آخرين گزارش 2 نهاد حمايتي نشان داد:
افزايش نيازمندان بهزيستي و كميته امداد
بنفشه سامگيس
اگر تا 7 ماه قبل، مسوولان دو نهاد حمايتي كشور، افزايش مراجعات و درخواست براي بهرهمندي از خدمات كميته امداد و سازمان بهزيستي را متوجه دلايل متعدد همچون فوت يا ازكارافتادگي سرپرست خانوار، زنداني شدن سرپرست خانوار، فقدان پوشش بيمه تامين اجتماعي سرپرست خانوار براي بهرهمندي از خدمات مستمري و بازنشستگي، دريافت وام خوداشتغالي و كمكهاي پشتيباني، معلوليت بر اثر حوادث طبيعي يا غيرطبيعي، طلاق و بيپناهي بر اثر سالمندي اعلام ميكردند، امروز و در پايان هفتمين ماه سال، دليل تمام مراجعات نيازمند دريافت مستمري، تقليل شديد قدرت اقتصادي خانوار، ناتواني جدي سرپرستان خانوار در تامين معاش خانواده، خالي شدن سفره خانوار به دليل موج گسترده بيكاري و ركود شديد اشتغال در كشور و در يك تعريف خلاصه شده، توسعه مهار گسيخته سايه فقر بر سر خانوادههاست. بنا بر اعلام مسوولان سازمان بهزيستي كشور، در حال حاضر 830 هزار خانواده با جمعيت بيش از دو ميليون نفر تحت پوشش دريافت مستمري اين سازمان قرار دارند كه بدون دريافت مستمريهاي 108 الي 520 هزار توماني ماهانه بهزيستي، واقعا قادر به ادامه حيات نخواهند بود. آمار مددجويان تحت پوشش مستمري كميته امداد هم احوال متفاوتي ندارد و بنا بر آخرين عددي كه از سوي پرويز فتاح؛ رييس كميته امداد اعلام شده، هماكنون حدود3 ميليون نفر نيازمند جدي دريافت مستمري تحت پوشش اين نهاد حمايتي قرار دارند كه در صورت قطع اين ارقام كه حتي از نصف حداقل دستمزد مصوب 97 هم جا ميماند، بايد از ادامه زندگي انصراف بدهند... .
آنچه در 7 ماه گذشته اتفاق افتاد، فقط افزايش مقطعي قيمت كالاهاي اساسي نبود. اگر اينگونه به شرايط 7 ماه گذشته نگاه كنيم، بزرگترين ظلم را بر همين 5 ميليون نفر مددجوي مستمريبگير كميته امداد و سازمان بهزيستي كشور روا داشتهايم. اتفاق 7 ماه گذشته، نمايش تلخ رنگ باختن ارزشهاي انساني بود. اگر صفحات «كارگري» خبرگزاري ايلنا؛ تنها خبرگزاري ناشر اخبار حوزه كارگري در فاصله فروردين تا پايان مرداد امسال را تورق كنيم، هيچ روزي نبوده كه حداقل 3 خبر درباره تعطيلي واحد توليدي، اخراج كارگران به دليل اتمام قرارداد موقت و اعلام بينيازي مدير واحد توليدي به كارگران مازاد، اعلام ورشكستگي كارگاه به دليل ركود بازار و فروش نرفتن محصول يا شكست در رقابت با محصولات بيكيفيت وارداتي، اعتراض گسترده كارگران به دليل معوقات 6 ماهه و 8ماهه و 10ماهه در صفحات اين خبرگزاري منتشر نشده باشد. اگرچه پس از استيضاح وزير وقت تعاون و از روز 19 مرداد ماه امسال، تعداد اخبار منتشره مرتبط با بيكاري و اعتراض كارگران در اين خبرگزاري كاهش چشمگيري داشته كه قطعا به دليل كاهش اين اتفاقات نيست و حتما تابع برنامه از پيش تعيين شده در باب پرهيز از «سياهنمايي» بوده است. اما كدام سياهنمايي؟ وقتي واقعيتها در قالب آمار غيرقابل انكار روي ميز روساي كميته امداد و سازمان بهزيستي ميآيد و به «خانوار پشت نوبت» و «مددجوي جديد» تبديل ميشود، مگر ميتوان با محدودكردن يك رسانه از انتشار واقعيتها، بنبست اطلاعرساني ايجاد كرد و شرايط را از آنچه هست، به آنچه قرار بوده باشد تغيير داد؟
