راهحلهاي جهاني براي معضل پلاستيك چه ميگويند؟
خودكشي به وسيله پلاستيك
سيدمحمدحسين بهشتي
پلاستيك به يك مشكل اساسي براي جوامع بشري در زمينه زيستي و مديريت شهري تبديل شده است، اما در سطح مديريتي كشورمان شايد يا به عنوان مشكل ديده نميشود يا در اولويتها قرار ندارد. بهترين گواه براي اثبات اين عقبماندگي را ميتوان در تلاشهايي كه در كشورهاي آفريقايي و آسيايي در اين زمينه صورت ميگيرد، يافت. كشورهايي كارآمدتر شايد در بسياري از استانداردهاي جوامع مدرن عقبتر يا برابر با ما باشند ولي با قوانين و ضوابط بسيار كارآمدتر به مبارزه با مشكل پلاستيك برخاستهاند و اين در حالي است كه سازمانها و نهادهاي مسوول اين امر در كشور در ابتداييترين مراحل حل آن وا ماندهاند. از اين رو بهترين رويكرد، آگاهيبخشي و شناخت زوايايي حتي كوچك از اين مشكل بزرگ براي افراد جامعه است. قدرت واقعي به راستي در دست مردم است و اگر تغيير از پايين آغاز شود شايد بتوان به تغييرات در سطوح مديريتي نيز اميدوار شد. در هر حال مشكل براي همه ما ايجاد ميشود، خواه بدانيم و خواه ندانيم، از اين رو بايد مراحلي را براي آشنايي با اين معضل تعريف و طي كنيم. در مرحله اول بايد پلاستيك را به عنوان يك معضل شناسايي كرد و تاثير آن بر محيط زيست و سلامت انسانها را مورد بررسي قرار داد سپس ميتوان به راهحلها و اقدامات مورد نياز در اين راستا پرداخت و با بررسي راهكارهاي جهاني به بهترين روش دست يافت.
پلاستيكها در گذر زمان به قطعات كوچكتري تقسيم ميشوند و اين رويه تا جايي ادامه دارد كه آنها را ميكروپلاستيك يا همان پلاستيكهاي ميكروسكوپي مينامند. دكتر مارك براون(Mark Brown) زيستشناس و محقق دانشگاه نيوسات ولز استراليا(New South Whales) در تحقيقات خود به بررسي نحوه حركت و جابهجايي ميكروپلاستيكها در صدفها پرداخته است. بر اساس آزمايشهاي انجام شده، اين ريزپلاستيكها در سيستم گوارشي اين موجودات وارد شده سپس به علت دارا بودن اندازههاي كوچك، توانسته وارد سيستم گردش خون شده و در نهايت به عضلات نفوذ كنند. در موجودات ديگري كه در اندازههايي كوچكتر و گاه ميكروسكوپي مانند زوپلانكتونها(Zooplankton) وجود دارند اين ريزپلاستيكها به راحتي هضم ميشوند. درست مانند فلزات سنگين كه هر چه در زنجيره غذايي بالاتر ميرود مقدار موجودي آن در بدن بيشتر ميشود، ريزپلاستيكها هم از اين قانون انباشت تبعيت ميكنند. بارها شنيدهايم ماهياني كه در اندازههاي بزرگتري نسبت به همنوعانشان زيست ميكنند حامل ميزان زيادي جيوه هستند و بايد از مصرف زياد آنها خودداري كرد. امروزه داريم به جايي ميرسيم كه بايد پلاستيكها را هم به موارد حمل شونده توسط ماهيان بزرگ اضافه كرد. بر اساس تحقيقات دكتر براون، اين ذرات پلاستيك در طبيعت در طول زمان به قطعات كوچكتري تبديل ميشوند و اين فرآيند تا تبديل شدن به ذرات مولكولي ادامه خواهد داشت. در واقع فرآيند تجزيه آنها بر اين اساس بسيار طولانيتر از آن است كه در اندازه قابل مشاهده نمايان است.
دكتر چلسي روچمن(Chelsea Rochman) متخصص سمشناسي در طبيعت دانشگاه كاليفرنيا، توانست با آزمايش خود كه با در دسترس قرار دادن ذرات پلياستايرين براي ماهيان صورت گرفت به نحوه تاثير و تغييرات ايجاد شده در بدن آنها دست يابد. در بسياري از موارد اين ذرات پلاستيك وارد بافت بدن ماهي شده و حتي در برخي از موارد باعث بروز غدههاي سرطاني در كبد ماهيان شده بود. (ABC science. بر اين اساس ميتوان نتيجه گرفت، پلاستيكهايي كه وارد طبيعت ميشود با تكه تكه شدن وارد زنجيره غذايي طبيعي شده و در نهايت در بدن انسانها به عنوان يكي از بالاترين نقطههاي زنجيره غذايي انباشته ميشود. با در نظر گرفتن اين موارد علاوه بر نابودي منظره طبيعي و مزاحمتهاي ايجاد شده براي حيات وحش ميتوان يك عامل ديگر را به مشكلات پلاستيك افزود.
