقطع فردوسي‌پور بايد اين فضا را مديريت كند تا رسانه‌ها در مقابل صدا و سيما قرار نگيرند، اگر اين اتفاق بيفتد احتمالا به حذف كلي او از جريان رسانه منجر خواهد شد. فردوسي‌پور بايد همان كاري را انجام دهد كه فريدون جيراني پس از حذف از برنامه «هفت» در ۲۳ ارديبهشت ۹۱ انجام داد.

آخرين «هفت» جيراني پرشورتر برگزار شد، او با همه بينندگانش خداحافظي كرد و رفت براي اصلي‌ترين شبكه سيما، شبكه يك، يك سريال الف ويژه ساخت. خود همين مطلب نشان مي‌دهد زمينه اختلاف يك بحث سليقه‌اي و جناحي است و عده‌اي در رسانه ملي كه تاب محبوبيت و نفوذ فردوسي‌پور را بر مخاطبان ندارند درصدد حذف يا تضعيف جايگاه او هستند. جالب است كه در همه جاي دنيا اصل بر حفظ و صيانت از ستاره‌هاست؛ آن‌هم يك ستاره تلويزيوني كه به راحتي متولد نمي‌شود اما اينجا ستاره شدن به جرمي بدل مي‌شود و بايد آن كه بر فراز قله ايستاده را پايين كشيد! مدير جوان و جوياي نام شبكه سه حتي آنقدر هوشمندي ندارد كه دست روي كسي نگذارد كه حذف يا تخريب او، يك خودكشي رسانه‌اي است.

بدون شك حذف فردوسي‌پور از نود يك خودزني رسانه‌اي است كه صدا و سيما را به يك انتحار پرآسيب مجبور مي‌كند.

مدير شبكه سه از يك سو در مصاحبه‌ها ژست دموكراتيك گرفته و از كمرنگ شدن خط قرمزها و ايجاد فضاي نقد و انتقاد در اين شبكه حرف مي‌زند اما از سوي ديگر رويكرد انتقادي فردوسي‌پور را خودسرانه دانسته و تاب نمي‌آورد! تنها برنامه‌اي كه در صدا و سيما مي‌تواند مظهر شفافيت و نقد به معناي حرفه‌اي آن باشد را مي‌توان در نود پيدا كرد كه حالا معلوم شده كه خود مديران هم تاب تحمل آن را ندارند. از يك سو در حالا خورشيد و به رضا رشيدپور فضاي فراخي براي نقد اجتماعي- سياسي مي‌دهند و از سوي ديگر عرصه را بر يك مجري ورزشي تنگ مي‌كنند! چالش مدير جوان شبكه سه با عادل فردوسي‌پور از زمان مسابقات جام جهاني 2018 كليد خورد و حالا وارد مرحله تازه‌تري شده و در آستانه حذف و تعديل قرار گرفته است! به نظر مي‌رسد ريشه اين اختلاف يك سليقه شخصي باشد تا نگاهي سازماني. نگارنده معتقد است كه وزن و جايگاه عادل فردوسي‌پور در افكار عمومي به گونه‌اي است كه مدير جوان شبكه سه بتواند برنامه نود و عادل فردوسي‌پور را حذف كند و اگر كمي هوشمندي به خرج دهد يا سواد رسانه‌اي داشته باشد يا مشاوران رسانه‌اي كه از عقلانيت رسانه‌اي برخوردار باشند به او خواهند گفت كه حذف عادل نه حذف عادلانه‌اي است نه عاقلانه! اگر مدير شبكه سه از اين جنجال‌ها درصدد مطرح كردن خود است، بدترين منطق ممكن را برگزيده! منطق بدنامي بهتر از گمنامي!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون