فائزه عباسي
چندين سال است كه همه صحبت از «وحدت ملي»، «آشتي ملي» يا «گفتوگوي ملي» به ميان ميآورند، اما اين صحبتها هيچگاه پا فراتر از سخن نميگذارد و آنچه در عمل مشاهده ميشود مسائلي است كه نتيجه آن بيشتر شدن اختلاف است. اتفاقاتي مانند نامهاي كه چندي پيش آيتالله يزدي به آيتالله شبيريزنجاني درباره ديدار با سيدمحمد خاتمي نوشت يا اظهارات رفيقدوست درباره پياده كردن برخي افراد از قطار انقلاب، نمونههايي است كه نميتوان آنها را در مسير وحدت دانست. اين موضوعات موجب شد تا با غلامرضا ظريفيان فعال سياسي و استاد دانشگاه درباره لزوم رسيدن يه يك انسجام ملي صحبت كنيم. ظريفيان در اين راستا معتقد است وقتي از مشكلات و بحران صحبت ميكنيم تنها يك راه براي عبور از آن داريم و آن رسيدن به وحدت و انسجام ملي است. او درباره اظهارات اخير رفيقدوست ميگويد: «آقاي رفيقدوست كه خودشان از افراد دغدغهمند هستند، بهتر است به اين عوامل توجه كنند. امروز ما نيازمند آن هستيم كه اين قطار را بهگونهاي حركت دهيم كه افراد بيشتري سوار آن شوند و نبايد راضي به اين باشيم همين افرادي هم كه در قطار هستند پياده شوند. به هر حال قطار هم ظرفيت و محدوديتهاي خود را دارد چرا ما در چنين شرايطي منتظر باشيم عدهاي از اين قطار پياده شوند؟!»
صحبتهاي ظريفيان به همينجا ختم نميشود. او براي دولتمردان هم توصيهاي دارد و عنوان ميكند: «دولتمردان در رسيدن به وحدت وظيفه سنگينتري به عهده دارند.» او معتقد است دولتمردان ميتوانند اعتماد جامعه را جلب كنند و در مسير رسيدن به وحدت و نهايتا پيشرفت آنها را با خود همراه سازند.
او همچنين ميگويد: عواملي كه منجر ميشود افرادي به اين تصور برسند كه نظام به بنبست رسيده است تشخيص آن عوامل و رفع آنها بسيار اهميت دارد و بايد به جاي آنكه اين افراد را از قطار پياده كنيم با رفع عوامل تلاش كنيم اين قطار پرجمعيتتر به راه خود ادامه دهد.
آنچه در ادامه ميخوانيد مشروح اين گفتوگو است:
اين روزها صحبتهاي زيادي درباره وحدت و انسجام ملي به گوش ميرسد، به نظر شما چقدر حركت به اين سمت باتوجه به مشكلاتي كه امروز با آن دست به گريبان هستيم، احساس ميشود؟
كشور ما در يك موقعيت استراتژيك قرار دارد و همواره در طول تاريخ به لحاظ بينالمللي با مشكلات متفاوتي روبهرو بوده است. از سوي ديگر بهدليل ظهور و بروز حكومتهاي مختلف، تحولات و فراز و نشيبهاي بسياري به خود ديده است كه عمدهترين اين مشكلات و بحرانها از مشروطه به بعد در كشور پديد آمد. در همه بحرانهايي كه از آن توانستيم به سلامت عبور كنيم يك رمز موفقيت وجود داشت و آن حفظ همبستگي و انسجام بود. وحدت كليديترين عاملي است كه هر جامعهاي را ميتواند به موفقيت برساند. فقط كافي است به چند دهه اخير نگاه كنيم. نمونه بارز اين وحدت را در جريان پيروزي انقلاب اسلامي ميتوانيم ببينيم يا هشت سال دفاع مقدسي كه حتي يك وجب از خاك كشور تصرف نشد و نمونههاي بسيار ديگري كه ميتوان از آنها نام برد، همه اين توفيقات مرهون همبستگي اجتماعي بود. از سوي ديگر هرگاه دچار تشتت شديم همان افتراق باعث پديد آمدن يك بحران و مشكل جديدي در كشور شده است.
بنابراين تجربه تاريخي به ما نشان ميدهد براي عبور از اين بحرانها و چالشها، نيازمند فهم مشترك از موضوع و راهحل آن هستيم كه در اين راستا بايد همه دولتمردان و نخبگان سياسي وارد ميدان شوند و به يك راهحل مشترك دست پيدا كنند و البته همه براي اجرايي كردن آن راهحل هماهنگ شوند.
چقدر اظهارنظرها و صحبتهاي شخصيتهاي سياسي ميتواند بر وحدت ملي تاثير بگذارد. مشخصا وقتي فردي مانند رفيقدوست بيان ميكند بايد عدهاي از قطار انقلاب پياده شوند چه تاثيري بر وحدت دارد؟
اخيرا صحبتي از آقاي رفيقدوست در رسانهها منتشر شد كه با توجه به شخصيت او باعث تعجب همه شد؛ چراكه او همواره در سمتهايي كه به عهده داشته، چه آن زمان كه در جنگ نقش داشت و چه پس از جنگ، تلاش كرده انصاف و اعتدال را رعايت كند. ما موضعگيريهاي صريح او درباره احمدينژاد را يادمان نرفته است يا در دورهاي كه بيانصافيهاي زيادي نسبت به مرحوم هاشميرفسنجاني ميشد باز شاهد دفاعهاي او بوديم. بنابراين نوع نگاه ايشان در كل يك نگاه منصفانه بود و اين صحبت اخيرشان با آنچه از او ديده بوديم، متفاوت است. واقعيت اين است كه آقاي رفيقدوست و افرادي كه دغدغه نظام را دارند بايد اين سوال را مطرح كنند در شرايط حساس كنوني كه ما با مشكلات مختلفي دست به گريبان هستيم و نياز به يك همدلي داريم و لازم است يك وفاق و همدلي ايجاد كنيم و در كنار آن كدورتها و دلخوريها را كنار بگذاريم چه عواملي باعث ميشود افرادي كه همراه انقلاب بودند امروز به اين تصور برسند كه به بنبست رسيدهايم؟ درواقع آن عواملي كه منجر ميشود افراد تصور كنند به بنبست رسيدهايم از اين نگاهي كه مطرح ميشود، مهمتر است. برخوردهايي كه در عرصههاي مختلف و به صورت تبعيضآميز با جريانات سياسي ميشود بسيار حائز اهميت است. به عبارت ديگر برخوردهاي دوگانه، نوع موضعگيريها و برخي برخوردهاي قضايي به گونهاي است كه دلسوزان نظام را آزار ميدهد. آقاي رفيقدوست كه خودشان از افراد دغدغهمند هستند بهتر است به اين عوامل توجه كنند. امروز ما نيازمند آن هستيم كه اين قطار را بهگونهاي حركت دهيم كه افراد بيشتري سوار آن شوند و نبايد راضي به اين باشيم همين افرادي هم كه در قطار هستند، پياده شوند. به هر حال قطار هم ظرفيت و محدوديتهاي خود را دارد چرا ما در چنين شرايطي منتظر باشيم عدهاي از اين قطار پياده شوند؟! بنابراين بايد همدلانه كمك كنيم اگر جايي ناكارآمدي يا تبعيضي وجود دارد يا اگر برخي با شعارهاي اول انقلاب كه امثال آقاي رفيقدوست براي آن زحمت زيادي كشيدهاند فاصله گرفتهاند بايد كمك كنيم تا اين فاصلهها كم و آن شعارها محقق شود.
در چنين شرايطي اگر با رويههاي اشتباه در قواي مختلف شاهد فاصله طبقاتي جدي هستيم يا اگر ميبينيم آرمانهاي انقلاب مانند عدالت اجتماعي كه به دنبال آن بوديم محقق نشده است، بايد به دنبال تحقق آن باشيم. يا از سوي ديگر اگر ميبينيم اخلاق عمومي دچار مشكل شده است و در بهكارگيري افراد شايسته اختلال وجود دارد قطعا راهحلش در پياده كردن افراد از قطار انقلاب نيست.
ما امروز ميبينيم هنوز بعد از 40 سال در برخي از عرصههاي آزاديهاي مدني و برخوردهاي عادلانه با مشكلاتي روبهرو هستيم كه همين موضوع ممكن است افرادي را به اين نتيجه برساند كه نظام به بنبست رسيده است (البته اين انديشه غلطي است) اما بايد كمك كنيم كه اين افراد را از چنين تصوري دور كنيم لذا بايد همدلانه با آنها برخورد كنيم تا اگر رنجشي دارند يا ظلمي به آنها شده است، اين مسائل رفع شود و به جاي اينكه منتظر باشيم كساني از اين قطار پياده شوند شاهد آن باشيم تعداد زيادي سوار اين قطار شوند.