اما راهحلهاي مختلفي نيز براي مقابله با اين معضل در سرتاسر جهان در حال پياده شدن است؛ برخي موفق و برخي مخرب. در برخي كشورهاي آفريقايي ممنوع كردن استفاده از پلاستيك به قانوني سختگيرانه تبديل شده است و در مناطق ديگر جهان اين قوانين به آرامي راه خود را به عرصه قانوني پيدا ميكنند. اما يكي از اولين كشورهايي كه اين پروژه را آغاز كرد نه كشورهاي توسعهيافته جهان و نه از كشورهاي پيشرفته اسكانديناوي بود بلكه در كشور كنيا بوده. كنيا كه كشوري است با مشكلات زياد سياسي، چه در سطح محلي و چه در منطقه توانسته با قرار دادن حفظ محيط زيست در مركز توجه سياستهاي خود به يكي از پيشروترين كشورها در قاره و حتي در سطح جهان در زمينه حفاظت محيط زيست تبديل شود. قانون منع پلاستيك كه در اين كشور سختگيرانه دنبال ميشود، امسال يك ساله شده و بسياري از نگاهها را به خود جلب كرده است.
پس از يك سال اجراي قانون منع پلاستيك در كنيا شرايط به وضوح تغييراتي را نمايان كرده است. دامنه اين تغييرات تا جايي است كه بر بنگاههاي اقتصادي، مصرفكنندگان و حتي مشاغل تاثير گذاشته است. به گفته ديويد اونگار(David ong Are) مدير اجراي قوانين محيط زيستي ملي:«خيابانها تميز هستند و اين احساسي خوب را براي شهروندان به ارمغان آورده است. شما ديگر پرواز پلاستيكها را پس از وزش باد نميبينيد. مسيرهاي آب كمتر گرفته ميشوند و ماهيگيران در درياچهها و سواحل دريا ميزان كمتري پلاستيك در تورهاي خود پيدا ميكنند.» به گفته او در گذشته از هر 10 حيواني كه به كشتارگاه ميرفت 3 حيوان حامل مواد پلاستيكي در سيستم گوارش خود بود و اين عدد پس از اجراي قانون به يك در 10 رسيده. دولت اكنون در مرحله تهيه گزارشي كامل از نحوه اثرگذاري اين قانون بر شهروندان شده است.
بر اساس اين قانون كه از 28 آگوست 2017 به اجرا درآمده است، افراد توليدكننده، فروشنده و حتي حامل كيسه پلاستيكي تا 4 سال زندان يا 40هزار دلار جريمه در انتظارشان است. در بسياري از زاغهنشينهاي شهرهاي بزرگ در اين كشور، اين قانون باعث شد تا ميزان استفاده از سرويسهاي بهداشتي به جاي كيسه پلاستيك افزايش يابد! اين امر خود به پاكسازي بهتر محيط زيست و بهبود شرايط بهداشتي نيز كمك كرد. در بسياري از موارد افراد مسوول اين سرويسها با نگهداري و ارايه خدمات به مصرفكنندگان مشغول به كار شدهاند و با افزايش تعداد مصرفكنندگان، درآمدي بالاتر براي خود كسب ميكنند.
البته بايد در نظر داشت اجراي اين طرح بدون عواقب منفي خود نبوده است. به گفته سموئل ماتوندا
(Samuel Matonda) عضو انجمن توليدكنندگان كنيا، ممنوعيت باعث وارد شدن شوكي به بازار شده است. در بسياري از موارد مشاغل متوقف شدهاند. به نظر او اين كار بايد به آهستگي صورت ميگرفت. وي پيشبيني ميكند 80 درصد شركتها و حدود 100هزار نفر تحت تاثير اين قانون قرار گرفتهاند و شغل خود را از دست دادهاند. يكي از مشكلاتي كه بيان شده، دقيق نبودن اين قانون است به طوري كه بسياري آن را براي تمام پلاستيكهاي مورد استفاده برداشت كردهاند. به گفته او بخش مهمي از صادرات كه به شركتهاي بزرگ خارجي صورت ميگرفته به اين علت با مشكل روبهرو شده است.
(www.theguardian.com )
در اين امر شكي نيست كه پلاستيك براي محيط زيست مخرب است اما اين تخريب بسيار عميقتر و بلندمدتتر از آن است كه به ذهن بسياري ميآيد. براي حل اين مشكل ميتوان به دولت و سازمانهاي مسوول فشار آورد تا فرجي حاصل شود اما از آنجا كه اين تصميمها هميشه به بهترين نحو اتخاذ يا اجرا نميشود، بهتر است از خودمان شروع كنيم. راهحلهايي بسيار ساده مانند استفاده كمتر از پلاستيك، استفاده چند باره از پلاستيك و بازيافت آن تا حد مقدور ميتواند گامهايي ابتدايي اما مفيد براي حل اين مشكل باشد. البته هر شهروند با اندكي تفكر و از خودگذشتگي ميتواند با تغييراتي كه در زندگي شخصي خود و اطرافيانش ايجاد ميكند، مفيد واقع شود. مهمترين نكته اين است كه طرز تفكر خود را نسبت به مساله محيط زيست و مشكلات آن در خود و نسلهاي آينده تغيير دهيم و بياموزيم كه ما محيط زيست را از پدرانمان به ارث نبردهايم بلكه از فرزندانمان وام گرفتهايم.