• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4220 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۷ آبان

درباره كسي كه تاريخ يك شهر را دگرگون كرد

بدرود آقاي ويچاي سرياواداناپرابا

علي كربلايي

 

 

لسترسيتي هر هفته برنده مي‌شد و هر هفته كارشناسان مي‌گفتند اين آخرين خوش‌اقبالي آنها بوده و روز لغزش نزديك است. اما لغزشي در كار نبود. روباه‌هاي آبي در هفته‌هاي پاياني با اشتياق بيشتري به ميدان مي‌رفتند و جيمي واردي هر بازي يك گل براي قهرماني تيمش كنار گذاشته بود. كسپر اشمايكل دژ محكمي ساخته بود كه كمي جلوتر توسط انگولو كانته محافظت مي‌شد. رياض محرز ستاره‌اي بود كه از الجزاير به انگليس آمده بود تا تاريخ‌سازي كند. كلوديو رانيه‌ري بعد از هر برد بازيكنانش را به صرف پيتزا مهمان مي‌كرد و راهب‌هاي بودايي پيش از هر مسابقه استاديوم كينگ پاور را تطهير مي‌كردند. اما همه اينها زير سايه يك مالك متمول تايلندي دور هم جمع شده بودند. آقاي ويچاي سرياواداناپرابا، يك پيرمرد كوتاه قامت كم مو كه با برنامه‌هايش در كمتر از شش سال لسترسيتي را از چمپونيزشيپ به ليگ برتر رساند و به جاي دست و پا زدن براي بقا، تيمش را مهياي قهرماني پرميرليگ كرد. هواداران لسترسيتي روي سكوهاي كينگ‌پاور پيش از شروع هر مسابقه با دونات و نوشيدني سورپرايز مي‌شدند و بازيكنان تيم پس از قهرماني هر كدام با يك خودروي لوكس آبي‌ به رنگ پيراهن باشگاه شگفت‌زده شدند. كار لستر به جايي رسيد كه هفت سال بعد از شروع دوران ويچاي سرياواداناپرابا پيراهن اين تيم در تمام كشورهاي دنيا به فروش مي‌رسيد و هواداران اين تيم از سطح شهر 375هزار نفري لستر بسيار فراتر رفته بودند. اما شروع اين ماجرا از كجا بود؟ چه شد كه ويچاي لسترسيتي را خريداري كرد؟

گفته مي‌شود در سال 1997 ويچاي در ورزشگاه ومبلي شاهد ديدار فينال ليگ كاپ بين دو تيم لسترسيتي و ميدلزبرو بود؛ ديداري كه اميل هسكي در لحظات پاياني با گل زيبايش كار را به تساوي ‌كشاند و در بازي تكراري لستر موفق به فتح ليگ كاپ شد. مي‌گويند آن ديدار اولين بازي فوتبالي بود كه ويچاي از نزديك تماشا كرده بود و از همان بازي عاشق لسترسيتي شد. او در سال 2010 با 40 ميليون پوند لسترسيتي را از مالكان قبلي‌اش خريداري كرد تا مالك باشگاه دوست‌داشتني‌اش بشود. اما پول اين كار را از كجا آورد؟ ويچاي در دوران جواني‌اش يك مغازه در فرودگاه بانكوك داشته و رفته‌رفته اين فروشگاه را به حدي گسترش مي‌دهد كه كمتر فرودگاهي در بريتانيا يك شعبه از اين مغازه را ندارد. او كسب‌ و كارش را بين‌المللي كرد و در سال 2009 از پادشاه تايلند لقبي معادل «شواليه» در بريتانيا را دريافت كرد. نشريه فوربس در سال 2016 ثروت او را حدود 2ميليارد پوند ارزيابي كرد. او يك نابغه اقتصادي بود و 103 ميليون بدهي باشگاه لستر در سال 2010 را تبديل به سهام كرد و آن را به مردم فروخت تا هر سهام‌دار با پرداخت بخشي از بدهي باشگاه، دوباره تيم را سرپا كند. اقدامي كه آنقدر موفق بود كه پايه‌هاي قهرماني لسترسيتي در ليگ برتر را گذاشت.

شنبه‌شب اما روياي ويچاي سرياواداناپرابا به پايان رسيد. اين مالك متمول عادت داشت كه با هليكوپتر از ميان زمين چمن كينگ‌پاور بعد از هر بازي به خانه‌اش برود و تصوير هلي‌كوپتر او در ميان زمين چمن كينگ‌پاور يكي از تصاوير ثابت 8 سال اخير اين استاديوم بوده است. شنبه‌شب، پروانه روي دم هلي‌كوپتر آبي‌رنگ ويچاي نچرخيد و اين وسيله نقليه عجيب بعد از خروج از استاديوم در پاركينگ ورزشگاه سقوط كرد و آتش گرفت. هنوز هيچ خبر رسمي از كشته‌شدگان اين حادثه منتشر نشده است. بي‌بي‌سي اما ادعا كرده كه با اطلاعاتي كه از رابطانش به دست آورده متوجه شده آقاي ويچاي سرياواداناپرابا در هلي‌كوپتر بوده و در‌جا كشته شده است. حداقل دو خلبان هم در اين هلي‌كوپتر حضور داشتند و در شايعات اين‌طور آمده كه پسر مالك باشگاه هم در اين پرواز حضور داشته است. شهر لستر در كمتر از سه سال دراماتيك‌ترين و تراژديك‌ترين داستان‌ها را با اين مالك تايلندي پشت سر گذاشته و حالا به نظر مي‌رسد اين داستان به پايان رسيده است. روز گذشته ديدار تيم زنان لستر مقابل تيم زنان منچستريونايتد لغو شد و اين خبر به نوعي نشان داد كه درگذشت مالك باشگاه قطعي است. شهر كوچك لستر داستان‌هاي جديدي را شروع مي‌كند، اما فصل ويچاي سرياواداناپرابا به پايان رسيده است. ويچاي داستان‌ساز عجيب‌ترين قهرماني تاريخ ليگ برتر بود و خودش با داستاني عجيب‌تر از دنيا رفت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون