نوزدهم آذر ۱۳۹۷ يازدهم دسامبر ۲۰۱۸ شاپرك شجريزاده، يكي از #دختران_خيابان_انقلاب كه از ايران با كمك مسيح علينژاد خارج شده و به كانادا آمده است، به همراهي ليندا فرام و اروين كاتلر در يك كنفرانس خبري در پارلمان كانادا حضور پيدا كرد و درخواست تحريم عليه ۱۹ نفر از صاحب منصبان نظام سياسي ايران را تحت «قانون مگنيتسكي» مطرح كرد. اما اين اولين بار نيست كه سياستمداران كانادا چند قدم جلوتر از تندروترين سياستمداران امريكايي و اسراييلي و سعودي، عليه منافع مردم ايران اقدام ميكنند و
اولينبار هم نيست كه حملات خودشان عليه معيشت و اقتصاد مردم ايران را با چهرهها و شخصيتهاي ايراني تزيين ميكنند. با اين حال به نظر ميآيد شهروندان مقيم ايران اطلاع چنداني از مكانيزمها و سازوكارهايي كه در كانادا و به صورت كلي در امريكاي شمالي براي تروريسم اقتصادي عليه ايران استفاده ميشود، ندارند.
اهميت تحريمهاي كانادا
با توجه به ميزان نسبتا كمتر ارتباطات اقتصادي بين ايران و كانادا، تصويب قطعنامه تحريمي عليه ايران در مجالس كانادا يا تصويب قانون تحريم از جانب كانادا عليه ايران (يا بعضي افراد ايراني)، ممكن است به خودي خود خطرناك به نظر نرسد. اما مجالس امريكا و كانادا به هم بسيار نزديكند و لابيهاي اسراييل به ويژه، منافع مشتركي را در اين دو كشور دنبال ميكنند. نبايد از ياد برد كه در امريكاي شمالي «مسبوق به سابقه بودن» يا Precedent و «سبقه داشتن» براي تصويب قوانين مهم است. مارك دوبوويتز، از اعضاي بلندپايه «بنياد دفاع از دموكراسيها» و يكي از طراحان تحريمهاي اخير عليه ايران، بارها شخصا در مصاحبهها و شهادتهاي خود براي اثبات درستي مدعايش به وجود سبقه در قوانين اشاره كرده است. براي مثال، پيش از آنكه ترامپ از برجام خارج شود، دوبوويتز در مصاحبههاي خود اشاره ميكرد امريكا بايد برجام را ترميم كند و براي اثبات عملي بودن مدعاي خود تاكيد ميكرد اين موضوع (ترميم معاهدات) در امريكا داراي «سبقه» است. تصويب قطعنامههاي تحريمي و قوانين تحريم عليه ايران يا اشخاص ايراني در كانادا، علاوه بر جوانب اصلي اقتصادي و امنيتي آن، در ايجاد سبقه تحريم و گسترش آن در امريكاي شمالي عليه ايران بسيار موثر است.
موارد گذشته تحريم پس از برجام در كانادا
اين اولين بار نيست كه پس از برجام، طرح تحريم و قطعنامه عليه ايران در مجالس كانادا مطرح ميشود. سال گذشته يك سناتور محافظهكار طرح تحريمهاي غيرهستهاي عليه ايران را در سناي كانادا مطرح كرده بود. بررسي اين طرح با ارايه شهادتهايي پي در پي از مارك دوبوويتز (مدير ارشد FDD)، پيام اخوان (ايران تريبونال)، اروين كاتلر (موسس سازمان رائول والنبرگ، مشاور UANI و وزير دادگستري سابق كانادا از حزب ليبرال)، شهرام گلستانه (مجاهدين) دنبال شد و مورد حمايت جدي سناتور محافظه كار ليندا فرام قرار گرفت. امسال اما كمي پس از آخرين شهادت مارك دوبوويتز و پيام اخوان، اين طرح به راي گذاشته و با شكست مواجه شد. با وجود شكست «طرح» تحريم عليه ايران، در دوازدهم ماه ژوئن، مجلس عوام با همت لابي اسراييل «قطعنامه»اي را (كه به جهت قطعنامه بودنش الزامآور نيست) عليه ايران تصويب كرد كه در آن ايران به خاطر مواردي چون حمايت از تروريسم در نوار غزه و موارد حقوق بشري مثل پرونده سعيد ملكپور (زنداني ايراني كانادايي در ايران) و مريم ممبيني (همسر كاووس سيد امامي، موكل اروين كاتلر)، محكوم شده است و همچنين، دولت ترودو از ادامه گفتوگو با ايران منع ميشود. اين قطعنامه از طرف حزب محافظهكار پيشنهاد شد و اعضاي حزب ليبرال به رهبري ترودو از آن حمايت كردند.
قانون مگنيتسكي چه خطراتي دارد؟
تحريمهاي تحت قانون مگنيتسكي تحريمهاي حقوق بشري هستند و توسط سازمان رائول والنبرگ عليه ايران دنبال ميشوند. اروين كاتلر، موسس اين سازمان، در ماه مه سال جاري يا ارديبهشت در مونترئال كانادا ششمين ساليانه «هفته جوابگويي ايران» را برگزار كرد، هفتهاي كه در آن زير-كميته حقوق بشر در پارلمان كانادا به بررسي و شنيدن موارد حقوق بشري ارايه شده توسط شهادتدهندگان و مشخصا موارد ارايه شده توسط سازمان تحت هدايت اروين كاتلر ميپردازد. اروين كاتلر، سه سال پيش هم، در ساليانه سوم «هفته جوابگويي ايران» براي مريم رجوي و مجاهدين فرصت صحبت فراهم كرد و در پاسخ به نشرياتي كه سابقه مجاهدين را خونين ميدانستند صرفا گفت خواسته است شهادتهايي مربوط به موضوع ارايه شده باشند. جلسات امسال، ششمين ساليانه، با همراهي مازيار بهاري (ايران واير)، مارك دوبوويتز و پيام اخوان و با تمركز بر حقوق شهروندان بهايي صورت گرفتند.
درخواست براي تحريم حقوق بشري تحت قانون مگنيتسكي عليه ايران علاوه بر ايجاد سبقه، به خودي خود قادر خواهد بود بر اقتصاد و امنيت ايران تاثير بگذارد. مارك دوبوويتز و همكارانش كه روي ليست افراد پيشنهاد شده براي تحريم كار كردهاند بر ابعاد اين تاثير و اقدامات آينده براي گسترش آن بيشتر از ديگران آگاهند، اما نگاهي به قانون مگنيتسكي و جزييات و گستردگي آن ترديدي باقي نميگذارد كه امكانات فراواني براي تحت فشار گذاشتن ايران و توقيف اموالش، از طريق تحريم همان چند فرد معدود، تعبيه شده است.
چهرههاي اصلي تروريسم اقتصادي عليه ايران
با توجه به الگوهاي تكرار شونده سالهاي اخير به نظر ميآيد شناختن افراد و موسسههاي زير براي فهم شيوه كار دستگاه تروريسم اقتصادي عليه ايران در امريكاي شمالي مهم است:
1- شناخت اروين كاتلر، موسسه اتحاد عليه ايران هستهاي UANI و موسسه حقوق بشري رائول والنبرگ (RWCHR):
اروين كاتلر وزير سابق دادگستري از حزب ليبرال كانادا و وكيل بينالمللي حقوق بشر است كه براي بيرون آوردن مجاهدين از ليست سازمانهاي تروريستي در امريكاي شمالي همراه با ساير اعضاي لابي اسراييل تلاش فراوان كرد؛ تلاشي كه اورشليم پست صراحتا نوشته بود در جهت منافع اسراييل است. حمايت اروين كاتلر از اسراييل بسيار صريح و بيمحابا است و او از اينكه به خاطر اسراييل در مقابل حقوق بشر قرار بگيرد هم ابايي ندارد. براي مثال پس از آنكه دولت نتانياهو در ماه مه ۲۰۱۸ از طرف دولت كانادا بابت شليك مستقيم با اسنايپر به يك پزشك فلسطيني كانادايي و شليك مستقيم به فلسطينيان معترض در نوار غزه مورد سوال قرار گرفت، اموري كه حتي در كانادا نقض آشكار و انكارناپذير حقوق بشر محسوب ميشدند، اروين كاتلر در توييتي به اين اقدام ترودو معترض شد و خواست كه به جاي آن، حماس مورد سوال قرار بگيرد.
با اين حال و با وجود اينكه واضح است كه اروين كاتلر شخصيتي متعهد به حقوق بشر شناخته نميشود، او در سال دو هزار و پانزده ميلادي موسسه رائول والنبرگ RWCHR را در مونترئال كانادا تاسيس كرد كه از طرفي موارد حقوق بشري و دستچين شده را پوشش رسانهاي ميدهد و از طرفي، با استناد به آنها بر استفاده از راههاي قانوني مثل قانون مگنيتسكي براي اعمال فشار و تحريم حقوق بشري روي ايران تمركز دارد. موسسه حقوق بشري رائول والنبرگ مشخصا بخش مهمي از تمركز خود را روي تحريمهاي حقوق بشري عليه ايران تحت قانون مگنيتسكي گذاشته است.اروين كاتلر در عين حال مشاور سازمان اتحاد عليه ايران هستهاي است. سازمان اتحاد عليه ايران هستهاي ياUANI يك سومش بودجهاش را در سال ۲۰۱۳ از شلدون ادلسون، اسراييلي-امريكايي حامي ترامپ كه خواهان بمباران اتمي تهران شده بود، تامين كرده است. يكي از بنيانگذاران اين سازمان مئير داگان رييس سابق موساد بود و امروز هم يك رييس سابق ديگر موساد و همينطور جان بولتون، مشاور جنگافروز ترامپ، از مشاورانش هستند. اين سازمان با تمركز روي مسدود كردن اقتصاد، تحريم و تهديد ايران به طور مرتب جلسه برگزار ميكند، همايش ميگذارد و عليه تجارت و ارتباط مالي با ايران در اروپا و حوزه
خليج فارس به شكل وسيع تبليغ ميكند. اين سازمان لوگوي خود را به «خطر تجارت با ايران» يا
Iran Business Risk تغيير داده است.
2- شناخت ليندا فرام:
ليندا فرام سناتور محافظه كار كانادايي است كه سال گذشته ايرانيان را ملتي بدذات خطاب كرده بود و در پي اعتراضات، حتي حاضر به عذرخواهي نيز نشد. برادر او ديويد فرام از مهرههاي تاثيرگذار در حمله به عراق و نويسنده سخنرانيهاي جنگافروزانه بوش و بالاخص نويسنده سخنراني معروفي بود كه در آن ايران «محور شرارت» خوانده شد. همانطور كه پيشتر گفته شد سال گذشته مجلس سناي كانادا لايحه S219 در مورد تحريمهاي غيرهستهاي عليه ايران را كه با حمايت سناتور ليندا فرام و ديگر سناتورهاي محافظه كار مطرح شده بود بررسي كرد. ليندا فرام، پس از آن قطعنامهاي را براي راي در سناي كانادا عليه ايران آماده كرده بود كه قصد داشت همزمان با جلسه خبري شاپرك شجريزاده آن را ارايه كند. او يازدهم دسامبر يا بيست آذر در توييتي ابراز تاسف كرد و نوشت به دليل بازيكاري سياسي موفق به ارايه قطعنامهاش نشده است ولي حزب محافظهكار به مبارزه براي حقوق بشر در ايران، تحريمهاي مگنيتسكي، قرار دادن سپاه پاسداران ايران در ليست سازمانهاي تروريستي و تامين امنيت شهروندان اسراييل، وفادار خواهد بود.
3- مارك دوبوويتز و FDD:
به مارك دوبوويتز، بنياد دفاع از دموكراسيها و دامنه فعاليتهايشان در مجالس امريكايي و رسانههاي فارسي زبان فراوان پرداخته شده است. آنچه امروز بيشتر از هميشه اهميت دارد توجه به مركزيت و شيوه كار بنياد دفاع از دموكراسيها در طراحي تحريم و مشاوره به نهادهاي عالي امريكاي شمالي است. همكار نزديك دوبوويتز امسال در تلويزيون ايران اينترنشنال با رضا پهلوي حضور داشته است، خودش در جلسه حقوق بشري رائول والنبرگ همراه با مازيار بهاري از ايران واير سخنراني كرده است، همراه با ساير همكارانش به سناي كانادا رفتهاند و براي تحريم ايران مكررا همراه با پيام اخوان و همكارانش شهادت دادهاند، در جلسات اتحاد عليه ايران هستهاي شركت داشتهاند، رسانههاي امريكاي شمالي اعم از روزنامه و تلويزيون را پر كردهاند و از همه مهمتر، بسياري از پيشنهادهاي آنها توسط ترامپ عملي شده است. بر اساس قرائن ميتوان حدس زد كه دوبوويتز و FDD طراح نامه سي نفر به ترامپ براي تقاضاي تحريم و همينطور ارتقاي رضا پهلوي به چهره مركزي اپوزيسيون است.
4- شهادتدهندگان بومي:
نام پيام اخوان و مازيار بهاري در بين شهادتدهندگان عليه ايران در جهت تحريمها در بسياري از جلساتي كه با هماهنگي اروين كاتلر يا دوبوويتز برگزار ميشوند به چشم ميخورد، همينطور شبكهاي از شهادتدهندگان جديد به دعوت ايشان و شخص اروين كاتلر و ليندا فرام به اين جمع اضافه ميشوند. چهرههاي جديد ايراني مثلا كاوه شهروز و اردشير
زارعزاده، در انتخابات مجالس كانادا و انتخابات درون احزاب كانادايي شركت كردهاند، از طرف همين لابي (فرام، دوبوويتز، كاتلر) حمايت شدهاند و عليه ايران شهادت داده يا فعاليت كردهاند. ورود شاپرك شجريزاده از اين جهت اهميت داشت كه اينبار با نام آزادي زنان و انرژي مضاعف مسيح علينژاد در كار رسانهاي توام شده بود و رنگي نو به پروژهاي ميبخشيد كه از مدتها پيش با كمك اشخاصي چون مازيار بهاري و رسانه ايران واير، پي گرفته ميشد و پس از برجام، نيازمند نفسي دوباره بود.
