مغزهاي كوچك زنگزده
وحيد جعفري
رسول خادم به عنوان مغز متفكر كشتي ايران در هفت سال گذشته از تمام سمتهاي خود در اين رشته كنارهگيري كرده و بعيد هم هست اينبار ديگر اعضاي مجمع و پيشكسوتان كشتي بتوانند او را راضي به بازگشت كنند. در واقع تنها نهادي كه ميتواند مانع از اين اقدام خادم شود، وزارت ورزش به عنوان متولي ورزش كشور است.
محمدرضا داورزني معاون قهرماني وزارت ورزش و جوانان در واكنش به استعفاي رسول خادم از رياست فدراسيون كشتي اعلام كرده است: «در جريان استعفاي خادم نيستم؛ اما نتايج ضعيف اخير كشتي زنگ خطري است و نشان ميدهد يك جاي كار اشكال دارد و نياز به تغييرات. البته اين تغييرات به معناي تغيير در مديريت نيست. ما المپيك 2020 و بلافاصله بازيهاي آسيايي 2022 را پيشرو داريم و بايد بتوانيم جايگاه مناسبي را براي كشتي رقم بزنيم تا به انتظارات پاسخ مثبت بدهيم. من طي نامهاي كه خادم به رييسجمهور نوشته بود متوجه شدم كه وي چقدر نگران شرايط وضع موجود كشتي است. مجموعه علاقهمندان و دلسوزان به كشتي به دنبال اين هستند تا كشتي را در شرايط خوبي قرار دهند و به منافع ملي كشور كمك كنند و ما بتوانيم در آينده در رقابتهاي جهاني جايگاه بهتري داشته باشيم. تغيير در مديريت كشتي كار درستي نيست و دنبال اين هستيم تا بتوانيم به وضعيت فعلي كشتي سروسامان بدهيم و از طريق نظرات پيشكسوتان و صاحبنظران كشتي به يك جمعبندي نهايي برسيم.»
شايد اين بهترين كاري باشد كه وزارت ورزش امروز ميتواند در قبال ورزش ملي ايران انجام دهد؛ اما تجربه ثابت كرده كه موارد مطرح شده تنها در ظاهر و براي دور كردن انتظارات از وزارت است و در باطن خبري از آن حمايت كه خانواده كشتي انتظار دارند نيست و رسول خادم در نامه خود نيز به اين موضوع اشاره داشت كه وزارت و كميته ملي المپيك تنها در مواردي در كنار كشتي بودند.
حالا رسول خادم رفته است و فرصت در اختيار منتقدان اوست تا گوي و ميدان را به دست بگيرند، از همين رو بايد منتظر ماند و ديد كه چنين جسارتي دارند كه وارد گود شده و در شرايط سخت امروز جامعه، سكان هدايت كشتي را در اختيار بگيرند؟ و در اين صورت چه برنامهاي براي كشتي در فاصله كمتر از دو سال مانده به المپيك دارند و آيا ميتوانند عملكرد مناسبي از خود به جاي بگذارند؟ روز گذشته فدراسيون كشتي عملكرد چند ساله كشتي را منتشر كرده كه نشان ميدهد اين رشته با مديريت رسول خادم موفقيتهاي بسياري كسب كرده كه در تاريخ اين ورزش بيسابقه بوده است و همين كار را براي فردي كه قصد دارد جايگزين خادم شود، بسيار سخت خواهد كرد، از همين رو شايد بهتر باشد وزارت ورزش براي جلوگيري از ناكامي دستگاه ورزش در المپيك پيش رو هم كه شده، اختلاف با رسول را كنار بگذارد و با استعفاي او مخالفت كند تا خادم در سالي كه به سال قبل بازيهاي المپيك ختم ميشود، همچنان در فدراسيون كشتي به فعاليت خود ادامه دهد. وزارت اگر به دنبال موفقيت در المپيك 2020 ژاپن است، اين منطقيترين راه براي او خواهد بود؛ البته به شرطي كه حمايت لازم و كافي را از اين مجموعه داشته باشد، وگرنه هيچ احدي نميتواند با اين شرايط، كشتي را به ساحل امن و موفقيت برساند.
وزارت ورزش اگر به حرفها و نظرات يك سري منتقد كه از بيرون گود فرياد لنگش كن سر ميدهند، دل بسته سخت در اشتباه است. بايد تعارفات را كنار گذاشت و صادق بود، ترديدي نيست كه اگر مرد كاربلدي چون رسول خادم كه خود را وقف كشتي كرده و از آبروي خود مايع گذاشته بود تا اين رشته را به موفقيت برساند، نتوانست در جهاني بزرگسالان به انتظارات پاسخ مناسبي دهد، هيچ فرد ديگري موفق به اين كار نخواهد شد. شرايط اين روزهاي كشتي جهان بسيار متفاوت با چند سال گذشته است و براي كسب افتخار بايد امكانات و حمايتهاي لازم از كشتي صورت گيرد. فقط افرادي با مغزهاي كوچك زنگ زده ميتوانند به اين فكر كنند كه با اين ابزار محدود و شرايط نامناسب ميتوان به جنگ ديگر مدعيان كشتي دنيا رفت و پيروز شد. با اين دست فرمان كشتي ايران جايي جز ته دره براي خود دست و پا نخواهد كرد، ميگوييد نه؟ بايستيد و نگاه كنيد تا متوجه شويد كه همين چند برنز را هم چگونه از كف خواهيم داد.
وقتي باور قهرماني، برنامه و تلاش شبانهروزي متخصصي چون رسول خادم جايگاهي بلندتر از ششم دنيا براي كشتي ايران به ارمغان نميآورد، چطور ميتوان قبول كرد كه حرفهاي سطحي، كارهاي ديمي، نبود باور قهرماني و برنامه ميتواند، كشتي ايران را در جنگ دشوار جهاني به موفقيت برساند؟! البته كه ما در ايران زندگي ميكنيم؛ جايي كه برنامه و حساب و كتاب آخرين چيزي است كه بدان توجه ميشود و در اين جا بعيد نيست ديمكاران در كوتاهمدت محصول خوبي برداشت كنند و فرياد موفقيت سر دهند؛ اما ترديدي نيست كه اين روش در بلندمدت چيزي جز ضرر عايد ورزش كشور نخواهد كرد. اصولا ما ميانه خوبي با كارهاي علمي، برنامهريزي شده و بلندمدت نداريم و خيلي زود ميخواهيم به هدف و موفقيت برسيم، غافل از اينكه براي نابودي موفقيت يك شبه، يك لحظه كافي است.