ميتواني يك فنجان بيشتر چاي بنوشي، ميتواني بيشتر بخندي، ميتواني دانههاي انار را مشت كني و بين همان خندههايت در دهان بريزي و يكجوري بجوي كه صداي قرچ و قروچش در گوشهايت بپيچد، ميتواني در طلب عاشقانهاي حافظ را باز كني و ته دلت خدا خدا كني غزلي مژدهرسان بيايد و دلشادت كند. همه اينها را ميتواني در اين شب پاييزي رو به زمستان، در همين يك دقيقه بيشتر و اضافيتر داشته باشي.ميتواني بر سر سفره يلدا اميدت را به آمدن روزهاي بلند بهار گره بزني و در بلندترين شب سال طولانيتر شدن روزهاي زندگيات را جشن بگيري.
من و تو سالهاست كه يلدا را ميشناسيم، پدر و مادرهايمان و پدر و مادرهايشان هم. سالهاي زيادي است كه شب چله هواي دلمان ميرود كه بهاري شود. از چه وقت يلدا برايمان مفهوم پيدا كرد معلوم نيست. دكتر شبان ميرشكرايي پژوهشگر حوزه مردم و مردمشناس است، روي پرونده ثبت جهاني يلدا تحقيق ميكند، او ميگويد: سابقه تاريخي دقيق و مشخصي براي آيينهايي همچون يلدا، نوروز، جشن سده، مهرگان و تيرگان جشنهاي كهن ايراني وجود ندارد.
آنطور كه ميرشكرايي ميگويد «از زماني كه تحولات طبيعي براي مردم اين سرزمين معنا پيدا كرد، آيينها و جشنها هم شكل گرفتند. جشن نوروز براي شروع زندگي و زنده شدن دوباره طبيعت و يلدا جشني براي طولانيتر شده روزها. شب چله يا يلدا آييني است كه مردمان فلات ايران به شكرانه بلند شدن روزها و فزوني نور و روشنايي و به نشان تولد «ايزد مهر» جشن گرفتهاند».
شب چله، شبي كه پاييز تمام ميشود و زمستان ميآيد تا بگويد زماني تا رسيدن بهار نمانده است. شبي كه به تعبير متون قديمي ايزد مهر از گل نيلوفر آبي يا انار متولد ميشود، و نمادش سرخي پيش از طلوع آفتاب است. همين است كه سفرهاي ارغواني رنگ پهن ميشود و آنچه از بركات زمين قرمز رنگ است بر روي آن چيده. انار و هندوانه و ديگر ميوهها، شيريني و آجيلي كه دهان را شيرين كند. كتاب مقدس و حافظ براي تفال زدن و پرسيدن آنچه براي آيندهات ميخواهي. شمع به نشانه روشنايي و شايد هم آب و آيينه كه ميرشكرايي ميگويد ممكن بوده اين دو را هم گذشتگان ما در سفره يلدا ميگذاشتند. پختن آش و هم زدن آن و خوردن خوراكيهايي متناسب با آنچه در آن منطقه رايج بوده. خيامخواني و شاهنامهخواني. بازيهايي مثل يهقل دو قل، قايم باشك بازي، تعريف چيستان و قصه و هر آنچه كه ميشد، آن شب جمع خانواده را در خانه سرگرم كند. شبان ميرشكرايي ميگويد: در فرهنگ ما سفره اهميت زيادي دارد، سفره معيار بركتي است كه از زمين به ما ميرسد، از اين رو در تمامي جشنها و اعياد ما به نشان شكر و قدرداني از بركتي كه خداوند داده است سفره پهن ميشود و محتويات آن نيز ارتباط زيادي با آن اقليم دارد. سفره با فلسفه شكرگذاري همراه بوده؛ باور داشتيم اگر شكرگذاري كنيم نعمت بيشتر ميشود. او در حين صحبتهايش تاكيد ميكند كه ايرانيان نه خورشيدپرست بودهاند، و نه قايل به چندخدايي، ايزد مهر همان خورشيد نيست، و اين تصوري اشتباه است كه در اذهان شكل گرفته.
و اشتباه ديگر نحسي شب چله است كه در باور بسياري نشسته است.او ميگويد: اينكه گفته ميشود يلدا جشني است براي دفع شومي بلندترين شب سال يك اشتباه مصطلح است. در فرهنگ ايراني ما چيزي به نام روز و زمان شوم يا نحس نداريم. باورهاي اشتباه در گذر زمان گاه پررنگتر ميشوند و رسم و رسوماتمان كمرنگتر. به عقب كه بازگرديم به سالهاي خيلي دور«يلدا» جور ديگري تعريف ميشد و جور ديگري جشن گرفته ميشد. و حالا آيينهاي ما دستخوش تغيير است و ميراث ناملموس را گريزي از اين تغيير نيست.شبان ميرشكرايي كه سالهاست در زمينه ميراث نا ملموس تحقيق و فعاليت ميكند، معتقد است: همينقدر كه آداب و سنتهايمان را درست حفظ كنيم و بدانيم چه چيزهايي در فرهنگ ما وجود دارد و چطور براي بهتر شدنمان از آنها استفاده كنيم، وظيفهاي كه اين ميراث عهدهدار بودهاند انجام شده است. مهم اين است كه ساختار اصلي آن ميراث از بين نرود و قلب ماهيت نشود. او در ادامه ميگويد كه اگر قصد ما رسيدن به توسعه پايدار است بدون توجه به ميراث فرهنگي ناملموس اين امر امكانپذير نيست. مردم را بايدبا داشتههاي فرهنگي خودشان دوباره آشنا كنيم، و براي حفظ هويت فرهنگي جز اين راه ديگري نيست.