افزايش مراجعات كميته امداد؛ بيش از دوبرابر
هفته پاياني بهمن 96، رييس كميته امداد هشدار داد كه «فقر در حال افزايش است و روز به روز بر تعداد فقرا افزوده ميشود.» بهمن 96، نه از گراني قيمت كالاهاي اساسي خبري بود و نه بازار برهم ريخته بود و نه تحريمي به مرحله اجرا درآمده بود. كمتر از يك ماه از گراني تدريجي ارز و سكه ميگذشت و در حالي كه فعالان بازار مسكوكات، گراني افسارگسيخته را براي ماههاي آينده پيشبيني ميكردند، صف بستن مردم بيكار و فرصتطلب براي كلاه دوختن از نمد دلالي، روي خوش خود را به مسوولاني نشان داده بود كه معتقد بودند «مردم ايران بسيار نوع دوست و نجيبند.» حالا نجباي صف بسته براي خريد دلار و سكه، بياعتنا به تبعات هجوم به اين بازار بيمدير و تاثير منفي برهم ريختن تعادل عرضه و تقاضا، فقط آن آيندهاي را متصور بودند كه با خريد دلار 4 هزار توماني و فروش با قيمت سهبرابري و چهار برابري، مزد روزهاي علافي و مفتخوري خود را نقد كنند. خرداد امسال كه شبحي از گراني و افزايش قيمتها در بازار پرسه ميزد، فتاح در نشستي با خبرنگاران اعلام كرد كه «امسال، ۷۰۰هزار خانواده جديد در كميته امداد پذيرش ميشوند.» پذيرش در كميته امداد، يك تعريف دارد؛ فرد يا خانواده متقاضي، يتيم يا داراي سرپرست ازكارافتاده يا مبتلا به بيماري صعبالعلاج باشد، سالمند فاقد هرگونه منبع درآمد باشد، در صورت سن اشتغال، دچار ناتواني جسماني ناشي از بيماري و فاقد بيمه تامين اجتماعي باشد، سرپرست، مفقود يا زنداني باشد و سرپرستي خانوار، برعهده زن بيدرآمد باشد. 700 هزار خانواده كه فتاح وعده پذيرش آنها را داده بود، در همين تعريف قرار ميگرفتند. اما رييس كميته امداد كه بهمن 96 هم درباره افزايش فقر هشدار داده بود، حتما از منابع غيرقابل انتشار شنيده بود كه 6ماه نخست سال جديد، چه اتفاقات رنگارنگي در اقتصاد كشور رخ خواهد داد و چطور به دنبال افزايش بيش از 6 برابري قيمت دلار و پوند و يورو و رشد قارچگونه انبار كالاهاي احتكار شده توسط كاسباني كه قرار بود حبيب خدا باشند، قدرت خريد خانوادههاي كمدرآمد ظرف يك روز و يك هفته و يك ماه، به صفر خواهد رسيد كه واحد حمايت نهاد متبوع خود را براي پذيرش مددجويان جديد و غير از همين 700 هزار خانوار هم آماده كرد. فاطمه رهبر؛ معاون حمايت و سلامت خانواده كميته امداد، دو روز قبل به «اعتماد» خبر داد كه: «در ماههاي اخير با توجه به شرايط ويژه اقتصادي كشور، حسب اعلام دفاتر كشوري اين نهاد، تعداد مراجعات به بيش از دوبرابر افزايش يافته و اين نهاد در تلاش است تا حد توان نسبت به ارايه خدمات حمايتي به اين افراد اقدام كند علاوه بر آنكه به استناد تبصره 14 قانون بودجه كل كشور، كميته امداد و سازمان بهزيستي كشور مجوز جذب 700هزار خانوار نيازمند جديدالورود را اخذ كردهاند كه اين سهميه هم با سرعت در حال جذب است.»
افزايش تعداد 3 گروه نيازمند حمايت
صف ورودي به چرخه دريافت مستمري سازمان بهزيستي كشور هم كوتاهتر از نوبت انتظار كميته امداد نيست. در حالي كه شرط پذيرش در اين نهاد حمايتي، دلايلي متفاوت از شرايط كميته امداد دارد و 80 درصد مددجويان مستمري بگير سازمان بهزيستي كشور، افراد داراي معلوليت و 20درصد، زنان سرپرست خانوار هستند، ظرفيت خارج از دريافت مستمري اين نهاد حمايتي بين سالمندان ساكن در خانههاي سالمندان و كودكان مقيم مراكز شبانهروزي و بيماران رواني مزمن در آسايشگاهها توزيع شده است. با اين حال، در هر رديفي كه پاي مستمري در ميان باشد، تعداد مددجويان و پشتنوبتيها طي 7 ماه گذشته افزايش داشته است چنانكه غلامرضا عباسپاشا؛ معاون توسعه مديريت و منابع سازمان بهزيستي كشور، به «اعتماد» ميگويد: «تا پايان سال 96، 570هزار خانوار تحت پوشش دريافت مستمري بودند اما امروز، تعداد آن به 830 هزار خانوار افزايش پيدا كرده كه جمعيتي بيش از دو ميليون نفر را شامل ميشود. هنوز 100 هزار نفر پشت نوبت دريافت مستمري داريم و حتما فشار اقتصادي چند ماه گذشته به افزايش دوباره آمار پشتنوبتيها منجر ميشود. حتي در رديفهاي يارانهاي هم با افزايش مواجه بودهايم چنانكه بايد انتظار افزايش مراجعات سالمندان، معلولان و كودكان بيسرپرست به 2 هزار و 200 مركز اقامتي نگهداري را داشته باشيم چرا كه شرايط اقتصادي اين ماهها، اختلافات خانوادگي را دامن زده و اگر در سالهاي گذشته ما با مداخلات فرهنگي ميتوانستيم خانوادهها را از رهاسازي معلول جسمي و ذهني و سالمند و فرزندشان منصرف كنيم اما امروز، مشكلات اقتصادي در تصميمگيري خانوادهها پيش افتاده و ما هم بايد مداخلات اقتصادي داشته باشيم.»
قانون بودجه 97 يك تبصره دارد؛ تبصرهاي مربوط به فقرزدايي با اعتبار 7 هزار ميليارد تومان. امروز اگر سراغ صف طويل پشتنوبتيهاي سازمان بهزيستي و كميته امداد كه در اين 6 ماه، ساعت به ساعت در حال افزايش است بروي و از آن زن و مرد نيازمندي كه پشت نوبت مستمري بهزيستي و كميته امداد ايستاده، بپرسي تبصره 14 چيست؟ تصور ميكند عقلت را از دست دادهاي يا مسخرهاش ميكني. براي آن زن و مردي كه امروز دستهاي خالي خود را به سوي كميته امداد و سازمان بهزيستي دراز كرده و محتاج 100 هزار و 200 هزار و 500 هزار تومان مستمري ماهانه است و اگر همين رقم را هم نگيرد، از گرسنگي و بيسرپناهي پا در جاده مرگ ميگذارد، تبصرهها و آدمها و حرفها هيچ معنايي ندارد. او فقط آن اسكناس سبز و زردي را ميشناسد كه بقال و نانوا به ازايش، نان و چاي به او ميفروشند.