• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4212 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۲۸ مهر

يوسين بولت، از برنده بودن تا طعم احتمالي شكست

دويدن دنبال روياها

علي ولي‌اللهي

 

 

مستند «من بولت هستم» درباره زندگي اسطوره دو و ميداني دنيا و سلطان بلامنازع دوهاي سرعت المپيك است. يوسين بولت سه المپيك پياپي توانست مدال‌هاي طلا را درو كند و نام خودش را در تاريخ جاودانه كند. مستند بولت از لحاظ بصري جذاب است. ريتم خوبي دارد و ما را با زندگي موشك جاماييكايي آشنا مي‌كند. اما اين مستند و تمام زندگي بولت يك چيز كم دارد. بولت هيچ رقيبي ندارد. او تلاش مي‌كند و به اندازه تلاشش موفق مي‌شود. ركوردها را جابه‌جا مي‌كند و هيچ كس به گرد پايش هم نمي‌رسد. بولت قهرماني است كه براي رسيدن به هدفش مانعي جدي مقابل خود نمي‌ديد. مي‌دويد و برنده مي‌شد. كار به جايي رسيده بود كه در برهه‌اي او خودش تبديل به مانع پيشرفتش شده بود. انگيزه نداشت كه برود ريو و يك مدال طلاي ديگر بگيرد. برايش تكراري شده بود! اما در نهايت تصميم گرفت برود و دوباره بر سكوي نخست جهان قرار بگيرد و خوشحالي معروفش را به رخ دنيا بكشد. تمام اينها باعث شده بود كه بولت در نظر من يك شخصيت محترم و قابل اعتنا باشد. اما دوست‌داشتني نه. چرا كه هيچ‌وجهي از زندگي خودم و اطرافيانم را نمي‌توانستم در او پيدا كنم. او در پيست دو و ميداني يك سوپرمن واقعي بود.

روزي كه بولت را در زمين فوتبال در حال دويدن دنبال توپ ديدم، احساس بهتري نسبت به او پيدا كردم. نه به اين خاطر كه علاقه ويژه‌اي به فوتبال دارم، بلكه به اين خاطر كه او نشان داد مثل همه مردم‌ آرزوهايي دارد و در راه رسيدن به اين آرزوها بايد تلاش كند و ممكن است به اين آرزوها نرسد. از روزي كه بولت وارد مستطيل سبز شد، اظهارات زيادي در مورد او انجام شد. در تازه‌ترين اين اظهارات، ماركوس بابل بازيكن سابق تيم‌هاي ملي آلمان و بايرن كه در ليگ استراليا مشغول مربي‌گري است، گفت: بولت تا 100 سال ديگر هم كه تلاش كند فوتباليست نخواهد شد! حرف بابل شايد درست باشد، شايد بولت هيچگاه به يك‌صدم موفقيتش به عنوان يك دونده، در فوتبال نرسد. شايد او هيچگاه راهي يك تيم حتي نسبتا مطرح هم نشود. اما آيا داشتن چنين رويايي براي كسي كه به هر آنچه ما از موفقيت سراغ داريم رسيده، جالب نيست؟ نمي‌دانم بولت چرا از ابتدا نرفت دنبال فوتبال. شايد موقعيتش پيش نيامده بوده، شايد به اين خاطر كه دووميداني جزو ورزش‌هاي مطرح كشورش بوده اجبارا راهي اين رشته شده، شايد كسي نبوده كه دستش را بگيرد و او را ببرد روي چمن سبز و هزاران شايد ديگر. شايد اگر مي‌رفت سراغ فوتبال اصلا امروز كسي او را نمي‌شناخت. معلوم نيست. هر چه در اين باره گفته شود حدس و گماني بيش نيست. تنها نكته‌اي كه امروز مي‌توان با قطعيت در موردش حرف زد، تلاش يك نفر براي رسيدن به آرزوي ديرينه‌اش است. تلاشي كه نتيجه‌اش مثل دويدن حاضر و آماده نيست. حتي بسيار دور است. تلاشي كه باعث شده عده‌اي بگويند بولت با اين كار، شان و منزلت خودش را پايين آورده. از مرد شماره 1 دنيا در ورزش بودن، تبديل شده به يك بازيكن درجه چندم در فوتبال كه عده‌اي هم مدام بگويند او هيچ چي نمي‌شود! اينجاست كه بولت تبديل به شخصيتي دوست‌داشتني مي‌شود. شخصيتي واجد ويژگي‌هاي انساني. شخصيتي كه به هرچه مي‌خواهد نمي‌رسد. حتي با وجود تلاش سخت.

مردي در 37 سالگي بعد از آن همه موفقيت رفته در راه جديدي كه مزه شكست را هم بچشد. رفته دنبال يك چالش جديد. مهم نيست اگر او هيچگاه تبديل به فوتباليست فوق‌العاده‌اي نشود. مهم نيست اگر باشگاهي حاضر نشود با او قرارداد حرفه‌اي امضا كند. مهم نيست كه مسخره بشود و جايگاه و برندش دچار تزلزل شود. مهم اين است كه او احتمالا خودش در حال لذت بردن از فوتبال است. او خودش از اينكه براي رسيدن به آرزويش زحمت مي‌كشد، بدون اينكه احساس برگزيده بودن داشته باشد، راضي است. اگر تا ديروز جذاب‌ترين قابي كه از اسطوره دوي سرعت بسته شده بود، مربوط مي‌شد به لبخند بولت براي دوربين‌ها هنگام عبور از خط پايان، امروز اين قاب تصوير او را در حال خوشحالي بعد از گلزني در زمين فوتبال نشان مي‌دهد. گلي كه به اندازه مدال طلاي المپيك راحت به دست نيامده.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون