آنچه از رسانه ملي انتظار دارم
در حالي كه اين ميتواند به صورت يك گزارش خبري در انتهاي اخبار پخش شود.
3- انتظار دارم مهمترين رويدادهاي سياسي كشور در اخبار صدا و سيما منعكس شود نه اينكه رويدادهاي سياسي مهم مسكوت بمانند تا براي شبكههاي ماهوارهاي تازگي داشته باشند و خوراك خبري جذابي براي آنها باشند و مخاطب داخلي در خلأ خبري بماند و تشويق شود كه لوازم ماهواره را تهيه و نصب كند.
4- انتظار دارم اگر كسي از طريق صدا و سيما مورد حمله قرار گرفت، به او هم حق دفاع از خويش در همان برنامه داده شود و صداي او نيز امكان انعكاس بيابد.
5- انتظار دارم در هيچ زماني از سال، همه كانالهاي كشور موضوع واحدي را پوشش ندهند. مثلا با هيچ معيار حرفهاي تطابق ندارد كه 10 كانال (حتي شبكه ورزش) همزمان عزاداري پخش كنند.
6- انتظار دارم برنامههاي كانالهاي مختلف تلويزيون آنچنان متنوع باشد كه مخاطب حق انتخاب داشته باشد و بتواند مطابق با حال و احوال و نياز خود در هر لحظه از شبانهروز برنامهاي را از ميان كانالهاي متنوع تلويزيون بيابد.
7- انتظار دارم صدا و سيما استقلال سازماني داشته باشد و وظيفه ماستمالي كردن خطاكاريهاي ارگانهاي ديگر نظام سياسي را نداشته باشد و اعتبار و آبروي سازمان صدا و سيما، فداي توجيه خطاكاريهاي سازمانهاي سياسي و غيرسياسي ديگر نشود.
8- انتظار دارم صدا و سيما حقوق كساني را كه براي شركت در برنامههاي تلويزيون دعوت ميشوند، به تمامي مراعات كند و برخلاف وعدههاي داده شده به افراد شركتكننده، بخشي از برنامههاي ضبط شده را سانسور نكند. نمونههاي متعددي از اعتراضات اهل فرهنگ در اين مورد ملاحظه شده است.
9- انتظار دارم صداهاي متنوع موجود در جامعه در صدا و سيماي ما منعكس شود و تمامي نيروهاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي در صدا و سيما به نحو مطلوبي صدا داشته باشند و بتوانند با مردم سخن بگويند. انتظار دارم صدا و سيماي منتقدين اجتماعي و سياسي و فرهنگي در صدا و سيماي كشور شنيده و ديده شود نه اينكه صدا و سيما صرفا در اختيار يك گروه و جناح سياسي و فكري خاص قرار گيرد.
10- انتظار دارم تا جاييكه ممكن است از سانسور فيلمهاي داخلي و خارجياي كه در تلويزيون پخش ميشوند، خودداري شود. گاهي تفاوت نسخه اصلي فيلم و سريال و نسخه پخش شده در تلويزيون بسيار زياد است. مثلا در نسخه اصلي شخصيتها مشركند و به خدايان متعدد باور دارند، اما در نسخه تلويزيوني همه يكتاپرست هستند!
11- انتظار دارم از فيلمها و سريالهاي تلويزيون شور زندگي بتراود نه اينكه فيلمنامههاي سياه و بيمارگونه مبناي سريالسازي قرار گيرد و مردم كشورمان را بيش از پيش افسرده و غمگين كند و صحنههاي كفن و دفن و عزاداري در مرگ اين يا آن كاراكتر به صحنههاي اصلي سريالها بدل شود. انتظار دارم شادي در تلويزيون به طور ساختاري راه پيدا كند؛ نه اينكه بهنحو تصنعي از طريق برخي برنامههاي خاص مردم را به خنديدن دعوت كنيم.
12- انتظار دارم مهمترين رويدادهاي فرهنگي و هنري در كشور هر روز در تلويزيون گزارش شود و كانالي به همين منظور وجود داشته باشد كه مهمترين رويدادهاي فرهنگي و هنري كشور را براي مردم گزارش كند؛ از برنامه كنسرت گرفته تا نقد كتاب و غيره.
اجازه دهيد بيش از اين وقت تلف نكنم و از انتظارات ديگر سخني نگويم.
جامعهشناس
ضرورت صرفهجويي
وضعيت تحريمها به نظر ميرسد در سال پيش رو كشور با مشكلاتي براي فروش نفت روبهرو خواهد بود.
مورد ديگري كه محل مناقشه است، سهم صندوق توسعه ملي از فروش نفت است. در برنامه توسعه كشوري، سهم صندوق توسعه 34 درصد است كه دولت با توجه به شرايط مختلف اقتصادي ميتواند با كسب اجازه از آن برداشت نمايد. با توجه به اينكه شرايط كشور در سال آينده عادي نخواهد بود، دولت درصدد است سهم كمتري از درآمدهاي نفتي را به صندوق واريز كند تا بتواند از سهم پرداخت نشده در جهت تامين منابع مالي خود استفاده كند. شنيدهها حاكي از آن است كه دولت در لايحه اوليه، سهم صندوق را حساب نكرده بود كه همين عامل باعث شد، لايحه برگشت بخورد و ديرتر از تاريخ معمول به مجلس برود. اگر سهم صندوق توسعه از درآمدهاي نفتي كمتر از 34 درصد نشود، دولت احتمالا در سال آينده با مضيقه درآمدي جدي روبهرو خواهد شد. چراكه اولا مشخص نيست، دامنه تحريمهاي نفتي تا كجا ادامه پيدا ميكند و ثانيا فروش نفت ايران چه ميزان خواهد بود. در مجموع دولت اگر به همين شكل پيش رود و منابع جديدي براي تحقق اهداف خود آزاد نكند تحت فشار هزينهاي قرار خواهد گرفت. نكته ديگري كه در بودجه امسال مشاهده شد، اختصاص 7 هزار ميليارد تومان براي ريشهكن كردن فقر مطلق است. براي بررسي اين موضوع بايد به اين نكات دقت كرد كه اولا كاهش قدرت خريد خانوارها به قدري چشمگير بوده كه اختصاص اين مبلغ براي كمك به اقشار آسيبديده، هر چند ممكن است بخشي از كاهش قدرت خريد را جبران كند، اما مبلغ قابل ملاحظهاي به حساب نميآيد. اما نكته دوم مهمتر است و آن مشخص بودن محل تامين اعتبار اين مبلغ است. چراكه در حال حاضر هر اقدامي كه منجر به افزايش نقدينگي شود و هر اعتباري كه محلش استقراض از بانك مركزي باشد، تورم ايجاد ميكند. دولت بايد به هوش باشد كه محل تامين هر اعتباري براي مبارزه با فقر بايد درآمدهاي واقعي باشد و نه استقراض قبل از اينكه هر نوع راهكاري براي اصلاح بودجه ارايه كرد. دولت بايد اين واقعيت را بپذيرد كه با سقف درآمدي روبهرو است و نميتواند بيشتر از آن درآمدي داشته باشد. به جاي ايجاد منابع درآمدي جديد يا محاسبه كردن خوشبينانه درآمدها بايد از هزينههاي غيرضروري بكاهد. به عنوان مثال دولت ميتواند بخشي از هزينههاي جاري غيرپرسنلي خود را كنترل كند تا هم هزينهها كاهش يابد هم بخشي از منابع درآمدي براي انجام كارهاي ديگر آزاد شوند. دولت بايد به صرفهجويي روي بياورد نه اينكه به فكر منابع جديد درآمدي باشد.