شهريور امسال حجتالاسلام والمسلمين مهدي كروبي دبيركل محصور حزب اعتماد ملي با انتشار نامهاي به برخي مسائل رخ داده در جلسه مجلس خبرگان رهبري در سال 67 اشاره كرد. اين نامه واكنشهاي مختلفي به همراه داشت كه يكي از آنها مربوط به محسن هاشميرفسنجاني بود. فرزند مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني به دليل ذكر نام پدرش در نامه مهدي كروبي، به عنوان وصي نامهاي خطاب به دبيركل اعتماد ملي نوشت و توضيحاتي ارايه داد. غير از محسن، فاطمه هاشمي ديگر فرزند مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني نيز طي مصاحبهاي كه كمي لحن تندي داشت، موضوعاتي را پيرامون نامه كروبي مطرح كرد و دست آخر نيز نوبت به ياسر هاشمي رسيد كه او نيز با مقايسه پدرش با اميركبير به موارد مطرح شده در نامه كروبي پاسخ داد. پس از موضعگيري اهل بيت آيتالله هاشميرفسنجاني عليه مهدي كروبي، نوبت به محمدحسين كروبي فرزند دبيركل اعتماد ملي رسيد. حسين كروبي در اين نامه مخاطب خود را محسن هاشمي قرار داد و از او بابت انتشار نامهاي كه لحنش با لحن مصاحبه فاطمه هاشمي متفاوت بود، تشكر كرد و توضيحاتي پيرامون موضوعات مطرح شده در نامه محسن هاشمي نوشت. نامهنگاري ميان اهل بيت دو نفر از چهرههاي تاثيرگذار انقلاب اسلامي پيرامون برخي اتفاقات رخ داده در سالهاي نخست انقلاب سبب شد تا دلسوزان به فرزندان آيتالله هاشميرفسنجاني و حجتالاسلام مهدي كروبي تذكر داده و از آنها درخواست كنند به اين مقابله پايان دهند، زيرا اين نامهنگاري سبب سوءاستفاده رسانههاي فارسي زبان خارج و برخي تندروهاي داخلي قرار گرفت. يكي از چهرههايي كه درخواست كرد اين نامهنگاريهاي پايان يابد، الياس حضرتي قائممقام دبيركل اعتماد ملي و نماينده مردم تهران در مجلس بود. حضرتي با نگارش نامهاي خطاب به محسن هاشمي و حسين كروبي درخواست كرد از طرح اتهامات بيهوده پرهيز كنند. در نامه حضرتي آمده است: «نياز به يادآوري نيست كه مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني و جناب حجتالاسلاموالمسلمين شيخ مهدي كروبي از ياران برجسته امام خميني(ره) بودند و هر دو در ميان ياران و دوستداران آن حضرت، از محبوبيت و مقبوليت فراواني برخوردارند. منسوبان به اين دو خانواده مومن و انقلابي و اصيل هم داراي همين جايگاه مردمي هستند و طبعا علاقهمندان به انقلاب و نظام انتظار ندارند اينگونه مكاتبات را از شما شاهد باشند. اين مكاتبات نه تنها نوعي تضاد و تقابل را تداعي ميكند بلكه با عرض شرمندگي بايد بگويم كه از بعضي تعابير آنها بوي نقار به مشام ميرسد.» در همين راستا تصميم گرفتيم گفتوگويي با حسين كروبي درباره نامهنگاريهاي اخيرش با فرزند مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني انجام دهيم. حسين كروبي با استقبال از نامه حضرتي به دلسوزانه بودن لحن اين نامه اشاره كرد و گفت: از آقاي حضرتي بابت دلمشغولي كه در اين باره داشتند، تشكر ميكنم اما بايد بدانيم كه نامهنگاريهاي اخير در راستاي شفافيت برخي مسائل بوده است و ما نبايد هاله مقدس روي افراد ترسيم كنيم. كروبي معتقد است هدف از اين نامهنگاريها مچگيري نبوده و نبايد به بهانه سوءاستفاده منتقدان و مخالفان از بازگويي حقيقت اجتناب كرد. مشروح گفتوگوي حسين كروبي را در ادامه ميخوانيد:
شامگاه دوشنبه الياس حضرتي با نگارش نامهاي خطاب به شما و محسن هاشميرفسنجاني درخواست كرد از طرح اتهامات بيهوده پرهيز كرده و موجبات سوءاستفاده مخالفان را فراهم نكنيد. آيا اين نامه را خوانديد؟ اكنون كه كمي از نامهنگاري با محسن هاشمي فاصله گرفتهايد، به نظر شما اين نامهنگاريها درست بود؟
نامه آقاي حضرتي را خواندم و از ايشان بابت دلسوزي كه به خرج دادند، تشكر ميكنم. ايشان از دوستداران انقلاب هستند و بابت همين دلسوزي و علاقهمندي به انقلاب در نامه خود توصيههايي مطرح كردند و من نيز فرمايشات ايشان را قبول دارم به ويژه آنكه در شرايط كنوني اصلا صلاح نيست كه خدايي نكرده اتهاماتي نسبت به فردي مطرح شود اما بايد به يك موضوع توجه شود و آن طرح مباحث اينچنيني براي ثبت در تاريخ است. اين مباحث چراغ راه تاريخ و مفيد براي آيندگان است اما قبول دارم، طرح مباحث بايد از تهمت و افترا تهي باشد.
هدف از نامهنگاري ميان شما و محسن هاشميرفسنجاني از نظر شما چه بود؟
هدف ما از نامهنگاريهايي از اين دست مچگيري يا محاكمه فرد خاصي نيست، بلكه هدف روشنگري براي آيندگان است كه بدانند مسوولان سياسي جمهوري اسلامي ايران تصميماتي كه اتخاذ كردند، مفيد بوده يا خير؟ آيا در تصميمگيري دچار اشتباه شدهاند يا خير؟ اشتباهي كه به واسطه آن ممكن است، كشور دهها سال گرفتار مصيبت شده باشد.
مورد مشخصي از اين به زعم شما اشتباه ميتوانيد عنوان كنيد؟
به عنوان مثال خدمتتان ميگويم كه چه ايرادي دارد انتخابات رياستجمهوري سال 84 مورد بررسي و آسيبشناسي واقع شود. بررسي شود كه آيا عملكرد آقايان خاتمي و كروبي در انتخابات رياستجمهوري آن سال صحيح بوده است يا خير. خدايي نكرده ما قصد مچگيري يا محاكمه اين دو بزرگوار را نداريم كه بگوييم آقاي كروبي شما اشتباه كرديد يا آقاي خاتمي كه به واسطه برگزاري انتخابات آن سال و حمايت از آقاي هاشمي و سپس حمايت و دعوت از آقاي معين و همچنين دعوت از آقاي مهرعليزاده براي شركت در كانديداتوري، آن اشتباه كرديد؛ اما بايد مشخص شود كه عملكرد آقاي كروبي منجر به روي كار آمدن احمدينژاد شد يا عملكرد آقاي خاتمي؟ چه ايرادي دارد كه مشخص شود كدام يك از اين دو بزرگوار باعث رييسجمهور شدن احمدينژاد شدند كه اكنون تمامي گروههاي سياسي اتفاقنظر دارند كه دوران رياستجمهوري احمدينژاد ضربه بزرگي به كشور زد. تفاوت اصلاحطلبان با اصولگرايان در مورد احمدينژاد در آن است كه ما معتقديم احمدينژاد در تمام مدت 8سال به كشور ضربه زد اما اصولگرايان معتقدند كه احمدينژاد در چهار سال دوم عوض شد. حال كه همگان معتقدند احمدينژاد به كشور ضربه بزرگي زده است، نبايد بررسي شود كه كدام عملكرد موجب روي كار آمدن احمدينژاد شد؟
منظور شما آن است كه عملكرد آقاي خاتمي منجر به ظهور احمدينژاد شده است؟
خدايي نكرده من قصد تهمت و مچگيري ندارم ما فقط ميخواهيم براي آيندگان مشخص شود كه چه عاملي سبب شد در سال 84 احمدينژاد پيروز انتخابات شود كه به واسطه آن انتخاب كشور تا دهها سال آينده روي خوش به خودش نخواهد ديد. ما بايد از ترسيم هاله مقدس روي افراد و چهرههاي مختلف اجتناب كنيم. ما نبايد از بررسي عملكرد يك مسوول سياسي وحشت داشته باشيم. دليل پيشرفت كشورهاي غربي نيز همين عامل مهم است كه هيچكس در آن كشورها مقدس نيست و تمامي افراد موظف به پاسخگويي هستند. امروز 40 سال است از انقلاب اسلامي ايران گذشته است و ما بايد به دنبال پاسخ سوالهايمان باشيم. در پاسخگويي هيچكس مقدس نيست. اين تقدسزدايي بايد در ابتدا شامل حال ما اصلاحطلبان شود و سپس سراغ چهرههاي جريان مقابل برويم.
با توجه به رحلت برخي شخصيتهاي تاثيرگذار انقلاب يا محدوديتهايي كه امروز براي برخي چهرههاي اصلاحطلب وجود دارد، به نظر شما مطرح كردن چنين موضوعاتي منجر به مبهمتر شدن موضوع نميشود؟
در نامهاي كه آقاي كروبي خطاب به مجلس خبرگان رهبري نوشتند، دو مطلب از مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني نقل شده بود كه واكنش آقاي محسن هاشمي را در پي داشت. ايشان در آن نامه توضيحاتي را نسبت به مطالب عنوان شده در نامه آقاي كروبي ارايه كرد و من نيز توضيحات بيشتري را در نامهاي خطاب به محسن هاشمي ارايه كردم. مطرح كردن موضوعاتي از اين دست نه تنها موضوعات را مبهمتر و پيچيدهتر نميكند بلكه گامي رو به جلو در راستاي شفافيت است.
به نظر شما ممكن است، جريانات مخالف و منتقد از اين نامهنگاريها سوءاستفاده كرده و درراستاي تفرقهافكني ميان چهرههاي اصلاحطلب سوءاستفاده كنند؟
ما نميتوانيم به بهانه آنكه ممكن است برخي از موضوعات مطرح شده سوءاستفاده كنند، چشمان خود را بر واقعيت ببنديم. به عنوان مثال ما نميتوانيم نسبت به وقوع فساد در كشور بيتفاوت باشيم، زيرا از اين فساد ممكن است رسانههاي خارجي و دشمنان سوءاستفاده كنند. ما نميتوانيم چيزي نگوييم تا ديگران سوءاستفاده نكنند. ما متوجه هستيم كه براي موضوعات مختلف بايد ظرف زمان و مكان را در نظر بگيريم اما اينها دليل نميشود به بهانه سوءاستفاده ديگران برخي موضوعات لاپوشاني شود.