تحريم ثانويه چيست؟
تحريمهاي ثانويه افراد يا شركتهايي را مورد هدف قرار ميدهند كه با نهادها يا اشخاص ِ پيشتر «تحريم شده» در ارتباط مالي باشند. به اين ترتيب شبكه تحريمها روز به روز گستردهتر ميشود و فشار اقتصادي به مرور در حوزههاي مختلف گسترش پيدا ميكند.
تحريم هوشمند وجود ندارد
«تحريم هوشمند» تحريمي است كه افراد يا شركتهايي مشخص را هدف قرار ميدهد. در واقع هوشمندي اين تحريمها در اين است كه بدون تحريك افكار عمومي و برانگيختن توجه منفي يا امكان بسيج عمومي، در دوره زماني كمي طولانيتر، دقيقا همان اهدافي را به دست ميآورند كه ساير انواع تحريمها ميتوانستند به دست بياورند. مشخصا مارك دوبوويتز و بنياد تحت هدايتش (كه شغلشان طراحي تحريم در جهت فلج كردن اقتصادي ايران است)، روي ليستي كه امروز ارايه ميشود به عنوان اهداف تحريمي استراتژيك، از مدتها پيش كار كردهاند و حتي نه در راهروهاي مجالس امريكاي شمالي، بلكه به شكل عمومي منتشرش كردهاند.
چرا بايد با هرگونه تحريمي مخالفت كنيم
بخش مهمي از پيشنهادهاي مارك دوبوويتز را در سالهاي گذشته مجموعهاي از تحريمهاي هوشمند و تحريمهاي ثانويه تشكيل دادهاند. همانطور كه گفته شد، تحريمهاي هوشمند به اين نحو تبليغ ميشوند كه گفته ميشود اشخاص معين و محدودي را هدف قرار ميدهند، اما بعد با تحريمهاي ثانويه دنبال و پيگيري ميشوند، به اين معني كه شركتها و افراد ايراني و غيرايراني كه به نحوي با افراد ِ«هوشمندانه» تحريم شده در تعامل باشند، تحريم خواهند شد و از اين جهت توانايي فلج كردن اقتصاد و امنيت ايران را به مرور بيشتر خواهند داشت.
مضاف بر آن، افراد و شركتهاي خارجي (خصوصا اروپايي و حوزه خليج فارس) هميشه تحت تاثير تبليغات سازمانهايي نظير اتحاد عليه ايران هستهاي (با لوگوي «خطر تجارت با ايران» Iran Business Risk)
خواهند بود و از ترس تحريم با ايران وارد معامله نخواهند شد چون عملا هرگز حدود تحريمهاي ثانويه مشخص نيست؛ به عبارت ديگر شركتهاي تجاري هميشه در اين ترس و اضطراب هستند كه ممكن است همكاريهاي اقتصاديشان با ايران يا سرمايهگذاريهاي در ايران، تخطي از تحريمهاي ثانويه تعريف شود و آنها مشمول مجازاتهاي سنگين شوند. ترس و اضطرابي كه به صورت پيشگيرانه مانع حضور و سرمايهگذاري شركتهاي خارجي در ايران ميشود. مارك دوبوويتز، پيش از آنكه ترامپ از برجام خارج شود اين راه را براي تحت فشار گذاشتن اروپا براي ترميم برجام پيشنهاد ميكرد و بعد از خروج امريكا از برجام نيز مكررا به اين روش براي تحت فشار گذاشتن اروپا و فلج اقتصادي ايران پرداخته است. از اين جهت ميتوان مطمئن بود كه نام اين ۱۹ نفر بيجهت چنين انتخاب نشده است. احتمالا اين بار با ليستي مواجه هستيم كه عكسها و نامهايش هم بتواند افكار عمومي را قانع كند (به تبليغاتشان دقت كنيد و نحوه انتخاب، چگونگي كنار هم چيدن و اندازه عكسها) و با تحريم همراه سازد، هم كم و بيش و به مرور با همراهي تحريمهاي ثانويه بر حوزه اطراف دستكم برخي از اين افراد، فشار اقتصادي و امنيتي بر ايران چند برابر شود. اما اين بازي امروز نيست، سالهاست كه همين افراد و نامها در امريكاي شمالي به اين ترتيب به اقتصاد ايران صدمه زدهاند. از اين رو دقيقترين سوال شايد امروز اين باشد كه: «آيا بالاخره به جايي رسيدهايم كه بدانيم تحريمها تحقير كليت ملت و كليت تاريخ ايران است و ربطي به دولت مستقر ندارد؟»