اين پژوهشگر حوزه مردمشناسي تاكيد ميكند: بايد بپذيريم كه كشور ايران از خرده فرهنگها و اقوام مختلف تشكيل شده كه هر كدام متناسب با اقليم خود آداب و رسوم متفاوتي دارند، نميتوانيم براي تمام ايرانيان يك نسخه مشترك بپيچيم درست مثل هفتسين كه همه اقوام هفت سين ندارند، اما نوروز براي همه ايرانيان است. بنابراين نبايد به سمت يكسانسازي كردن اين جشنها برويم. مثل نوروز كه متاسفانه رسانهها خصوصا شبكههاي استاني از نمادهاي خاص و يكسان مثل هفتسين، ماهي قرمز و حاجي فيروز استفاده ميكنند. و براي اقوامي كه هفتسين ندارند اين تصور پيش ميآيد كه نوروز ندارند يا آداب نوروزيشان ناديده گرفته شده است. او كه چند سال پيش طرح برگزاري نوروزگاهها را داده است، پيشنهاد دارد سال بعد براي «جشن يلدا» نيز اقدام مشابهي انجام شود اما به شرط اين كه، فلسفه اصلياش همچون نوروزگاه فراموش نشود. قرار بود با نزديك شدن بهار آداب و رسوم نوروزي هر استان در پر رفت و آمدترين منطقه شهر به نمايش گذاشته شود تا آيين هر استاني در طول زمان بماند و بيرنگ نشود، اما رفته رفته هدف اصلي اين طرح در اثر از ياد رفتن هدف كمرنگ شده است. نوروزگاه بازارچه نوروزي نيست.
مير شكرايي ميگويد: ايران مثل سيمرغ است از انواع اقوام تشكيل شده است. تمامي اين اقوام كنار هم ايران را تشكيل دادهاند. بيشتر و كمتر نداريم نميتوان گفت كدام ارجحتر است. بر اساس كنوانسيون 2003 در ميراث ناملموس هيچ اثري نسبت به اثر ديگر برتري ندارد .براي مصاديق ميراث ناملموس نميتوان از «تر» يا «ترين» استفاده كرد.
شب يلدا به باور ميرشكرايي برخلاف نوروز يك جشن درون خانوادگي است و بزرگان فاميل مركز توجه هستند، ميرود تا جهاني شود، اين آيين كهن بعد از آنكه ثبت ملي شد قرار است در فهرست ميراث ناملموس جهاني يونسكو قرار بگيرد.
مير شكرايي كه در گيرودار تهيه اين پرونده است ميگويد: همچون پرونده نوروز با تمام كشورهايي كه اشتراكات فرهنگي داريم هماهنگيهاي لازم انجام ميشود. بدون ترديد در تمام كشورهايي كه نوروز را رصد كرديم آثار آيين شب چله نيز وجود دارد. اما باز هم نياز به پژوهش دارد.
شب چله قرار بود در كنار خانواده و آنهايي كه سن و سالي ازشان گذشته جشن گرفته شود، قرار نبود جوانها كولهشان را بردارند به دشت و كوير بروند، قرار نبود اين شب را به گردش و گردشگري بگذرانند. ميرشكرايي ميگويد: يلدا جشني درون خانوادگي و بهانهاي براي جمع شدن در منزل بزرگان خانواده است كه انسجام خانواده تقويت شود. اين روزها تورهاي «يلدا» راه افتاده است كه موافق آن نيستم. اينها جشن يلدا نيست. قلب ماهيت كردن است. «يلدا» آيين وحدت است. شب چله يعني كنار خانواده باشيم. براي برگزاري تورهاي گردشگري ميتوان ابتكار به خرج داد. براي گردشگران خارجي يا كساني كه از خانواده دور هستند، تورهايي در نظر بگيريم در كنار خانوادهها از نزديك شاهد برگزاري اين جشن خانوادگي باشند. يلدا و ديگر جشنهاي ايراني زماني براي باهم بودن و پيوستن است، نه براي دورشدن و از هم گسستن.
او در طول گفتوگو دغدغه فرهنگ و ميراث تاريخي دارد صحبتهايش كه به پايان ميرسد با لبخندي آرزويي يلدايي شاد براي همه مردمان هم فرهنگ و مهربان منطقه ميكند.