مصطفي سالاري بعد از روي كار آمدن دولت حسن روحاني در سال 92، استاندار بوشهر شد و لقب جوانترين استاندار دولت را گرفت كه بعد از گذر پنج سال هنوز هم اين عنوان پابرجاست. البته سالاري ميگويد؛ اميدوار است با اجراي قانون منع بهكارگيري بازنشستگان جوانترها بيايند و اين لقب را از او بگيرند. سالاري بعد از 4 سال از جنوب كشور به شمال آمد و در مهرماه سال 96 استاندار گيلان شد. يكي از مهمترين شعارهاي سالاري جوانگرايي و استفاده از زنان در مناصب مديريتي است. او در اين گفتوگو گردشگري را مهمترين ظرفيت استان گيلان در كنار كشاورزي ميداند و اين موضوع را مشروط ميكند به اينكه به جمعيت گردشگر به خوبي خدمات داده و رفاهشان در سفر و گردشگري و تفريحشان تامين شود. از او درباره چگونگي مديريت آب در اين استان هم پرسيديم كه او در پاسخ گفت كه طرحي به نام ساماندهي و بهرهبرداري چندمنظوره از آببندانها در نظر گرفته شده است و ابراز اميدواري كرد كه استانداري بتواند طرح ساماندهي رودخانهها را در همين روزها ابلاغ كند. او همچنين در اين گفتوگو از طرح تحول صنعت چاي و برنج كشور گفت و اعلام كرد كه مديريت پسماند و بحثهاي زيست محيطي برايش بسيار مهم است و برنامههايي براي آن در نظر دارد.
در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» با مصطفي سالاري استاندار گيلان را از نظر ميگذرانيد.
آقاي سالاري، اكنون بيش از يك سال است كه شما استاندار گيلان هستيد. رابطه شما در اين مدت با احزاب و گروههاي سياسي فعال در استان چگونه بوده است؟
استان گيلان يكي از 31 استان كشور است و فضاي سياسي آن تابعي از فضاي سياسي كشور است و به طور كلي تشابهات زيادي بين استانهاي مختلف وجود دارد. وظيفه دولت اين است كه براي احزاب و گروههاي سياسي فضا ايجاد كند تا با فراغ بال بيشتري بتوانند فعاليتهاي خود را سامان دهند. خودم، معاونان و فرمانداران نشستهايي با گروهها و فعالان سياسي بالاخص جوانان برگزار ميكنيم و در مسير تحقق شعارهاي انتخاباتي دولت هم گام برميداريم و تلاش داريم كه به عنوان نمايندگان دولت در استانها به وعدههاي دولت وفا كنيم.
چند گروه و حزب در استان گيلان فعاليت دارند؟
از يك حيث ما يك دستهبندي احزاب و گروهها به اصلاحطلب و اصولگرا داريم و از سوي ديگر سه گروه اصلاحطلب، اعتدالي و اصولگرا داريم. اصلاحطلبان و اعتداليها در انتخابات گذشته حامي آقاي روحاني بودند و اصولگرايان كانديداهاي ديگري داشتند. تعداد احزابي كه در هر دو طيف وجود دارد بعضي احزاب استاني هستند و بعضي شعب استاني احزاب ملي كه همه آنها در استان نمايندگي و شعبه دارند و فعال هستند و در ماههاي آينده كه به انتخابات نزديكتر ميشويم فعالتر هم خواهند شد.
انتخابات اولين دوره خانه احزاب استان هم در ارديبهشت سال جاري برگزار شد و همه احزاب استان به صورت فعال در آن شركت كردند و از هر سه گروه هم در هياترييسه آن حضور دارند. شما اين موضوع را نشاني از رشد سياسي احزاب در استان گيلان ميدانيد؟
بله، اكنون 54 حزب در استان فعال هستند كه بعضي از آنها استاني و بعضي شعب احزاب ملي هستند. تعداد احزاب در استان از سال 92، 67 درصد رشد داشته است.
دولت دوازدهم و وزارت كشور آن تاكيد داشتند كه در مراكز استانها مكانهايي براي تجمع تدارك ديده شود. آيا شما در استان گيلان اين كار را انجام دادهايد؟
اين موضوع در هيچ جاي كشور به تصويب و تاييد نهايي نرسيده است. به طور كلي بعضي نقاط براي تجمع مردم مرسومتر است و بايد به اين سمت حركت كنيم كه همان نقاط را به عنوان جاي تجمع در نظر بگيريم؛ مگر اينكه مسالهاي امنيتي و اجتماعي وجود داشته باشد كه تجمع در آن نقطه مثلا اختلالي در ترافيك ايجاد كند و مسائلي از اين قبيل. ما هفتگي براي تجمعات مختلف اجتماعي، فرهنگي، هنري و...، در فضاي باز در شهرستانها و شهرهاي مختلف صدور مجوز ميكنيم؛ ما قائل به محدوديتي نيستيم. قانون اساسي هم تصريح دارد كه تشكيل اجتماعات آزاد است و ما هم سعي ميكنيم كه همان مفاد قانون اساسي را اجرا كنيم. دستورالعملها راهي است براي اينكه مفاد قانون بالادست را درست اجرا كنيم و قصدي براي محدوديت نداريم. ما معتقد هستيم حداكثر آزادي براي تجمعها بايد باشد و اگر ما زمينهاي فراهم كنيم تا گروهها، قشرها، صنفها و... مختلف وقتي ميخواهند حرف خود را منسجم، متشكل و جمعي بيان كنند ميتوانند آزادانه تجمع كنند؛ اين اتفاق براي امنيت و توسعه جامعه هم بهتر است.
يكي ديگر از وعدههاي دولت استفاده از زنان و جوانان در سمتهاي مديريتي است. در اين زمينه شما در استان گيلان چگونه عمل كردهايد؟
ما در يك سال گذشته با همكاري دوستان تلاش خوبي در اين زمينه در استان داشتهايم؛ البته ما اميدواريم روزي برسد كه هم در خصوص جوانان و هم زنان نخواهيم تلاشي كنيم تا سهم خود را بگيرند و خود به خود اين اتفاق در انتصابات بيفتد و ما حمايت خاصي نداشته باشيم. حمايت خاص ريشه در نقصانها و نارساييهاي ديگري دارد كه ما امروز مجبوريم آنها را تقويت كنيم تا اين دو قشر به بخشي از سهم خود برسند. من در روز اول حضور خود در استان گيلان، بخشنامهاي در خصوص سهم جوانان و زنان از مديريت استان و شهرستانها ابلاغ كردم. به طور كلي يك معيارهايي گذاشتيم كه مثلا از هرچند معاون مديركل، يكي حتما بايد از زنان و جوانان در يك رنج سني مشخص باشند و... در هر شهرستان بنا شد يكي از معاونان فرمانداران يا يكي از بخشداران از بين زنان انتخاب شود. به طور كلي در معاونان، فرمانداران و بخشداران به سمت جوانگرايي حركت كرديم و اكنون در بيش از نصف شهرستانها اين امر را محقق كرديم و مابقي هم در مرحله استعلام هستند. ما سه معاون فرماندار و سه بخشدار زن در استان داريم. در بخش مديران كل در حوزه استانداري هم اما از منظر استفاده از زنان، اول هستيم. در بين مديران كل دستگاههاي اجرايي هم تصور من اين است كه در كشور اول هستيم. ما اولين مدير كل زن ورزش و جوانان را با كمك و مساعدت آقاي سلطانيفر وزير ورزش و جوانان داشتيم و... گيلان در موضوع انتصاب زنان زمينه خوبي داشته و اولين فرماندار زن تاريخ كشور در پيش از انقلاب هم در اين استان اتفاق افتاده است. ما به آن چيزي كه وعده داديم تا كنون در حد توان عمل كرديم و اين مسير را ادامه خواهيم داد. براساس آمار رسمي وزارت كشور ما در استان در بين مديران اجرايي و ستادي در زمينه زنان 32 انتصاب داشتيم كه در كشور اول هستيم، استان دوم هرمزگان است با 25 انتصاب. 11 مديركل و 14 معاون مديركل داريم كه در اين زمينه هم رتبه اول كشوري را داريم. در بحث جوانان هم همينطور؛ تلاش ما اين بود كه به خصوص در سطح بخشداران، معاونان فرمانداران و معاونان مديران كل دستگاههاي اجرايي و ستادي از ظرفيت جوانان استفاده كنيم. در بحث جوانگرايي ما بايد احتياط كنيم ابزاري نشود كه مديران بيايند. برخي افرادي را كه در بين جوانها شايستهترين نيستند ارتقا بدهند؛ ابزاري نشود براي كارهاي گروهي و شخصي خود و به جاي جوانگرايي، نوچهگرايي كنيم. اولين ضربه نوچهگرايي به جوانان است يعني به نام جوانان كساني كه مبتني بر شايستهسالاري بالا نيامدند ميآوريم و فردا ميگوييم ببينيد جوانان موفق نبودهاند. در حالي كه اين افراد با جوانگرايي به معناي واقعي آن رشد نكردهاند و مسووليت به او درست محول نشده است. خط تمايز بين جوانگرايي و نوچهگرايي امر مهمي است كه بايد به آن توجه شود و بيش از همه جوانان نيز بايد مطالبهگر آن باشند. اگر در جايي ديدند منِ استاندار از اسم جوانگرايي سوءاستفاده ميكنم و آدمي را كه صرفا با من قرابت دارد و هيچ شايستگي ديگري ندارد، ارتقا ميدهم بايد به من اعتراض كنند. به قانون منع بهكارگيري بازنشستگان هم بايد به ديد فرصت نگاه كنيم و هم توجه كنيم كه چون بدنه مديريتي كشور ميخواهد تغيير كند. شايد دقت كافي نشود و ميتواند موجب تهديد باشد. در رفتار مديران سطوح مختلف ديده ميشود كه اولين ملاك انتخاب آنها بر اساس قرابت و نزديكي است. قرابت يك ملاك از ملاكهاي متعدد است نه تنها ملاك انتخاب. مهمتر از بحث قرابت، شايستگي افراد است.
يكي از مزيتهاي استان گيلان، بحث گردشگري است. در دوره تصدي شما چه تغييراتي در اين حوزه ايجاد شده و چه تدابيري انديشيده شده كه گردشگري از رواج و رونق بيشتري برخوردار شود؟
از اوايل حضورم براساس اعتقادم در نشستها و تصميمگيريها و كارگروهها مهمترين ظرفيت گيلان را در كنار كشاورزي، گردشگري ميدانستم كه زمينه استفاده از اين ظرفيت فراهمتر ميشود؛ بدين معنا كه دو اتفاق بزرگ را در طول اين سنوات شاهد بوديم كه در دولت تدبير و اميد هم به نتيجه رسيده و يكي هم به نتيجه خواهد رسيد. اين دو اتفاق فاصله 16 ميليون جمعيت كشور يعني تهران، كرج و قزوين و به طور كلي ساير نقاط كشور را كه به خصوص در فصل تابستان به استان گيلان سفر ميكنند، كاهش داد. به واسطه آزادراه ساخته شده از لحاظ زماني و راحتي و آسايش سفر به گيلان به گونهاي است كه از تهران به رشت يا ورودي گيلان تا امامزاده هاشم به صورت آزادراه است. به جز هشت كيلومتر كه پروژه آن در مقدمات انتخاب پيمانكار قرار دارد و مناقصهاش آگهي شده است. بدين ترتيب فاصله خيلي كوتاه شده به قدري كه برخي براي رفتن به سمت غرب مازندران هم از اين آزادراه استفاده و از گيلان به سمت غرب مازندران عبور ميكنند. دومين اتفاق راه آهني است كه به زودي افتتاح ميشود و زمينه بسيار خوبي براي ما است كه جمعيت بيشتري را براي گيلان به ارمغان ميآورد و از يك منظر خوب است؛ مشروط به اينكه درست برنامهريزي كنيم تا بتوانيم به اين جمعيت به خوبي خدمات دهيم و بتوانيم رفاهشان در سفر و گردشگري و تفريحشان تامين شود و ما نيز بتوانيم از اين منظر درآمد كسب كرده و شغل ايجاد كنيم. براي اين كار برنامهريزي گستردهاي كردهايم. معتقديم كه ما هم براي اقامت، هم براي تامين خوراك، رستورانها و هم براي تفريحات تفريحي، سلامت و دريايي در هر چهار ناحيه جغرافيايي، (سواحل، جلگه، مناطق كوهستاني و ييلاقات) مقاصد بسيار خوب و قابل توجه و جذابي براي گردشگري هستند به درستي برنامهريزي كنيم. بر اين مبنا ظرفيتهاي نقاط مستعد و مناسب گردشگري را در ساختاري كه تعريف كردهايم، شناسايي كردهايم و به سمتي رفتهايم كه بتوانيم از همه ظرفيتهايمان استفاده كنيم و نه اينكه يك نقطه بيش از حد توجه شود كه منجر به ترافيك شود و به بخشهاي خدماتي فشار وارد شود. بر مردم و ساكنان آن نقاط فشار وارد شود در عين حال كه بقيه مناطق ما از لحاظ طبيعي استعداد دارند. اگر همه نقاط استان كه ظرفيت گردشگري دارند را به درستي معرفي كنيم، توزيع ترافيك هم به صورت عادلانه و منطقي و روان خواهد بود؛ ضمن اينكه ايمني جادهها هم بيشتر خواهد بود. زيرساختهاي خدماتي ما براساس يك توازن منطقهاي بهتر رشد ميكنند و همه اين اتفاقات درستتر ميافتد. ما بر اين مبنا كه هم براي اقامتگاههاي روستايي كه تحت عنوان بومگردي است در قالب پنج هزار واحد پيشبيني شده است كه اين تعداد ممكن است در تعداد كمتري پروژه باشد ولي پنج هزار واحد يعني پنج هزار اتاق استراحت و خدمات پذيرايي مربوطه بايد باشد. مراكز خريد را با توجه به ظرفيت هر منطقهاي كه مثلا در جايي زيتون و در جاي ديگر برنج يا چاي، فندق، گل گاو زبان، مركبات و كيوي به وفور يافت ميشود و هر يك از مناطقمان داراي استعداد خاصي است، ايجاد كنيم. از آنجا كه قالب اين مناطق ساحلي هستند عمده سرمايهگذاران را به منظور ايجاد مراكز خريد با محوريت اين توليدات ترغيب كنيم. در رستورانهاي سنتي و مدرن، كافيشاپها تشويق و ترغيب انجام ميدهيم كه مردم بسازند. خصوصا اينكه بتوانيم روستاهايمان را درست معرفي كنيم و خدمات حداقلي را به سمت اين نقاط سوق دهيم و شغل ايجاد كنيم كه درصورت ايجاد شغل به درستي شاهد مهاجرت كمتري به سمت شهرها خواهيم بود؛ ضمن اينكه حاشيهنشيني هم اتفاق نميافتد. مردم روستا در روستاهاي خودشان درآمد خواهند داشت. از آنجا كه در كنار كشاورزي در برخي حوزهها به لحاظ تقسيم شدن اراضي درآمد سرانه كشاورزي كاهش يافته از طريق گردشگري بتوانيم شغل دومي ايجاد كنيم يا در كنار همديگر هر دو شغل را داشته باشيم و نهايتا ماندگاري در روستاها بيشتر شود؛ البته يكسري كارها و خدمات رفاهي ديگري در تفكيك زيرساختها بايد انجام دهيم. ما در حوزههاي مختلف طراحي و سرمايهگذاري را شروع كردهايم و تسهيلاتي كه دولت به استان اختصاص ميدهد در همين زمينههاست.
