غربال 1388
و محافظهكاري در قبال «اعتراضات»
جلال جلاليزاده
اصلاحطلبي يا جريان اصلاحات تنها مختص مسائل سياسي نيست. اصلاحات در همه زمينهها لازم است خواه مسائل سياسي باشد خواه اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و ... اما به هر حال طيف گستردهاي از اصلاحطلبان فكر ميكنند اگر در كشوري مسائل سياسي اصلاح شود و سياستمداران اصلاحطلب شوند ميتوانند همه مشكلات را در زمينههاي مختلف برطرف كنند و معضلات را برچينند. در واقع «اصلاح» در امور سياسي را راهكار حل بخش اعظم مشكلات ميدانند.اما نبايد ناديده گرفت كه ما در فضايي پيچيده به لحاظ سياسي و اقتصادي به سر ميبريم و در اين حال هر جريان سياسي به ويژه اصلاحطلبان نياز به تلاشها و كنشهاي متعدد و البته به جا و به موقعي دارند.
اصلاحطلبان ضمن تلاش و ثبات قدم در مواضع اصلاحطلبانه و تاكيد بر اصلاحات سياسي كه بايد صورت گيرد بايد در موارد مختلف و بزنگاههايي واكنش داشته، به اظهارنظر بپردازند و بدانند كه هرچند اصلاحات در فضاي سياسي به صورت كلي لازم است اما فضاي مسائل معيشتي و اقتصادي نيز از اهميت زيادي برخوردار است. در جامعهاي كه طبقهاي از جامعه به نان شب محتاج هستند و شرايط اقتصادي به گونهاي پيش ميرود كه طبقه متوسط هم براي معاش با مشكل مواجه است و هميشه دغدغه تامين زندگي روزانه خانواده وجود دارد، از فراغتي براي پرداختن به مسائل اصلاحي سياسي كلان برخوردار نيست. بنابراين اصلاحطلبان در اين مورد بايد نگاهي همهجانبه و كلي و عمومي داشتهباشند. اگر اشكالي را ميبينند چه مربوط به مسوولان چه مربوط به گروه و جريان سياسي و اقشار و اصناف مختلف بايد ملاحظات را كنار بگذارند و فكر نكنند اگر براي نمونه از حقوق كارگران يك كارخانه كه حقوق نگرفتهاند يا معلمان معترض حمايت كنند، به ضدنظام بودن متهم ميشوند. بنابراين نقد و ايرادي بهجا است كه برخي اصلاحطلبان براي موضعگيري در مواردي اينچنيني كم ميگذارند.
من به عنوان يك فعال سياسي كه اتفاقا با اقليتهاي قومي و مذهبي هم در ارتباط هستم تماسهاي بسياري از اقشار و اصناف و فعالان عرصههاي مختلف دست كم از سوي اين اقليتها دارم كه از من سوال ميپرسند چرا اصلاحطلبان در موضعگيريها از برخي اعتراضات حمايت نميكنند؟ چرا از حقوق معلمان يا كارگران دفاع نميكنند و در مورد آن كمتر سخن ميگويند؟ و به همين دليل از اصلاحطلبان گلهمند هستند.
فارغ از مطالبات اقشار و اصناف مختلف موردي كه خود من نيز با آن مواجه شدم موضوع رفراندوم كردستان عراق بود. متاسفانه اصلاحطلبان در جريان رفراندوم كردستان عراق موضعگيريهاي بدي داشتند، در حالي كه كردها خودشان را ايراني ميدانند و انتظار داشتند اصلاحطلبان به عنوان يك جريان سياسي مثل نيروهاي نظامي با اين مسائل برخورد نكنند وتحليلهايي متفاوت داشتهباشند اما ديديم كه برخورد اصلاحطلبان خيلي تندتر از اصولگرايان بود و باعث واكنش منفي كردها به اصلاحطلبان شد. در مورد موضوعات كارگري و صنفي هم همينطور است. اين اعتراضها اگر قانوني و بحق است كه هم دين و هم قانون اجازه اعتراض داده است، چه اشكالي دارد اگر اصلاحطلبان در مورد آن موضعگيري كنند يا دست كم راهحلي براي حل مشكلات ارايه كنند كه معترضان بدانند در داخل كشور جريان اصلاحطلب از آنها حمايت ميكنند.
اصلاحطلبان نبايد فراموش كنند كه همين نيروها هستند كه در انتخابات همواره از اصلاحطلبان حمايت كردهاند و اگر قرار باشد وقتي اين افراد دچار مشكل ميشوند اصلاحطلبان سكوت اختيار كنند درست نيست.
برخي معتقدند كه اصلاحطلبان نسبت به اعتراضات مردم محافظهكار شدهاند. در جريان ديماه 96 هم موضعگيريهاي برخي افراد از اين جريان حرف و حديثهايي به دنبال داشت. در واقع به نظر ميرسد اصلاحطلبان نسبت به «اعتراضات»، پس از تجربه سخت سياسي حوادث سال 88 و در دهه 90 دچار نوعي محافظهكاري شدهاند البته نميتوان گفت كه همه اصلاحطلبان و با حكمي كلي اين موضوع را در مورد جريان اصلاحطلبي گفت اما در ميان اصلاحطلبان برخي يا طيفهايي ديده ميشوند كه در بزنگاهها سكوت اختيار ميكنند.
به هر روي در هر حادثه و حركتي غربالگري اتفاق ميافتد . برخي به سبب حفظ منافع خود يا به خاطر اينكه خود را به خطر نيندازند از صحنه خارج شده و سكوت ميكنند. هر رخدادي برخي نيروها را به سمت بيتفاوتي و سكوت سوق ميدهد اما اين جريان آنقدر گسترده و عميق است كه اگر برخي افراد از اين جريان جدا شوند به حركت خود ادامه ميدهد.
كنشگران و مسوولان نبايد در اظهارنظر در مورد حوادث مختلف منافع خود و اصلاحطلبان را ترجيح بدهند. هر حادثه و مشكلي پيش ميآيد بايد به عنوان يك مسالهاي كه نياز به راهحل و چارهجويي دارد به آن نگاه شود. چه كسي بهتر از اصلاحطلبان كه راهكارها ارايه دهند يا حداقل با مقامات مذاكره كنند؟ مردم هم انتظار دارند اصلاحطلبان نظراتشان را ارايه كنند تا اين همراهي حس شود.
ما نميتوانيم حكم كلي صادر كنيم اما در بين اصلاحطلبان هم كساني كه به فكر خود هستند و محافظهكار شدهاند و غربالگري اتفاق افتاده است و نميخواهند خود را درگير مسائل كنند. پست و مقامي دارند و نميخواهند حاشيهاي داشتهباشند و خود را به خطر بيندازند البته در ميان اصلاحطلبان كساني كه به دنبال اصلاح واقعي هستند نه به دنبال پست و مقام همواره تلاش ميكنند پشت مردم باشند و مسائل را تجزيه و تحليل كرده و راهكار ارايه دهند.
فعال سياسي اصلاحطلب