عربستان پساخاشقجي
در اين بازي زيباي سياسي مهرههايي به سرعت تبديل به مهرههاي سوخته شده و با همان سرعت نيز بايد صحنه سياسي را ترك كنند. هر مهرهاي در دنياي سياست، تاريخ مصرفي دارد. اين بار قرعه به نام محمد بن سلمان، وليعهد سعودي افتاد و ناپختگي و شتابزدگي او در استحاله سياسي كشورش در ابعاد داخلي و خارجي وي را به تنها گزينه براي حذف شدن بدل كرد. صحنه پيچيده سياست، جاي بازي كودكان نيست. تلاطم به وجود آمده بر سر ماجراي خاشقجي كل خاندان سلمان را لرزاند و اين نشان از دقت در طراحي و مهارت بالاي اردوغان در اجرايي كردن اين پروژه چند جانبه داشت. در اين داستان محمد بن سلمان به عينه ديد كه امريكا زير پايش را خالي كرد و در زمان كوتاهي بسياري از پشتيبانيهاي بينالمللي را كه از راه پول به دست آورده بود به يكباره از دست داد. مقبوليت و هژموني عربستان بيش از هر زمان ديگري حتي در ميان دوستان سنتياش كاهش يافته است تا جايي كه حتي بر كنفرانس اقتصادي رياض موسوم به داووس صحرا سايه سنگين خود را افكنده است. ملكسلمان با واگذاري تصميمگيري به وليعهد خردهنگرش همسايگان خود را بيجهت، رنجاند و آتش جنگ و خشونت را به خاطر خوشايند امريكا هر روز شعلهورتر كرد. عربستان امروز راهي جز بازگشت به خاورميانه و ترميم پلهاي خراب شده پشت سر خود و دست كشيدن از سياستهاي خودمحورانه و خاتمه دادن به جنگ يمن ندارد. بدون شك كار محمد بن سلمان به انتهاي خود رسيده و ساختار از هم پاشيده عربستان نياز به بازسازي فوري و اساسي دارد. سكوت معنادار اعضاي شوراي همكاري خليجفارس در رسوايي قتل خاشقجي و سياستهاي غلط و اشتباهات استراتژيك پيدرپي بن سلمان، حاكي از افول اقتدار اين خاندان در داخل و خارج از مرزهاي عربستان دارد. به زودي دولت امارات و عربستان به اين نتيجه تلخ خواهند رسيد كه راه خطايي را در مقابل همسايگان خود در پيش گرفته بودند و بايد با شرمساري دست استيصال و استمداد به سوي هر يك از آنها دراز كنند.
براي كوتاه كردن دست امريكا از منطقه فرصت بسيار مناسبي براي احيا و اصلاح روابط بين همه كشورهاي منطقه حاشيه خليجفارس است. حاكمان عربستان بايد بدانند اين آخرين و تنها فرصت باقيمانده براي استمرار حيات سياسيشان است و تا دير نشده دوستي صادقانه همسايگانش را بايد به دوستي منفعتطلبانه حاميان دروغينش ترجيح دهد. در اين ميان فرصت مهياست تا صلح پايدار بدون دخالت قدرتهاي فرصتطلب بر منطقه حاكم شود. اكنون زمان ايفاي نقش مقتدرانه و مدبرانه ايران در خاورميانه است. سياست اعتدالگرايانه دكتر روحاني ميتواند تنها روزنه رهاييبخش از تنشهاي كنوني در منطقه باشد و اين مهم را دولتمردان ايران بايد با تيزبيني هدايت كنند.