بحث آخر درباره مناطق آزاد اقتصادي است كه در استان گيلان ايجاد شده است. اينها چه تاثيري داشته و آيا برنامهاي هست كه گسترش يابد و جاهاي ديگر هم اضافه شود؟
مناطق آزاد در لايحه اخيري كه به مجلس رفت و تصويب شد 8 منطقه را شامل ميشود و ما پيشنهادي در اين رابطه نداشتيم چون يك منطقه آزاد داشتيم؛ البته در پيوست مناطق ويژه دو پيشنهاد را داشتهايم كه اگر به تاييد شوراي نگهبان برسد ما هم جزو داراييهاي مستقل خواهيم بود. منتها از ظرفيت فعلي منطقه آزاد بايد بهتر استفاده كنيم. ظرفيتهاي مختلفي از جمله كالاهاي همراه مسافر دارد كه بايد به درستي مديريت شود ولي گاهي اوقات عليه آن در كشور تبليغ ميشود! درحالي كه كمتر به نقطه قوت اين كار پرداختهايم. به هر صورت وقتي مراكز خريد در منطقه آزاد داريد، سالانه آن چيزي كه بدون پرداخت عوارض گمركي از منطقه آزاد انزلي وارد كشور ميشود يا به نوعي كشور عدم درآمد ناشي از عدم پرداخت عوارض گمركي دارد، نسبت به رونقي كه در استان گيلان دارد مورد ارزيابي قرار بگيرد. اگر فردي در آن منطقه خريدي انجام دهد در بين راه غذا ميخورد و از ساير شهرها خريدهاي ديگري از توليدات استان ميكند؛ ضمن اينكه اقامتش در شهرستانهاي مختلف است. در مجموع كالاي همراه مسافر كه مقدار محدود تعريف شدهاي است و اجازه ميدهيم در عوض باعث ميشويم افرادي بيايند و اقامتگاهها و رستورانها و بخش خدمات و مراكز خريد را رونق بيشتري دهند و نبايد به عنوان يك نقطه منفي نگاه كنيم. بايد به اين ديد به منطقه آزاد نگاه كنيم كه بحث خودروهاي با شماره مناطق آزاد با مجوز ورود منطقه آزاد هم براي ما يك ظرفيت است. ما دنبال فراهم كردن ظرفيت هستيم و با آقاي دكتر مونسان و دوستان ديگري در دولت هم صحبت كردهام و به صورت موردي بحثهايي شده كه مورد استقبال واقع شده است. مثلا تعداد مسافراني را كه با قطار و پرواز ميآيند افزايش دهيم تا همه بار ترافيكي در جاده نباشد و آنها بتوانند در مقصد (رشت) كه محل تردد خودروهاي مناطق آزاد است از خودروهاي استيجاري با يا بدون راننده استفاده و تردد كنند و اين براي ما به مثابه كسب و كار و ايجاد شغل است. ما با اين ديد به مناطق آزاد نگاه كردهايم؛ ضمن اينكه گردشگري دريايي هم در منطقه آزاد شروع شده است. يك مارينا ايجاد شده و خواستهايم كه دو مارينا در شهرهاي مجاور انزلي و چمخاله ايجاد كنيم كه صرفا مسافر تفريحي خواهد بود. معتقديم كه آنها هم ظرفيت خوبي است و انشاءالله بتوانيم از اين نوع ظرفيت مناطق آزاد هم استفاده كنيم.
