قديميترين دانشگاه كشور براي دانشجويانش خوابگاهي ندارد
دانشجويان بيخانمان
دانشگاهي با قدمت 100ساله در تامين خوابگاه دانشجويانش با مشكلات قابل توجهي مواجه شده است. تعدادي از دانشجويان اين دانشگاه با وجود گذشت حدود يك ماه از آغاز سال تحصيلي هنوز مكاني براي استقرار ندارند. دانشگاه علوم اقتصادي در سال 1393 با دانشگاه خوارزمي ادغام شد. از آن سال به بعد دانشگاه خوارزمي در حوزه خدمات رفاه دانشجويي نتوانست حتي حداقل امكانات رفاه دانشجويان را فراهم كند. مركز اصلي اين دانشگاه در كرج است اما دانشكدههاي دانشگاه علوم اقتصادي در تهران واقع شدهاند و خوابگاههاي آن نيز در تهران است. دانشگاه خوارزمي كه اولين دانشگاه ايران محسوب ميشود و به تازگي جشن 100 سالگي خود را برگزار كرده در تامين خوابگاههاي دانشجويانش با مشكلاتي مواجه شده است. به گفته دانشجويان اين دانشگاه هرساله تعدادي از آنها با معضل نبود جا و كمبود امكانات مواجه هستند و اعتراضهاي آنها راه به جايي نميبرد. در شروع هر ترم تحصيلي امور خوابگاه دانشگاه خوارزمي (تهران) با سيل عظيمي از اعتراضات مواجه ميشود اما كمتر مسوولي پاسخگو است و اين وضع هرساله تكرار ميشود و دانشجويان تهران اين دانشگاه كه جزو رتبههاي برتر كنكور سراسري بودهاند در شرايط نامطلوبي به تحصيل ميپردازند. در تازهترين اطلاع از وضع موجود شرايط دانشجويان تهران اين دانشگاه خبرها حاكي از آن است كه دانشجويان از ابتداي سال جاري تاكنون در نابهسامانترين وضعيت ممكن به سر ميبرند. آنها از تابستان سال جاري حتي از غذا هم محروم بودهاند. در حال حاضر مشكل اصلي اين دانشجويان اين است كه خوابگاه براي عدهاي از آنها وجود ندارد و عدهاي از آنها را به مكانهاي فاقد شرايط استاندارد منتقل كردهاند. خوابگاه بهارستان يكي از خوابگاههاي دانشگاه خوارزمي است كه بعد از حملات تروريستي به مجلس و زلزله زمستان سال گذشته از سوي مجلس و دادگاه قضايي به علت مشرف بودن به مجلس و عدم استحكام و احتمال ريزش حكم تخليه آن داده شده اما دانشگاه هيچ فكري به حال آن نكرده و در حال حاضر كه حدود 11 ماه از آن ميگذرد دانشجويان در وضع نامطلوبي به سر ميبرند. شيوا دانشجوي ترم 5 كارشناسي ارشد خوابگاه بهارستان ميگويد: ما براي گرفتن مجوز خوابگاه بايد چندين بار به دانشگاه برويم و با التماس و گريه از آنها مجوز بگيريم. فقط ميگويند خوابگاه نداريم و ظرفيت پر است و در نهايت بعد از چندين بار مراجعه در اتاقها تخت اضافي قرار ميدهند و با جمعيت زيادي بايد مجبور شويم زندگي كنيم. من در يك اتاق 10نفره بودم. نسرين ديگر دانشجوي اين خوابگاه (در مقطع كارشناسي ارشد رشته رياضي مالي) ميگويد: از اول تابستان به ما استرس وارد ميكردند كه خوابگاه را تخليه كنيد؛ با گريه و اعتراض و التماس براي نوشتن پاياننامه مجوز تابستان را گرفتيم كه با گرفتن 250 هزار تومان پول دستي (نقدي) از ما حاضر شدند كه آنجا را با كمترين امكانات به ما بدهند. با اين شرايط من اصلا نتوانستم روي پاياننامهام كار كنم. الان هم كه اصلا خوابگاه نداريم. اكرم نيز كه دانشجوي ترم 5 دانشكده اقتصاد است با ارايه توضيحاتي ميگويد: من پارسال مشكل اتاق داشتم و درنهايت در سالن مطالعه تخت گذاشتند و با 12نفر در آنجا ماندم. الان هم كه خوابگاه بايد تخليه شود ما را به خوابگاه دانشجويان مقطع دكتري بردند اما آنها در را براي ما باز نكردند و گفتند كه ظرفيت پر است.