ما از ظرفيتهاي كشور بايد استفاده كنيم تا از بنبستها عبور كنيم. به نظر من رفيقدوست كه همواره از خدمتگزاران مملكت و نظام است شايد بهتر باشد اين رويه را در پيش بگيرد تا به جاي پياده شدن افراد شاهد سوار شدن تعداد زيادي به اين قطار باشيم. ما بايد كمك كنيم اين قطار پرجمعيتتر به راه خود ادامه دهد و اگر مشكلي هم وجود دارد بايد با اين همدلي منتظر رفع آنها باشيم نه با پياده شدن افرادي كه همراه بودند و امروز به دلايلي نااميد شدند.
باتوجه به مشكلات ناشي از تحريمها در شرايط كنوني كه با مشكلات اقتصادي مواجه هستيم، بعضا گفته ميشود كه فراخوان دهيم تا همه بيايند و براي پيشرفت كشور كار كنند. صحبتهايي مانند پياده شدن از قطار انقلاب چقدر ميتواند در تضاد با اين صحبتها باشد؟
من همانطور كه گفتم اين صحبتي كه از زبان آقاي رفيقدوست مطرح شد با توجه به شخصيت او دور از انتظار بود و برخي خوشحال ميشوند كه چنين اتفاقي بيفتد و براي همين به دنبال آن هستند كه تضادها و فاصلهها را بيشتر كنند. دانسته يا نادانسته پشت اين حرف نميتواند همبستگي ملي باشد. به هر حال تجربه 40 ساله نشان داده است هرگاه بحراني براي كشور رخ داده مانند جنگ، اين انسجام ملي و همبستگي و نزديك شدن مردم با هر نگاه و ديدگاهي باعث شده تا از بزنگاههاي سخت عبور كنيم. اين تعبير خوبي است كه شما به آن اشاره كرديد. وقتي قرار است يك اتفاق بزرگي مانند انتخابات در كشور رخ بدهد همه از مقامات عالي كشور تا افراد عادي عنوان ميكنند كه دست به دست هم دهيم به مهر، ميهن خود را كنيم آباد. امروز هم فضا جديتر و مهمتر از انتخابات است، لذا همدلي و انسجام تنها مسالهاي است كه ميتواند به ما كمك كند و اين موضوعي است كه هر عقل سليمي بر آن مهر تاييد ميزند. فراموش نكنيم «إن يدالله على الجماعه» دست خداوند همراه كساني است كه اتحاد دارند لذا بايد كمك كنيم كه اگر دلخوري، ناكارآمدي يا تبعيضي و حتي اگر كژانديشي هم وجود دارد با رويههاي درست و پيامهاي همدلانه و اغماض و گذشتن از برخي خطاها، رفع شوند. حتي در اين زمينه بيانيههايي صادر شد كه با يك عفو عمومي ايرانيان خارج از كشور را به كمك بگيريم تا از اين گردنه عبور كنيم. اين عاقلانهترين راهي است كه ميتوانيم
در پيش بگيريم و طبيعتا كساني كه آگاهانه يا ناآگاهانه توجه نميكنند به اين مسير قطعا آسيبپذيري خود را در اين زمينه افزايش ميدهيم.
شما چندينبار به اين موضوع كه بايد به سمت يك همدلي و وفاق پيش برويم اشاره كرديد. اين همان صحبتي است كه يكبار تحت عنوان آشتي ملي، گفتوگوي ملي و... ديگران هم مطرح كردهاند. اين وفاق ملي بايد از چه طريقي انجام شود؟ متولي اين وفاق ملي بايد چه كسي و چه ارگاني باشد؟ آيا بايد مجلس پيشقدم شود يا دولت يا خانه احزاب؟
وقتي صحبت از رفع اختلاف ميشود اين به آن معني نيست كه همه شبيه هم شوند. همه جوامع چند اصل بنيادين دارند كه طبيعتا ميتوان يك وفاق حول آن اصول ايجاد كرد. يكي از آنها بحث تماميت ارضي و قلمرو سرزميني است؛ يكي ديگر ميتواند دين و اعتقاد اكثريت جامعه و ديگري بحث توسعه و پيشرفت و همچنين شاخصهاي رفاه براي جامعه باشد بنابراين منافع ملي يك اصل مشترك در همه كشورهاست كه تعداد آنها زياد نيست. لذا كشور ما هم ميتواند با توسل به اين مولفههاي چندگانه عاملي براي وحدت ايجاد كند كه تلاش براي رسيدن به آن يك وظيفه عمومي است كه البته وزن مسووليتها در آن متفاوت است. به عبارت ديگر دولتمردان وزنشان ممكن است تفاوت داشته باشد.
طبيعتا دولتمردان در اشكال مختلف چه لشكري و چه كشوري و چه در بيان و چه در عمل بايد كمك كنند كه اين وحدت شكل بگيرد و انسجام تقويت شود. در اين راستا رفرنسها و نيروهاي مرجع هر كشور كه شامل مراجع ديني، اساتيد و هنرمندان و همچنين شخصيتهاي فرهنگي كه حتي در حكومت نباشند و فقط سرمايه ميتوانند وارد ميدان شوند.
در دوره جديد رسانهها و مطبوعات و شبكههاي مجازي هم مطرح ميشوند، طبيعتا وزن آنها متفاوت است و بار ديگر بايد گفت از آنجا كه دولتمردان هم ثروت را در دست دارند و هم قدرت و رسانه را نقش بسيار مهمتري ميتوانند در اين ميان ايفا كنند.
چقدر اين ظرفيت در كشور ما وجود دارد كه اين وفاق ملي انجام بپذيرد؟
به نظر ميرسد همه به اين احساس رسيدهاند كه بايد اين انسجام محقق شود اما ما به لحاظ تاريخي يك مشكل داريم و آن اينكه به قول معروف بين حكمت عملي و حكمت نظري ما گسست وجود دارد يعني ميان آنچه فكر ميكنيم و نظرمان هست با آنچه انجام ميدهيم تفاوت زيادي وجود دارد و اين يك مشكل جدي است. اما در عين حال فكر ميكنم همه به اين احساس رسيدهاند كه با توجه به ظرفيت موجود به سمت انسجام داخلي قدم بردارند. البته اين حركت به سمت انسجام داخلي نياز به عزم جدي دولتمردان دارد. بنابراين اگر آنها پا در اين مسير بگذارند به نظرم ظرفيت زيادي براي رسيدن به آن وجود دارد.
منظور شما از دولتمردان چه كساني است
يعني روحاني متولي شود؟
نه منظور من فقط آقاي روحاني نيست. حتما كه دستگاه اجرايي ميتواند قدم محكمي در اين زمينه بردارد و نقشش بسيار مهم است اما ديگر دستگاهها از جمله مجلس نيز ميتواند مفيد باشد يا دستگاه قضايي، هم با گفتار و هم با عملش ميتواند نقش بسزايي در اين زمينه ايفا كند. چندي پيش ديديم يكي از فقها خطاب به يك مرجع عاليقدري صحبتي داشت اين مسائل ميتواند يك نقش منفي در زمينه وحدت داشته باشد. بنابراين، اين احساس همدلي ميتواند ايجاد همافزايي كند.
چقدر انسجام ميتواند رافع نارضايتيها
در داخل باشد؟
طبيعتا وقتي مردم شاهد يك انسجام داخلي در جهت رفع مشكلات باشند جامعه احساس اطمينان بيشتري ميكنند و مسلما در چنين شرايطي است كه مردم هم همگام ميشوند و به ميدان ميآيند تا از اين گردنه عبور كنند. به هر حال جامعه سختيها را تحمل ميكند و طبيعي است كه انتظار دارد در سطح تصميمگيران اين اتفاق جديتر رخ بدهد و اين اطمينان را حاصل كند كه با اين انسجام راحتتر از
اين پيچي كه ناجوانمردانه براي او درست شده است، عبور كند.
امروز يكي از بحثهايي كه مطرح است آسيبي است كه به اعتماد عمومي وارد شده است. مردم اميد به اصلاح داشتند اما محقق نشد، چقدر به نظر شما اين اعتماد ميتواند ترميم شود؟
دولتمردان بايد اعتبار آسيبديده خود را ترميم كنند، لازمه اين كار عمل است. در عين حال، جامعه ما اگر صداقت ببيند، بسيار زود ميپذيرد و اعتمادش بازميگردد. بايد كينهها را رفع كنيم. براي رفع اين كينهها در جامعه، بايد يكسري اقدامات عملي در عرصه سياست انجام شود. نبايد مردم را در راستاي تحقق خواستههاي مشروعشان با مشكل مواجه كنيم. واقعيت آن است كه مردم اگر چند حركت ملموس عيني ببينند، رضايت پيدا ميكنند.
يعني شما معتقديد براي جلب اعتماد بايد اصلاحاتي ايجاد شود؟
قطعا همينطور است. جامعه بايد براي آنكه اعتماد كند و براي اينكه همپاي مسوولان وارد ميدان شود عملكرد مثبت ببيند اگر اين امر محقق شود طبيعي است كه آنها حتي جلوتر از مسوولان وارد ميدان ميشوند. بنابراين اگر شاخصهاي وحدتآفرين يك جامعه را بپذيريم، به نظر ميرسد كه بتوان با اتكا به آن شاخصها، تمامي گروهها و جناحها را هم متحد كرد.
امروز علاوه بر تحريمهاي ناعادلانهاي كه در حق ملت ما روا داشتهاند يك خطر ديگر از سوي دشمنان خارجي وجود دارد و آن نشانه رفتن هويت ملي ماست كه اين خطر بسيار جدي است. به عبارت ديگر ايران داراي قوميتهاي مختلف است و ما بايد با اهميت دادن به قوميتهاي مختلف، هويت ملي را با كارآمدي جامعه پيوند دهيم.
باتوجه به تمام آنچه گفته شد به نظرم بحث وحدت ملي يك بحث گسترده و چندگانهاي است كه بايد از جميع جهات به آن نگاه دقيقي شود و در همه عرصهها به آن توجه كنيم در غير اين صورت نميتوانيم نتيجه مطلوب را از آن بگيريم يا حتي اگر نتيجهبخش هم باشد باز در ميانه راه به مشكل بر ميخوريم بنابراين لازم است ضمن تلاش براي ايجاد اصلاحاتي در كشور همگام با بيان در عمل نيز وارد ميدان شويم و همهجانبه براي داشتن ميهني واقعا آباد تلاش كنيم. يادمان باشد اين مهم محقق نخواهد شد مگر در صورتي كه همه دستگاهها و همه دولتمردان عزمي راسخ براي رسيدن به آن داشته باشند. ما همواره در همه امور بايد اين نكته كليدي را مدنظر داشته باشيم كه وحدت تنها رمز موفقيت ما خواهد بود و اگر يك راهحل قطعي براي عبور از مشكلات باشد آن رسيدن به انسجام است.
جامعه بايد براي آنكه اعتماد كند و براي اينكه همپاي مسوولان وارد ميدان شودبايد عملكرد مثبت ببيند اگر اين امر محقق شود طبيعي است كه آنها حتي جلوتر از مسوولان وارد ميدان ميشوند. بنابراين اگر شاخصهاي وحدتآفرين يك جامعه را بپذيريم، به نظر ميرسد كه بتوان با اتكا به آن شاخصها، تمامي گروهها و جناحها را هم متحد كرد.
تجربه تاريخي به ما نشان ميدهد براي عبور از اين بحرانها و چالشها، نيازمند فهم مشترك از موضوع و راهحل آن هستيم كه در اين راستا بايد همه دولتمردان و نخبگان سياسي وارد ميدان شوند و به يك راهحل مشترك دست پيدا كنند و البته همه براي اجرايي كردن آن راهحل هماهنگ شوند.
امروز ما نيازمند آن هستيم كه اين قطار را بهگونهاي حركت دهيم كه افراد بيشتري سوار آن شوند و نبايد راضي به اين باشيم همين افرادي هم كه در قطار هستند، پياده شوند. به هر حال قطار هم ظرفيت و محدوديتهاي خود را دارد چرا ما در چنين شرايطي منتظر باشيم عدهاي از اين قطار پياده شوند؟! بنابراين بايد همدلانه كمك كنيم اگر جايي ناكارآمدي يا تبعيضي وجود دارد يا اگر برخي با شعارهاي اول انقلاب كه امثال آقاي رفيقدوست براي آن زحمت زيادي كشيدهاند فاصله گرفتهاند بايد كمك كنيم تا اين فاصلهها كم و آن شعارها محقق شود.