با توجه به اينكه جنابعالي هم جزو مديران دولتي جوان هستيد، درباره جوانگرايي به خاطر وجهه قالبي كه دارد، چه نظري داريد؟
البته نميدانم بين استانداران دليلش چيست ولي چون آنها پير هستند من جوانترينشان محسوب ميشوم و فعلا وضعيت اينطور است. انشاءالله در انتخابات جديد، تعدادي از همكاران بازنشسته ميشوند تا جوانترها بيايند بعد از 5 سال عنوان جوانترين استاندار را به فرد ديگري بدهيم. اينكه جوانها در سطح استانداريها انجام وظيفه كنند و خودشان را نشان دهند، خوشحالكننده است. مطمئن هستم حتما اين اتفاق خواهد افتاد و جوانهاي باانگيزه خواهند آمد و با عملكردشان فضا را براي جوانترها فراهمتر خواهند كرد. معتقدم در بحث جوانگرايي بايد احتياط كنيم تا ابزاري نشود و برخي از افرادي را كه در بين جوانها شايسته نيستند، ارتقا دهند. يعني صرفا اين را يك ابزار براي كارهاي گروهي و اهداف شخصيمان نكنيم كه به جاي جوانگرايي، به نوچهگرايي منتهي شود. كارهاي نوچه گرايي خطري است كه اولين ضربه آن به جوانان وارد ميشود. درواقع به نام جوانان فردي كه مبتني بر شايستهسالاري بالا نيامده را ميآوريم و ميگوييم كه ناموفق بوده است. در حالي كه او براساس جوانگرايي واقعي رشده نكرده و مسووليت به او سپرده نشده است. اين خط تفكيك بين جوانگرايي و نوچهگرايي كار مهمي است كه همه بايد بدان پايبند باشند و بيشتر از آن جوانان بايد مطالبهگر باشند و چنانچه جايي از عنوان جوانگرايي منِ استاندار سوءاستفاده ميكنم و آدمي كه صرفا با من قرابت دارد و هيچ شايستگي ديگري ندارد مسووليت ميدهم و فردا هم جامعه او را ناموفق ميداند و به پاي جوانان نوشته ميشود. به نظر ميرسد در سطح ملي و استاني بايد به اين قضيه نگاه كنيم كه اتفاقي نيفتد كه ميتواند هم مطالبه رسانهها و هم بالاخص جوانان باشد تا از اين فرصت پيش آمده درست استفاده كنيم. بايد به اين امر هم به ديد فرصت نگاه كنيم و هم اينكه يكمرتبه دولت ميخواهد تغييرات قابل توجهي ايجاد شود و ممكن است در جاهايي بين ما مسوولان دقت كافي صورت نگيرد. مثلا من استاندار با عنوان جوانگرايي فقط به تاريخ تولدها نگاه كنيم و از بحث شايستگي غافل شود. درواقع دنبال اين برويم كه آدمها به ما نزديك باشند و قرابت داشته باشند و ملاك ديگري نداشته باشند كه درواقع به نوعي تهديد است. در جاهايي بين رفتار مديران سطوح مختلف ديده ميشود كه اولين ملاك انتخاب مديران بعضا نزديكي و مورد اعتماد بودن افراد است. هرچند اين خصيصه يك عنصر و ملاك از ملاكهاي متعدد محسوب ميشود ولي مهمتر از اين، شايستگي جوان است كه در بحث جوانگرايي بايد مورد توجه واقع شود. دقت كنيم جواني كه شايسته باشد و مبتني بر قابليت خود بتواند با شجاعت و براساس تدبير و عقلانيت تصميم بگيرد تا به ترغيب ديگران بينجامد و با ديدن اين جوان، جوانان ديگري را هم به كار بگيرند. اگر از اين قسمتها غفلت ميكنيم، جوانها دقت كنند تا از اين مسير بتوان به درستي استفاده كرد. در مباحث گردشگري هم كه اشاره كرديد معتقدم گردشگري ايران ميتواند به بخش كشاورزي كمك كند. خيلي از مردم دلشان ميخواهد صنعت چاي، ابريشم، زيتون و فناوري آن را ببينند كه چطور و طي چه فرآيندي ساير محصولات از آن گرفته ميشود. كاشت، برداشت، دستهبندي و فرآوري گلگاوزبان را ببينند. باغهاي فندوق را ببينند و خريد هم انجام دهند كه در اينصورت معرفي خوبي براي محصولات ما است. در دنيا هم بازديد مرسوم است و بازديد از مزارع و باغات به خودي خود ميتواند درآمدزا باشد و خريد ضمن بازديد عرضه مستقيم كالاست كه براي مصرف كننده و فروشنده سودآور است و با حذف واسطه صورت ميپذيرد. در اين قسمت برنامهريزي ميكنيم. براي رفاه مسافران هم كارهايي در قالب گيل پاركها انجام دادهايم. پيشبيني كردهايم كه در بزرگراهها، آزادراهها و جادههاي اصلي حدود هر شش، هفت كيلومتر يك واحد در جادههاي فرعيمان هر هشت كيلومتري يا در جادههاي روستايي هر 11 كيلومتري، يك واحد خدماتي داشته باشيم، يك تك پمپ بنزين و يك مينيسوپر.
