گزارش «اعتماد» از سخنراني مرتضي فرهادي، مردمشناس، در نشست بحران آب در ايران
«چاه عميق»؛ نشانه استفاده نابجا از تكنولوژي
گروه اجتماعي
نشست بحران آب در ايران شنبه 24 آذرماه در دانشگاه علامه طباطبايي برگزار شد. در اين نشست شماري از جامعهشناسان و استادان دانشگاه از منظر علوم اجتماعي درباره بحران آب سخنراني و تبادل نظر كردند. روزنامه اعتماد در اين شماره گزارشي از سخنراني مرتضي فرهادي استاد مردمشناسي دانشگاه علامه طباطبايي را منتشر ميكند. فرهادي در اين سخنراني با مقايسه قنات به عنوان يك تكنولوژي قديمي و چاه عميق به عنوان تكنولوژي جديد درباره بسترهاي اجتماعي استفاده از تكنولوژي و خطاهايي كه در ايران در رابطه با استفاده از چاه عميق رخ داد، سخن گفت. مرتضي فرهادي پيش از آغاز سخنراني اصلياش دو نكته را يادآوري كرد؛ يكي اينكه او مخالف تكنولوژي نيست بلكه مسالهاش با شيوه استفاده از تكنولوژي است. او گفت: «يك پيشداوري اين است كه تصور ميكنند كه من ضد تكنولوژي هستم. برخي فلاسفه ميگويند تكنولوژي شر لازم است اما من ميگويم تكنولوژي خير لازم است. به نظر من تكنولوژي به شرط و شروطي خير لازم است؛ حتي اگر نگوييم خير واجب است. من با شيوه استفاده از تكنولوژي 100 درصد مخالفم ولي با تكنولوژي مشكلي ندارم. ميتواند خير باشد به شرط اينكه در بستري قرار بگيرد كه آن بستر خيرساز و مملكت آفرين باشد.»
او پس از طرح اين مقدمه به سراغ موضوع اصلي سخنرانياش رفت؛ يعني قنات به مثابه يك تكنولوژي موثر و مثبت در تاريخ ايران. فرهادي گفت: «چون ما خيلي از تمدن كاريز دور شدهايم كه برخيها فرق چشمه و قنات را نميدانند. وقتي ميگوييم قنات داريم از يكي از بزرگترين اختراعات ايراني حرف ميزنيم؛ البته اينقدر هم ناسيوناليست نيستيم اگر برادران افغانستاني هم در درست كردن قنات نقش داشتهاند آن را ناديده بگيريم. قنات يك تكنولوژي خودكار است اما بزرگي و عظمت آن به سادگي كاركردش نيست.» فرهادي تصريح كرد كه او بيش از آنكه نگران از بين رفتن قنات باشد نگران از بين رفتن تفكري است كه قنات را به وجود آورده بود: «من غصهام اين نيست كه قنات از بين رفته است. من قبل از اينكه از 1346 درباره ياريگري كار كردهام يعني 50 سال است كه راجع به مشاركت و ياريگري در اين مملكت كار كردهام ولي اين اواخر به تدريج متوجه شدهام چه روابط نزديكي ميان ياريگري و قنات و مشاركت وجود داشته است. چه روابطي بين قنات و احترام به زنان در فرهنگهايي نظير ما وجود دارد و چه ارتباطي ميان قنات و صلح و دوستي وجود دارد. كساني كه راجع به تاريخ ايران كار كردهاند ميدانند كه ما ظرف سه هزار سال گذشته فقط چند حمله به جهان داشتهايم و بارها و بارها مورد تهاجم قرار گرفتهايم. اين به خاطر ژنتيك ما نبوده است. آنچه تفاوت ميكرده اين است كه طي هزاران سال بستري وجود داشته كه براي ما دانش و دانش ضمني آفريده است. پتانسيل فرهنگي به ما اجازه ميدهد ملتي باشيم كه كمتر به ملتهاي ديگر تهاجم داشته باشيم و بيشتر از خودمان دفاع كردهايم. چرا ما مهاجم و حملهكننده نبودهايم؟ چرا كشورهاي جهان سوم جمعگرا هستند؟ ژاپنيها چرا جمعگرا هستند؟ به اين دليل كه در كشورهايي نظير ايران، ژاپن، هند و... محور اصلي و كنش متقابل آنها پيوسته بوده و گسسته نبوده است. چرا؟ يكي از دلايلش به مساله آب بازميگردد. در ايران بهويژه اين را ميتوانيد ببينيد كه همه اهل مدارا و صلح دوست هستيم اين البته مال امروز ايران نيست. اتفاقا الان روشنفكران ما از همه فردگراترند و اهل خصومت هستيم. من وقتي ميگويم ما ايرانيها حداقل در ده، پانزده هزار سال ميبينم؛ وگرنه اگر اكنون بگويند فردگراترين روشنفكران جهان در كجا هستند، ميگويم در ايران هستند.» فرهادي در بخش ديگري از سخنانش گفت: «كاريز ذاتش طوري است كه خودكفا است و آدمها را خودكفا ميكند. اين پراكنش روستاهاي ما در اين سرزمين پهناور تصادفي نبوده و كاملا حساب شده بوده. روي قطره آب و امكانات شان فكر كردهاند. ما تصور ميكنيم اين اتفاقات تصادفي است و براي همين گاهي تصميم ميگيريم روستاها را تجميع كنيم. قبل از انقلاب درازمدتترين صدارت مال آقاي هويدا بود كه با افتخار ميگفتند بايد به زودي روستاها را از روي نقشه پاك كنيم. معنا ندارد صد نفر يك جا زندگي ميكنند و صد نفر جاي ديگر. ميخواستند روستاها را ادغام كنند. اين نشان ميدهد كه ما ايران را و سرزمينهاي نظير خودمان را نميشناسيم. ما با يك تكنولوژي كويرها و مناطق نيمه كويري را به هم متصل كرده بوديم بدون اينكه بخواهيم طرحهاي روياپردازانه را اجرا كنيم.» استاد مردمشناسي دانشگاه علامه طباطبايي درباره مواهب اجتماعي قنات گفت: «قنات به گونهاي است كه علاوه بر مساله خودكاري، تمام منافع منطقه را پاسخ ميدهد و همه از آن نگهباني ميكنند. قنات بدون نگهبان است و چند ده كيلومتر ساخته شده. اگر همه روستاييان آن را متعلق به خودشان ندانند كه قنات از بين ميرود. چه كسي اين قناتها را محافظت كرده؟ پليس بالاي سرشان نبوده. ذات قنات طوري است كه هيچ انساني و هيچ پرندهاي، هيچ درندهاي هيچكس احساس غربت و دشمني نميكند. وقتي قنات داشته باشيد مداراتر با همسايگان تان رفتار ميكنيد. به قول باستاني پاريزي قنات مثل نخي است كه از ميان دانههاي تسبيح عبور ميكند. يعني اين قنات حافظ همبستگي 100 درصدي روستاييان است؛ فردگراييهاي حاصل از چاه عميق است كه اين وضع را به وجود بياورد.»
فرهادي در بخش ديگري از سخنانش گفت: «150 سال است تكنوكراتها جرياني را شكل دادهاند كه ما را روز به روز فردگراتر كرده است. اين جريان از قبل از اميركبير وجود داشته. سوال اين است كه اين قدرت از كجا ناشي شده است؟ قبلا فكر ميكردم پيشينه اين تفكر به «اصل چهار ترومن» بازميگردد اما اخيرا متوجه شدم قبل از رضاخان و مشروطيت و حتي قبل از اميركبير در زمان محمد شاه ما صدراعظمي داشتهايم به نام ميرزا آقاسي كه علاقهمند بوده با لوله توپ قنات ايجاد كند. همان موقع يك انگليسي مقالهاي درباره چاه آرتيزين نوشته بود و عدهاي هم عاشق تكنولوژي شده بودند و اين مساله جديدي نيست. مساله اين است از موقعي شكستهاي ما به دو امپراتوري خارجي شروع شد، به اين فكر كرديم ببينيم مشكلمان چيست و تصور كرديم مشكلمان اين است كه تكنولوژي نداريم. چاه عميق نشانه همگان عليه همگان است. يعني ستيز و رقابت و جنگ. ما بايد با تكنولوژي اينطور برخورد كنيم كه آن را منهاي بستر و وابستگيهاي فلسفياش مورد استفاده قرار ندهيم تا در قضاوت به ناروا دچار نشويم.»