اين مشكلات براي دانشجويان پسر نيز وجود دارد
سروش، دانشجوي كارشناسي ارشد بانكداري اسلامي نيز كه از بچههاي خوابگاه شمسآباد است از وضعيت هر سالهاش گلايه ميكند و ميگويد: تابستان را در خوابگاه لالهزار گذراندم كه واقعا شرايط غيرانساني داشت و خيلي غيربهداشتي بود. اول مهرماه اعلام كردند كه جا نداريم و ما هم اعتراض كرديم. هيچ كس در اين دانشگاه پاسخگو نيست و ميگويند براي شما دنبال خوابگاه ميگرديم ولي آخرش اين شد كه نمازخانه و سالن ورزشي و سالن مطالعه را به اتاق تبديل كردند. دانشگاه وقتي جا ندارد چرا دانشجو ميگيرد؟ ديگر خسته شديم از اين وضعيت تا كي بايد در اين دانشگاه تاوان پس بديم؟
اعظم، دانشجوي فوقليسانس مديريت مالي از خوابگاه بهارستان ميگويد: تابستان را در بدترين شرايط گذرانديم. مهرماه شد گفتند خوابگاه تخليه شده است. ابتدا گفتند بايد به خوابگاه كرج برويد ولي بچهها به وزارت علوم مراجعه و اعتراض كردند كه آن هم نتيجهاي ندارد. بعد از آن يك خوابگاه خودگردان بهشدت كوچك در ميدان وليعصر گرفتند و گفتند هزينه آن پاي خود دانشجو است و ترمي 700 هزار تومان بايد پرداخت كنيد. اما مجددا به وزارت علوم مراجعه كرديم و آنها نيز از ترس هزينه را كم كردند اما خيليها همان اول 700 هزار تومان را پرداخت كردند. وروديها و بعضي بچههاي ديگر را در اتاقهاي كوچك اسكان دادند. خوابگاهي كه موارد بهداشتي در آن رعايت نميشود و دانشجويان از امكاناتي مانند اينترنت محروم هستند. وضعيت به گونهاي بوده كه خود ما دانشجوها مجبور شديم فرشها را به قاليشويي با هزينه خودمان بدهيم. وي ادامه ميدهد: يك عده را هم به خوابگاههاي ديگر فرستادند. همه را پخش كردند و در نهايت 24 نفر در بهارستان مانديم كه جا نداريم. حتي غذا هم به ما نميدهند. بعد از كلي اعتراض به طرز غيرمنتظرهاي ما را به خوابگاه مطهري فرستادند كه دانشجوهاي دكتري در آنجا مستقر هستند. آنها هم كه ما را راه ندادند و با كلي گريه و التماس حاضر شدند در هر واحد، يك نفر در پذيرايي يا همان پاگرد آنها كه يك فرش شش متري است و محل عبور محسوب ميشود و در كنار دستشويي بمانيم. واقعا من در اين شرايط چطور ميتوانم درس بخوانم و پاياننامهام را بنويسم. چرا كسي پاسخگو نيست؟
يك آقايي كه هيچ مسووليتي در خانه ندارد به فرض سالي دو مقاله مينويسد اما مني كه بايد بچه و خانواده را جمعوجور كنم و نميتوانم به آن اندازه كار پژوهشي كنم معنايش اين نيست كه به كليشههاي فرهنگي تن ميدهم. معنايش اين است كه شرايط دانشگاه آماده نيست كه به من فرصت برابر دهد. ما كشورهاي ديگر را مطالعه كرديم كه بفهميم آنها چه ميكنند. در اتريش انواع و اقسام خدمات را به اعضاي هيات علمي چه مرد، چه زن ميدهند كه اطمينان داشته باشند از بچههايشان به خوبي مراقبت ميشود، از مهدكودك خوبي برخوردار است، زبان دوم و سومش را ياد ميگيرد بنابراين با خيال راحت به كارش ميرسد. ما اينجا همان مهدكودكي را هم كه داشتيم بستيم! دانشگاه تهران مهدكودك داشت، دانشگاه شريف مهدكودك داشت، همه را زمان آقاي احمدينژاد بستند.