درواقع يك مجموعه زيربنايي حدود 100 تا 150 متر زيربنا با معماري گيلان كه در اين 150 متر هم كار يك مينيسوپر، هم يك مينيرستوران و هم مينيكافيشاپ انجام ميشود؛ ضمن اينكه محصولات سنتي و توليدات گيلان هم در گوشهاي از آن فروخته ميشود. يك پمپ بنزين تك پمپ هم در پشت اين محل تعبيه ميشود. محوريت همه اينها مسائل بهداشتي و فروشگاه است و راهنمايي گردشگري كه اگر مسافري بخواهد در روستاي مشاور اقامت كند، به عنوان رابط نقش ايفا كند تا همه عبور نكنند و بيشتر در استان گيلان بمانند. همچنين ترجيح دادهايم كه اين مكانها در درون روستاهاي كنار جاده ساخته شوند به جاي اينكه در حدفاصل بين روستا بسازيم در روستا، كنار جادهاي كه از روستا عبور ميكند، ساخته شوند، حتي در جادههاي اصلي، اتوبانها، روستا يا شهر. عليالقاعده خدماتي هم به روستا ارايه ميدهد و مثلا يك سوپري 24 ساعته فعال و يك پمپ بنزين دارند. طبق برنامهريزي ما در نُرم شش، هفت كيلومتر و در جادههاي اصلي و روستايي حدود 10، 12 كيلومتر با اين نرم عددي حدود بيش از 600 واحد ظرفيت داريم كه بخش خصوصي آن را بسازد. اكنون 300 واحد متقاضي داريم كه با آنها تفاهمنامه امضا كردهايم. 200 مورد را شركت فروشگاههاي زنجيرهاي رفاه تفاهم كرده و 100 مورد را يكي از شركتهايي كه در اصفهان سازنده دستگاههاي پمپ بنزين و نصبكننده است، پذيرفته و به نظرم به زودي بتوانيم اولين كلنگزني را شاهد باشيم. بدين ترتيب مسافراني كه به گيلان ميآيند در هر هفت، هشت كيلومتر با يك ساختمان مواجه ميشود كه در همه 600 مورد نماي مشابهي از نظر معماري دارند كه براي توقف داراي همه ضروريات هستند. سرويس بهداشتي، نمازخانه دو، سهنفره، مينيسوپري و مينيرستوران با اولويت غذاهاي محلي و پمپ بنزين و خودپرداز. يكسري كارهاي اين گونه را شروع كردهايم و براي اينكه جذابيت روستاها را براي اهالي هم بيشتر كنيم تا در كنارش بومگردي هم اتفاق بيفتد طرحي به نام «هزار روستا، هزار ورزشگاه» داريم كه در همه روستاهاي بالاي 600 نفر جمعيت گيلان يك زمين فوتبال و يك زمين واليبال احداث كنيم. بدين منظور از منابع طبيعي زمين اختصاص ميدهيم كه يكصد و اندي روستا زمين دارند و مابقي ندارند كه درصدد تامين زمين هستيم. نصب دروازه و مسائل پيراموني و رختكن را انجام دهيم كه تا حدودي هم سازگار با طبيعت باشد و ظاهر طبيعي روستا را برهم نزند. در كنار روستاها و كشاورزي چند طرح وجود دارد كه اشاره ميكنم. روزنامه شما ملي و از روزنامههاي موفق كشور است. گيلانيها هم به دلايلي به آن علاقه خاص دارند و از منظري نگاه استاني ميكنند.
براي مديريت آب در اين استان چه تمهيداتي انديشيده شده است؟
طرحي به نام ساماندهي و بهرهبرداري چندمنظوره از آببندانها داريم كه حدود دوهزار آب بندان داريم. آببندانها قبل از اينكه سد سفيدرود و سد منجيل ساخته شود، محل تامين آب كشاورزي بودند. كشاورزي گيلان قبل از احداث سد هم خيلي پررونق بوده است. بعضا چون كمتر نياز به استفاده از شبكه سد بوده، گل و لاي حجم مخزنهايشان را گرفته و قابل استفاده نيست. حتي خيلي از آنها به مرور تبديل به زمين كشاورزي شده است. با برنامهريزي انجام شده طي شش ماه نيمه دوم سال گذشته به اولويت دو هزارتاي باقيمانده پرداختيم كه مورد لايروبي واقع شوند تا ظرفيت آب بيشتري انجام شود و در اين صورت چقدر آب بيشتر ميتوانيم ذخيره كنيم تا به تامين آب كشاروزيمان كمك كند. در جاهايي به صورت سنتي كشاورزي ميشود و زير شبكه سد نيست نياز آب كامل برطرف شود و جايي هم كه زير شبكه سد است به صورت مكمل عمل كند. طبق محاسبه، اگر 800 مورد اولويتدار را درست لايروبي كنيم بخش عمدهاي را بدون صرف هزينه ميتوانيم لايروبي كنيم. چون خاك حاصلخيز داراي ارزشي است كه با ارزشگذاري ميتوانيم معادل آن را از كسي كه خاك را استخراج ميكند، كار ميخواهيم تا ديواره سازي و دريچهسازي كند. با اين حساب نزديك به 500 ميليون مترمكعب آب تحت مديريتمان در استان گيلان به كشاورزي اضافه كنيم. يعني 250 ميليون مخزن به اين 800 تا اضافه كنيم كه با آب تنظيمي دومرتبه طي بارندگي پر و خالي شود. با