تراكم فروشي و نفت فروشي
براي نمونه نفت در مقاطعي از بشكهاي 30 دلار به بشكهاي 7 دلار هم رسيد و در فاصله كوتاهي دوباره افزايش يافت و در مقطعي به بيش از 100 دلار رسيد و دوباره به حدود 40 دلار كاهش يافت. كشور را با چنين درآمدهاي ناپايداري نميتوان اداره كرد.
فروش تراكم هم همين وضع را دارد. براي نمونه روند تغييرات مساحت زيربناي پروانههاي احداث ساختمان در تهران از بهار سال 1392 تا بهار سال 1396، حدود يكچهارم شده است.
جالب اينكه همه نامزدهاي شهرداري در دو دهه اخير مثل سياستمداران حكومتي؛ اولين وعدهاي كه ميدهند كاهش وابستگي درآمدهاي شهرداري به فروش تراكم است و قول تأمين درآمدهاي پايدار براي شهرداري را ميدهند، ولي در عمل همه آنان كمابيش مسير گذشته را ميروند؛ همچنان كه در سال گذشته چنين قولي داده شد، ولي در عمل نتوانستند آن را پيش ببرند و عقبنشيني كردند. چرا در هر دو اميد و آرزوي استقلال از درآمدهاي نفتي و نيز تأمين درآمدهاي پايدار براي شهرداري ناموفق هستيم؟ در عين حال كه صادقانه چنين شعارهايي را ميدهيم.
پاسخ اين است كه تأمين درآمدهاي پايدار براي شهر و مستقل شدن بودجه كشور از درآمدهاي نفتي، نيازمند الزامات خاص خود در مديريت شهر و كشور است. تحقق مشاركت مردم، شفافيت، پاسخگويي، حاكميت قانون، مبارزه با فساد و نيز وجود سلامت اداري، مقدم بر دادن چنين شعاري است. حذف درآمدهاي نفتي يا فروش تراكم شهري، يك دستورالعمل و تصميم اداري يا حسابداري و پولي و مالي نيست، بلكه بيش از آن يك تصميم سياسي است. تصميم سياسي معطوف به نيروي سياسي و حاميان اجتماعي آن است. براي مستقل شدن از فروش تراكم و نفت بايد اقدامات جدي كرد. بايد آماده پذيرش تبعات آن بود. براي گرفتن هزينههاي شهر از مردم يا گرفتن ماليات به جاي فروش تراكم يا فروش نفت، بايد در برابر مردم پاسخگو بود. الان و در ظاهر ماجرا، همه از فروش تراكم سود ميبرند. شهرداري پول كلاني به دست ميآورد، سازنده كه بيشترين بهره را ميبرد، خريدار هم از فضاي بيمسكني و كمبود مسكن، سرپناهي پيدا ميكند. ولي همه اينها در يك ساختار معيوب، رانتي، عدم پاسخگويي و عدم شفافيت و از همه بدتر فسادآميز قرار دارند. اين دو منبع درآمدي از حيث رانتي و فسادآميز بودن نيز وجه تشابه دارند.
بنابراين تمام كساني كه ميخواهند در دولت عهدهدار امور شوند يا شهردار شوند و شعار حذف يا كاهش وابستگي به درآمدهاي نفتي و فروش تراكم را ميدهند، بايد پيش از طرح اين شعار نشان دهند كه چگونه ميخواهند يا ميتوانند مقدمات لازم پيشگفته را در تحقق اين دو شعار فراهم كنند. اگر درباره مقدمات آنها حرفي نميزنند يا نميتوانند انجام دهند، حتما يا بايد به صداقت آنها در شعاري كه ميدهند يا به آگاهي آنها از شرايط تحقق شعارشان شك كرد يا هر دو.