دوگانه ظاهر اسلامي
و كارآمدي مديران
محمد ذاكري
امام جمعه محترم آستارا در خطبههاي نماز جمعه اين هفته اين شهر، اشاراتي داشتهاند پيرامون وضعيت كشور و رفتار مسوولان و مشكلات مردم كه انصافا همگي موارد صحيح و دلسوزانهاي بوده و در عين حال جملهاي نيز در بين سخنان ايشان برجسته شده است كه «مسوولي كه در نظام اسلامي خدمت ميكند، بايد ظاهر اسلامي داشته باشد و كسي كه صورتش را از ته ميزند با وجود كارايي به درد نظام اسلامي
نميخورد.»
اين حرف شايد در ظاهر نظر شخصي به حساب بيايد اما از يك سو از آنجا كه در يك تريبون رسمي و مهم مانند تريبون نماز جمعه مطرح شده و از ديگر سو داراي عقبه و زمينه فكري ويژهاي است، حايز اهميت است و از اين رو ميخواهم در اين يادداشت، مختصري
بدان بپردازم.
البته اين تفكر مربوط به امروز و ديروز نيست و سابقهاي به درازاي انقلاب اسلامي و استقرار نظام جمهوري اسلامي دارد. تفكري مشابه اين و البته در جهتي معكوس نيز پيش از انقلاب جريان داشت و مديران را ملزم ميكرد كه با صورتي تراشيده و كراوات و ويژگيهاي ظاهري اينگونه در محيط كار حاضر شوند.
بعد از انقلاب چنانكه گفته شد جهت عكس شد و برخورداري از ويژگيهاي ظاهري متفاوت ملاك تعهد و تقوا و التزام به آرمانهاي نظام و انقلاب شد. بعد از اتمام دفاع مقدس، البته اين رويه كمي تعديل شد و برخي مديران ظاهري متفاوت يافتند اما اين گروه همواره توسط نسل اول با چوب تكنوكرات و ليبرال و... نواخته شدهاند و امروز هم در هر كوي و برزن دوگانه مديرليبرال-مدير انقلابي ابزاري براي برخي تسويه حسابهاي سياسي
و فردي است.
مشكل اصلي كه ما سالهاست (بيش از يك قرن) با آن مواجهيم، آن است كه هيچگاه نخواستهايم براي «مديريت» به عنوان يك علم، هنر و به ويژه حرفه، شأن و موضوعيتي قائل شويم. از زمان قاجار كه مسووليتها عمدتا بر اساس واگذاري تيول يا انتساب به ايل قاجار يا هر دو واگذار ميشد تا دوران پهلوي كه نزديكي به دربار يا برخي سفارتخانهها ملاك اصلي واگذاري بسياري از پستها بود تا اوايل انقلاب كه پستها بيشتر بر مبناي سوابق مبارزاتي و معرفي انقلابيون برجسته واگذار ميشد و امروز كه ژن خوب و لابيهاي سياسي تعيينكننده است، همواره آش همان بوده و
كاسه همان.
شايد يك مثال عرض من را روشنتر كند. اگر آقاي امام جمعه بزرگوار يا اعضاي خانواده ايشان يا هر فرد ديگري خداي نكرده به بيماري دچار شود، مبنايشان براي مراجعه به پزشك چه
خواهد بود؟
آيا باز هم بر ظاهر اسلامي تاكيد دارند يا بر دانش و توانمندي و تجربه و خوشنامي؟ اگر درگير يك دعواي حقوقي بشوند چه؟ آيا وكيلشان را بر اساس ظواهر اسلامي بر ميگزينند يا پس از تحقيق و بررسي فراوان در پي فردي ميروند كه بتواند موفقيت ايشان را در آن پرونده
تضمين كند.
يا اگر بخواهند ساختماني بسازند ظاهر اسلامي مهندس و مجري برايشان مهم است يا دانش فني، تجربه، سلامت و امانتداري و تعهد
حرفهاي وي؟
پرواضح است كه در همه موارد پيش گفته، برخورداري از ظاهر به تعبير ايشان اسلامي با شايستگيهاي فردي و حرفهاي مانعه الجمع نيست و منافاتي ندارد اما به جرات ميتوان گفت در اغلب موارد يا فاقد اولويت است يا اولويت بسيار پاييني دارد.
پس دليل بروز مفاسد مالي و اداري و اخلاقي در برخي دستگاهها چيست؟ بسياري از اين مجموعهها سالهاست تحت تسلط و مديريت همفكران جناب امام جمعه كار ميكند و اين نگرشها در آن، حالت عملياتي يافته پس چرا كماكان چند جاي
كار ميلنگد؟
اگر بپذيريم مديريت يك حرفه است و پذيرش آن نياز به شايستگيهاي فردي و مديريتي (دانش، مهارت و توانايي) دارد، اصول اخلاق حرفهاي همچون ديگر حرفهها بر آن نيز حاكم است و از مدير نيز همچون ديگر حرفهها بايد انتظار نتيجه و سلامت را همزمان داشت، آن وقت است كه درخواهيم يافت انتخاب مديران نيز بايد بر اساس شايستگيها و تجارب و دستاوردهاي پيشين باشد نه ظاهر و آرايش صورت و انتسابات سببي و نسبي و بدهبستان سياسي و ... آن وقت است كه در بخش دولتي و عمومي نيز بايد فانوس به دست در پي مديراني بود كه حتي اگر ريششان را هم ميتراشند يا سبك پوشششان با سليقه ما همراستا نيست (نه به اين معني كه خارج از عرف جامعه است) اما اهل فكر و انديشه و برنامهاند، نگاه توسعهگرا دارند، در مصرف منابع عمومي سختگير و صرفهجويند، به مردم و كاركنانشان احترام ميگذارند و حقوق شهروندي را نه در حرف كه در عمل رعايت ميكنند و بر اساس نتايج مشخص و ملموس كارشان به مردم پاسخگو هستند. اينها و هزار نكته باريكتر ز موي ديگر است كه مشخص ميكند نه هركه سر بتراشد، قلندري داند.