اوله گونر سولشير جانشين مورينيو شد
تكيه بر جاي بزرگان
سال 1999 و در فينال ليگ قهرمانان وارد زمين شد. دقيقه 81 و در حالي كه تيمش با يك گل از بايرن عقب بود. فرگوسن او را به زمين فرستاد تا آخرين تير تركشش را هم در كرده باشد. اوله گونر سولشير وارد زمين شد. دقيقه 91 شرينگهام بازي را به تساوي كشاند و دو دقيقه بعد، عجيبترين بازيكني كه قبل از فينال تصورش ميرفت، گل برتري شاگردان سر الكس را به ثمر رساند تا همان لحظه تعاريف جديدي در فوتبال شكل بگيرد. مفاهيمي به اسم فرگي تايم و ذخيره طلايي منچستر. از 1999 تا به امروز 20 سال گذشته است. مديران منچستريونايتد در روزهاي پاياني سال 2018 خوزه مورينيو را اخراج كردند تا سال 2019 سال تازهاي براي منيونايتد باشد. حالا بايد ديد آيا سولشير كه در سال 1999 به داد منچستريونايتد رسيد، در 2019 هم كشتي به گل نشسته منچستر را به ساحل نجات ميرساند يا نه؟ اوله گونر سولشير متولد 1973 و اهل نروژ است. سولشير تا 23 سالگي در نروژ توپ ميزد و از 1996 به منچستريونايتد پيوست و تا پايان عمر فوتبالش در بندر منچستر زندگي و فوتبال بازي كرد. يعني از 23 سالگي تا 34 سالگي. با اين حال او مهاجم پرآوازهاي نبود. يعني در دنيا چندان شناخته شده نبود. اما گلهاي حساسي كه براي منچستريونايتد به ثمر ميرساند، از او يك فوروارد محبوب نزد تماشاگران منچستري ساخته بود. سولشير در سال 2007 آسيب ديد و ناچار شد با دنياي فوتبال خداحافظي كند. شاهكار او در فينال 1999 مهرش را به دل فرگوسن انداخته بود. از اين رو سر الكس در همان سال 2007 كه معلوم شد سولشير بايد با فوتبال وداع كند، او را به عنوان مربي مهاجمان منيونايتد انتخاب كرد. سولشير سال 2008 سرمربي تيم ذخيرههاي منچستريونايتد شد. در دهه اخير، بهترين پيشنهادي كه نصيب او شد، پيشنهاد فدراسيون فوتبال نروژ بود. نروژيها در سال 2008 از او خواستند مربي تيم ملي كشورش باشد ولي سولشير قبول اين سمت را زودهنگام دانست و سرمربي تيم ملي نروژ نشد. اينكه او محافظهكاري كرد يا عقلانيت به خرج داد، سوالي است كه پاسخش نامعلوم است؛ اما الان كه خوزه مورينيو از منچستريونايتد اخراج شده و سولشير بر جاي او تكيه زده، بسته به عملكردش در منيونايتد، شايد تا حدي بتوان درباره درستي يا نادرستي تصميم 10 سال قبلش هم قضاوت كرد. به هر حال پس از اينكه باشگاه منچستريونايتد در صبح 18 دسامبر 2018 اعلام كرد خوزه مورينيو اخراج شده است، هماي سعادت بر بام خانه اوله گونر سولشير نشست. در بين انبوهي از نامهاي بزرگان، افرادي چون زيدان و آنتونيو كونته و آرسن ونگر و پوچتينو و كارلوس كيروش، قرعه به نام نه چندان بلند سولشير افتاد. حالا اين نروژي 45 ساله بايد ثابت كند كه لايق اين خوشبختي است. او نه فقط بختش از بزرگاني چون زيدان و ونگر بلندتر بوده، بلكه بايد تكيه بر جاي بزرگان بزند؛ بزرگاني چون سر الكس فرگوسن و لوئيس فنخال و خوزه مورينيو. اما آنچه ميتواند مايه دلگرمي سولشير باشد، ناكامي دو نفر از اين سه شخصيت بزرگ در منچستريونايتد است. اگر فنخال و مورينيو هم مثل فرگوسن ميراثي از موفقيت در منچستريونايتد بر جاي گذاشته بودند، كار سولشير به مراتب سختتر ميشد. اما او اكنون با هراس كمتري بر نيمكت منيونايتد مينشيند. علاوه بر اين، كسي از او در نيمفصل دوم توقع معجزه ندارد. او فقط بايد تيم را از نكبت دوران مورينيو نجات دهد. تنشهاي داخلي را از بين ببرد، انگيزه جانانه بازي كردن را در بازيكنان تيم احيا كند و منچستريونايتد را به سبك هجومي هميشگي خودش برگرداند. همين سه كار كافي است براي اينكه سولشير نيمفصل دوم را با موفقيت پشتسر بگذارد. بعد از آن، مديران باشگاه تصميم ميگيرند كه او را حفظ كنند يا زيدان را به جايش بنشانند. سولشير در ليگ برتر انگلستان، 21 بازي در پيش دارد. مورينيو از 17 بازي گذشته، 26 امتياز كسب كرد و بدترين نتيجه سه دهه اخير منيونايتد در ليگ برتر را رقم زد. سولشير به طور قطع ميتواند بهتر از مورينيو كار كند؛ چراكه اينجا بيش از دانش، اراده اهميت دارد. منچستريونايتد آقاي خاص اراده پيروزي را از دست داده بود ولي منيونايتد سولشير ميتواند مثل چلسي دي متئو، سرشار از اراده معطوف به پيروزي باشد.