محمد شريعتمداري و چشماندازي براي بهبود مديريت زنان
سپيده سعيدي
تغييرات كابينه و هيات دولت چنان با سرعت انجام شد كه فرصت هيچ بحثي درباره وزراي پيشنهادي دولت جز دادن رأي اعتماد به آنها پيش نيامد. باز هم در اين مقطع رييسجمهور نخواست يا نتوانست زني را به عنوان وزير پيشنهادي به مجلس معرفي كند. شايد اين سوال هم مطرح شود كه براي كدام وزارتخانه ممكن بود از ميان زنان وزيري پيشنهاد شود. در ميان 4 وزارت «امور اقتصادي و دارايي»، «صنعت، معدن و تجارت»، «تعاون، كار و رفاه اجتماعي» و «راه و شهرسازي» وزارت «تعاون، كار و رفاه اجتماعي» ميتوانست موقعيتي براي معرفي يك زن باشد. اما به نظر ميرسد معيارها براي معرفي وزير به ويژه معرفي «محمد شريعتمداري» كه خود در وزارت صنعت، معدن و تجارت بود كاملا متفاوت از آن چيزي است كه ما بخواهيم اينك درباره آن بحث كنيم.
حالا سكان اداره وزارت «تعاون، كار و رفاه اجتماعي» در دست «محمد شريعتمداري» است. او پيشتر كه در وزارت «صنعت، معدن و تجارت» بود، اقداماتي در انتصاب زنان كرده است كه ميتواند چشمانداز مثبتي براي زنان در وزارتخانه متبوعش تلقي شود. «محمد شريعتمداري» پيشتر «مرضيه لك» را به عنوان رييس سازمان زمينشناسي كشور منصوب كرد كه حكم معاون وزير را در وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت داراست. اما اين شيوه و اين روحيه شريعتمداري در وزارت «تعاون، كار و رفاه اجتماعي» چه كاربردي ميتواند داشته باشد.
ساختار اين وزارتخانه به گونهاي است كه ناخودآگاه فرصتهاي مديريتي بيشتري را براي زنان علاوه بر معاون وزير در خود جاي داده است.
وزارت «تعاون، كار و رفاه اجتماعي» تأثير بسيار خاصي در شرايط كنوني در زندگي مردم خواهد داشت. بحثهاي مربوط به حمايت از گروهها و اقشار آسيبپذير از يك سو، بحثهاي مربوط به كارگران و حمايت از آنها در برابر تغييرات و نوسانات اقتصادي از سوي ديگر. موضوع تأمين اجتماعي خود مقولهاي بسيار وسيع و اثرگذار است به ويژه در بحثهاي سلامت و خدمات درماني. از سوي ديگر معضل بسيار بزرگي كه در اين وزارتخانه لاينحل مانده، موضوع بدهي دولت به صندوقهاي بازنشستگي و آينده نامعلوم تاميناجتماعي در قبال بازنشستگان است. علاوه بر همه اين موارد موضوع شركتهاي سرمايهگذاري شستا نيز هست. جايي كه بسياري به آن چشم طمع دوختهاند. شركتهايي كه براي ورود به هياتمديره آنها سر و دست ميشكنند و بسياري از اين شركتها روياهاي بسياري از فرصتطلبان را در جايگاه مديريتي محقق ميكند.
اگر «محمد شريعتمداري» واقعا بخواهد از يك سو با فساد مبارزه كند و از سوي ديگر در شرايط بحراني ناشي از فشارهاي امريكا در اقتصاد كشور نيز به درستي در حوزه رفاه اجتماعي نقشآفريني كند، چارهاي ندارد كه از پتانسيل زنان و از فرصتهاي مديريت مادرانه بهره بيشتري بگيرد. مديريت مادرانه به عنوان سبكي در مديريت شناخته ميشود كه علاوه بر همه مولفههاي مديريت دلسوزي و دغدغهمندي مادرانه را هم همراه دارد. لزوما قرار نيست زنان مديريت مادرانه داشته باشند ولي طبعا آنها مديراني از اين جنس هستند. در وزارتخانهاي كه شريعتمداري سكان اداره آن را در دست دارد، سازمان بهزيستي كشور قرار دارد كه خود ساختاري است نيازمند داشتن روحيه مادرانه. بنابراين يكي از فرصتهاي زنان در دوره جديد مديريت وزارت «تعاون، كار و رفاه اجتماعي» به كارگيري زنان در عاليترين پست سازمان بهزيستي كشور است. به جز اين سازمان تامين اجتماعي كه در اين سالها هيچكس نتوانسته از پس مشكلات آن برآيد، ميتواند با مديريت يك زن احيا و دوباره به ريل كاركردي خود درآيد. بيراه نيست اگر بگوييم در همه اين سالها بسياري از مديران مرد، منافع كوتاهمدت را ترجيح دادهاند و آينده را قرباني خواستههاي پيش پا كردهاند. بدهي انباشته و سنگين دولت به صندوقهاي بازنشستگان نمونه بارزي از اين وضعيت است. در اين ميان زنان نشان دادهاند كمتر اهل زد و بند و لابيگري هستند. شايد محمد شريعتمداري بتواند با سپردن مديريت سازمان تأمين اجتماعي به يك زن فرصتهاي ضد فساد ايجاد كند و شيب تند بحراني شدن صندوقهاي بازنشستگي را كاهش دهد. موضوع ديگر هياتمديرههاي شركتهاي سرمايهگذاري شستاست. هر چه بتوان زنان را در اين هياتمديرهها عضو كرد، فرصتهاي ضدفساد براي اين بخش ساخته ميشود. البته بايد پرسيد آيا قرار است كه فرصتهاي ضد فساد ايجاد شود؟