پراكندگي سطح استان دو برابر سد شفارودي كه داريم ميسازيم و بزرگترين سدمان هم هست ميتواند به بخش كشاورزي مان آبرساني كند؛ ضمن اينكه غير از لايروبي، به عمق كافي هم دست مييابيم كه قابل قايقراني و پرورش ماهي و پرندگان آبي هم در آن پرورش داد. درواقع به روستايي كه در مجاورتش هست، مجوز ميدهيم كه اين كارها در آن اتفاق بيفتد كه البته با اولويت تامين آب كشاورزي است. كارهاي گردشگري هم ميتوان در قالب آلاچيقها و رستورانهاي پيراموني، شناور و روي آب و ورزشهاي آبي انجام داد. معتقدم اين موضوع ميتواند خيلي به گيلان كمك كند. در اين رابطه با آقاي مهندس حجتي، وزير جهاد كشاورزي و آقاي دكتر نوبخت تفاهيمي امضا كردهايم تا جاهايي را كه مقرون به صرفه نيست، كمك مالي كنند. دستورالعمل استاني هم با همكاري همه دستگاهها كه پاي كار آمدند، انجام شد. حتي دستگاه قضايي و نظارتي را آورديم تا نظرات احتماليشان را از همين الان در دستورالعملها لحاظ كنيم و بعد در دستور مجوزها و تصميمگيرها همراهي كنند. به نظر ميرسد طي هفته آينده ابلاغ كنيم. در مرحله اول 10 ميليارد تومان در نظر گرفتهايم تا تعدادي از پروژهها را انجام دهيم. در بحث ساماندهي رودخانهها، آوردي كه رودخانهها خصوصا از ييلاقات بر اثر بارندگي دارند كف رودخانه را پر ميكند. يعني ظرفيت عبور آب در رودخانهها را كاهش ميدهد و باعث ميشود در صورت بارندگي شديد، آب طغيان كرده و خانههاي روستايي و شهري لطمه ببيند، خسارت وارد كند و به تخريب پلها و جادهها منجر شود كه در سيل اخير هم داشتيم؛ در حالي كه اين مسائل ارزش اقتصادي قابل توجه دارد. در دستورالعملي كه با همكاري همه دستگاهها تعريف كردهايم، اجازه داديم از محل اين، براي پروژههايمان برداشت شود تا هم براي پروژههاي عمراني و خانهسازي مردم مصرف شود و هم اينكه مابه ازاي آن ديوار حفاظتي توسط برداشت كننده ساخته شود. در دستورالعمل هم به شهرستانها اختيارات لازم را ميدهيم و انشاءالله روزهاي آخر است كه بتوانيم طرح ساماندهي رودخانهها را ابلاغ كنيم. اين امر در بحث آب بندانها ميتواند طي دو سال، معادل هزار ميليارد تومان با وجود صد ميليارد تومان هزينه، سودآوري داشته باشد. همچنين از محل اجازه به برداشت كننده كه مابه ازاي ديوار حفاظتي ساخته شود، معادل 500 ميليارد تومان كار كردهايم كه در ازاي 50 ميليارد تومان هزينهاش ميشود.
كاشت چاي در كنار كاشت برنج از مهمترين صنايع اين استان است. براي اين دو صنعت چه برنامهاي داريد؟
ما طرح تحول صنعت چاي كشور را هم داريم كه به نظر ميرسد نكته مهمي باشد. در سال گذشته 58 هزار تن واردات چاي داشتهايم كه در حال حاضر اين ميزان با رديفي كه داشتهايم قرار است با دلار 4200 توماني وارد شود. در حالي كه اگر با دلار نرخ سامانه نيما وارد شود حدود پنج هزار تومان دلار ارزانتر براي واردات چاي اختصاص ميدهيم در حالي كه ميتوانيم به نوع بهتري مديريت كنيم. پيشنهاد آقاي مهندس حجتي هم اين بوده كه ايشان هم كاملا موافق هستند. توافق اوليه با آقاي شريعمتداري كه ميهمانمان در استان بودند، شده و كاملا موافقت كردهاند البته هنوز عملياتي نشده است. با در نظر گرفتن تفاوت دلار 4200 توماني با نيما كه حدود پنج هزار تومان است در 58 هزار تن، حدود 290 ميليارد تومان است. يعني الان براي واردات چاي به صورت سالانه با دلار 4200 توماني حدود 290 ميليارد تومان سوبسيد ريالي دادهايم. ولي اگر چاي با دلار غيرحمايتي وارد شود چون از جنس كالاهايي مثل برنج و گندم نيست كه الزاما بايد مورد حمايت واقع شود و فشاري به مردم وارد نشود. اگر 290 ميليارد تومان را دو سال به استان گيلان اختصاص دهند، ميتوانيم صنعت چايمان را نوسازي و مدرن كنيم به نحوي كه اكثر كشور از چاي گيلان استقبال كنند و بعدا نياز به حمايت نباشد. اما الان وضعيت ما چگونه است؟ امسالي كه قرار است به نوعي با دلار 4200 توماني 290 ميليارد تومان سوبسيد دهيم، اگر نرم پارسال را بگذاريم 150 ميليارد تومان بلاعوض در ازاي حدود بيش از نصف چاي برگ سبز كه دولت رايگان به كشاورز ميدهد هم دادهايم. اگر 290 ميليارد توماني كه به هدر ميرود به استان داده شود و 150 ميليارد تومان هم هزينه كرد نداشته باشد، طي دو سه سال صنعت چايمان از به باغي، از تامين بهتر آب، از اصلاح در مواقع ضروري و درخت نژاد چاي گرفته تا بستهبندي كه البته كارهاي خوبي هم در سطح استان شده ولي در حجم كم، ميتوانيم صنعت چايمان را نو كنيم. اين طرح را در 5 فصل تهيه كردهايم و ان شاءالله با حمايت دولت بتوانيم اين كار را انجام دهيم. در صورتي كه يك حمايت يكمرتبه صورت بگيرد به نظر ميرسد كه ديگر نياز به حمايت موردي در رابطه با چاي نباشد و به راحتي بتوانيم چاي را با قيمت خيلي بهتر از الان بفروشيم كه يكي از مشكلات فعلي ما همين است. بحث ديگر ساماندهي شناگاههاست كه برايمان مهم است كه هم دريا را با ساختوسازهايي كه در مجاور و در حريم دريا قرار دارد، خراب نكنيم و هم مردم بتوانند استفاده كنند و هم براي ما درآمد داشته باشد كه نكته مهمي است. مهمانان بدون خطر بتوانند استفاده كنند و براي ما هم درآمدزا باشند. درواقع اگر يك سرمايهگذار با دو ميليارد تومان سرمايه با سازههاي چوبي و بدون ريختن مصالح در حريم دريا و كمك يكسري واحدهاي ارايه غذا انجام دهد تقريبا طي دو سال ميتواند دو ميليارد را برداشت كند. درحالي كه در كمتر سرمايهگذاري اين سوددهي اتفاق ميافتد. در همين رابطه حدود 60، 70 نقطه داريم كه به سرمايهگذاران پيشنهاد دهيم و خودشان اقدام به ساخت كنند و حق استفاده به آنها دهيم تا از حريم دريا جهت شنا استفاده كنند و در ساحل هم فستفود، آلاچيقهاي استيجاري و خدمات مختلفي كه مورد توجه گردشگران است، مهيا باشد و نهايتا منجر به ايجاد شغل شود؛ ضمن اينكه نجات غريق و اورژانس خودشان را هم داشته باشند و تعداد غرقشدگان هم كاهش يابد. البته طي سالهاي گذشته كاهش داشتهايم ولي با اين كار كاهش اساسيتري را شاهد خواهيم بود. بحث ديگرمان طرح دستهبندي برنج استان است. معتقديم كه بايد كيفيت دستهبنديهايمان بهتر شود. برنج گيلان بايد به نوعي داراي شناسنامه و برندي شود و در دستهبنديهايي قرار بگيرد كه در شهرهاي مختلف با اطمينان برنج گيلان را خريداري كنند كه برنج با كيفيت پايين را به جاي برنج گيلان به فروش نرسانند و به اعتبار برنج ما لطمه نزنند كه در اينصورت قيمت برنج ما بهتر از اين خواهد بود و بهتر فروش خواهد رفت. با اتحاديه شاليكوبان به توافق اوليه رسيدهايم كه طي آن طرح اجرايي را خودشان تهيه ميكنند و فروشگاههاي بزرگ مثل شهروند، رفاه و اتكا را طرف قرارداد و تفاهم با اتحاديه شالي كوبان قرار دهند و كيسههاي دو، سه و پنج كيلويي با لگوي برنج گيلان از انواع هاشمي، صدري و.... مشروط به نظارت ما كه برنجي غير از برنج گيلان نباشد، پر شود؛ البته خود اتحاديه داراي اختيار اصلي خواهد بود كه نظارت اصلي را انجام ميدهد. اين فروشگاهها طرف اتحاديه ميشوند و خريدشان را انجام ميدهند و شاليكوبيها هم در بستهبنديها و كيسههاي طراحي شده برنج را ارايه ميدهند.
يكي از بحثهاي جدي ما مديريت پسماند و بحثهاي زيست محيطي است كه براي ما مهم است. برنامههايي در اين رابطه داريم اما از آنجا كه بحثها متفرقه شد، وارد جزييات نميشود اما بحث مديريت پسماند و ساماندهي رودخانههاي گهررود و زررود از مطالبات اصلي مردم است كه به جاي اينكه زيبايي شهر رشت را بيشتر كنند الان صدمهاي براي زيبايي شهر رشت محسوب ميشوند. درحالي كه در قالب جاهاي مختلف دنيا و نه فقط ايران، در صورت عبور رودخانهاي از شهر اصل جلوه و زيباي شهر است اما الان تنها جاهايي كه مردم نبايد براي تفريح و استراحت و قدم زدن بروند، همانجاست به جهت اينكه فاضلاب و بخشي از پسماند كارخانه وارد اين رودخانهها ميشود و وضعيت خوبي ندارد.
مراقب باشيم جاي جوانگرايي را نوچهگرايي نگيرد.
استان گيلان رتبه يك را در انتصاب زنان در بخشهاي مديريتي دارد.
طرح تحول صنعت چاي را در نظر داريم.
در سال گذشته 58 هزار تن واردات چاي داشتهايم.
بايد كيفيت دستهبنديهاي برنج گيلان بهتر شود.
مديريت پسماند و ساماندهي رودخانههاي گهررود و زررود از مطالبات اصلي مردم است.
گردشگري ايران ميتواند به بخش كشاورزي كمك كند.