• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4248 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۴ آذر

صداي مخالف

تغييرDNA سياست داخلي

آنها كه خود در سال 92 دوگانه «سازشكار – مقاومت» را در كمپين انتخاباتي سعيد جليلي به راه انداختند و بر اساس اعتراف خود اصولگرايان باعث شكست جريان اصولگرايي از همان تاريخ به بعد شدند حالا از تغيير ژنتيك سياست داخلي ايران حرف مي‌زنند.

مهدي محمدي كه پيش‌تر در تيم سعيد جليلي فعاليت مي‌كرد و بعدها از اين تيم جدا شد در سرمقاله روزنامه وطن امروز معتقد است كه ديگر «دوگانه‌سازي سياست خارجي» به پايان رسيده است: «هواداري از مذاكره و معامله با امريكا ديگر در ايران يك شوك سياسي نيست، اگر نگوييم به‌ نوعي به ناسزاي سياسي تبديل شده و به جاي خوشحالي، خنده‌اي از سر تمسخر برمي‌انگيزد. زوال تئوري مذاكره، DNA سياست داخلي در ايران را تغيير داده است. پس از حدود يك دهه، سياست داخلي از اسارت سياست خارجي خارج شده و ديگر براي جريان‌هاي سياسي به ويژه اصلاح‌طلبان غربگرا مقدور نيست، ضعف‌هاي مديريتي و ناتواني خود در اداره كشور را با عصاي جادويي مذاكره با امريكا محو كنند و رقابت‌هاي سياسي را با تمركز روي ضرورت مذاكره با امريكا قطبي كنند. همه اين رانت‌هاي رواني براي غربگرايان ايراني از ميان رفته است.»

نويسنده تغييري ديگر هم در اين يادداشت دارد كه لازم است به آن دقت شود. اصولگرايان تا آخرين انتخابات يعني سال 96 تلاش مي‌كردند طبقه محروم را با ايجاد «خيزش حاشيه عليه متن» در مقابل طبقه متوسط قرار دهند، حالا به سمت طبقه متوسط چرخش كردند از همين رو مي‌نويسد: «طبقه متوسط جديد در ايران به جاي توان معامله با امريكا روي توان اداره كشور از سوي غربگرايان تمركز كرده و اين شاخصي است كه اگر تثبيت شود، آغاز زوال بلندمدت غربگرايان خواهد بود. تا همين ۲ سال قبل، حسن روحاني يا هر كس ديگري با مشخصات او مي‌توانست رقيبي مثل محمدباقر قاليباف (يا هر اصولگراي ديگري) را در دوقطبي تعامل- انزوا و مذاكره با امريكا يا مخاصمه با آن، گير بيندازد اما حالا صرفا با ترازوي توان اداره كشور سنجيده خواهد شد.»

 

حمله به عدالتخواهان

وحيد جليلي از جمله كساني است كه از ابتدا با جريان عدالتخواه دانشجويي فعاليتش را آغاز كرد و هم ‌اكنون نيز ادامه مي‌دهد. اين روزها كه بحث نامه جنبش دانشجويان عدالتخواه به رهبري و درخواست براي حضور در دانشگاه حرف و حديث‌هاي زيادي به وجود آورده، شاخه‌اي از جنبش عدالتخواه كه به قاليباف نزديك شده و از امكانات آنها استفاده مي‌كند، عليه بخش ديگر جنبش عدالتخواه وارد نزاع شده است. روزنامه صبح نو كه در اختيار اين تيم قرار دارد، تيتر و عكس اصلي روز سه‌شنبه خود را به وحيد جليلي اختصاص داده بود تا از زبان او عدالتخواهاني كه آنها را مي‌توان شاخه شيراز ناميد، به باد ناسزا بگيرد.

نكته مهم در اين گزارش كه بازنشر حرف‌هاي وحيد جليلي بود، آنجاست كه جليلي با انتقاد از عدالت فردمحور تاكيد مي‌كند كه «اخيرا يك نوع عدالت اجتماعي جالبي دارد طراحي مي‌شود: «عدالت اجتماعي فردمحور. ا‌گر عدالت اجتماعي است، پس اول بايد اجتماع اصل باشد. آن حركت، آن جريان، آن قيام فراگير به سمت قسط، بايد اصل باشد. بعد نگاه مي‌كنيم و مي‌بينيم نه. اين من هستم كه اصل هستم! ا‌گر حركت طوري طراحي بشود كه فراگير شود، «ليقوم الناس» بشود «من» گم مي‌شوم! عدالت نشود سري توي سرها در آورد!» او اين افراد را به داشتن بيماري‌هاي رواني شخصي هم متهم كرده و مي‌گويد: «اين افراد مبارزه را با مازوخيسم و ساديسم اشتباه گرفته‌اند. مشكلات شخصيتي و رواني‌شان را سعي مي‌كنند با پزهاي تئوريك و پرخاش‌هاي ژورناليستي پنهان كنند.»

او سربازگيري براي عدالتخواهي را فراتر از اسلام تعريف مي‌كند و مي‌پرسد: «اصلا چرا از اسلام، طلب عدالت بكنيم؟» با همين نگاه است كه آنها به سمت افرادي چون علي عليزاده تمايل شده و پيوند خورده‌اند.

 

ابتلاي روحاني به بيماري احمدي‌نژاد

وب‌سايت مشرق با اشاره به توييت حميد ابوطالبي كه گفته بود: «سالروز تصويب قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مبارك باد. تلاطم‌هاي اين ايام، اين سخن فيلسوف قرن ۱۹ را به خاطر مي‌آورد؛ زماني كه دغدغه همه بازگشت به قانون اساسي شود، بدان معناست كه اين قانون با چالش جدي مواجه شده است. بياييم با اجراي كامل ميثاق‌ ملي‌مان، آن را پاس بداريم.»

معتقد است كه روساي جمهوري در سال‌هاي پاياني دور دوم خود به بيماري قانون اساسي مبتلا مي‌شوند. مشرق در اين باره معتقد است: «گويا بيماري «توجه ناگهاني به قانون اساسي» كه رييس‌جمهور احمدي‌نژاد در دولت دوم خود به آن مبتلا شد؛ به ستاد دولت اعتدال نيز سرايت كرده است! بيماري خطرناكي كه قانون اساسي را دستمايه پروژه‌هاي سياسي خود قرار مي‌داد و با اصرار بر تشكيل دوباره چيزي به نام «هيات نظارت بر قانون اساسي» ابزاري را در اختيار احمدي‌نژاد قرار داد كه احساس كرد به وسيله آن مي‌تواند قانون را نقض و در مقابل اختيارات قانوني شوراي نگهبان، قوه قضاييه و... بايستد. اما اجل مهلت نداد و با وجود تحليل احمدي‌نژاد، اما بعد از رفتن او در سال 92، مردم هرگز به ياد او نيفتادند و روزگار ديگري را آغاز كردند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون