برخيز و اول بكش (107)
فصل يازدهم
شناسايي غلط يك هدف، شكست نيست؛ اشتباه است - افتضاح موساد
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
مشكلات تيم سرنيزه تازه شروع شده بود. بنا بر گفته شائول، كه منتظر بود تا ترور صورت بگيرد، دان آربل يك شير آب و چند قلم ديگر براي خانهاش كه در دست ساخت بود، خريده بود. او آنها را در صندوق عقب ولوو خاكستري -همان خودرويي كه حراري بعدا به او گفته بود تا آن را نابود كند چون يك شاهد شماره پلاك آن را برداشته بود- گذاشت. اما آربل نميخواست اين خريد سنگين را با خود حمل كند و به همين خاطر به جاي آنكه از دست ولوو خلاص شود، او همراه با گلادينكوف با آن به سمت فرودگاه رانندگي كرد.
پليس در بخش ورودي بازگرداندن خودروهاي اجارهاي در فرودگاه منتظر بود. آربل به دليل ترس از فضاي تنگ و تاريك به راحتي زير بازجويي شكست. شائول گفته بود، «فقط بعد از عمليات بود كه ما در پرونده آربل خوانديم كه او از فضاهاي بسته ميترسد و اينكه او چقدر از فشار و بازجويي بيمناك است. اين يك رفتار غيرحرفهاي از سمت قيصريه بود. يك نفر گزارش صادقانه مينويسد و هيچكس آن را نميخواند. اگر آنها آن را ميخواندند او را به سرعت از وظايف عملياتي معلق ميكردند.»
آربل به پليس گفت كه كجا ميتوانند آبراهام گهمر و سيلويا رافائل را پيدا كنند و پليس در جستوجوي آنها دو مامور عملياتي ديگر را دستگير كرد. براي نروژيها محرز شده بود كه اين قتل يك قتل هدفمند بود و موساد پشتسر آن قرار داشت. اسناد به دست آمده از دستگيرشدگان (كه ماموران عملياتي بايد بعد از خواندن آنها را نابود ميكردند) منجر به كشف خانههاي امن، همكاران، كانالهاي ارتباطاتي و روشهاي عملياتي در سراسر اروپا شد. اطلاعات به دست آمده همچنين به تحقيقات مقامات امنيتي ايتاليا و فرانسه در قتلهاي هدفمندي كه در كشورشان به اجرا درآمده بود، كمك كرد. 6 نفر بازداشت شده محاكمه شدند كه سرخط خبرهاي تمام جهان شد و در اسراييل نارضايتيهاي شديدي را درست كرد. شرمآورتر از آن اين بود كه آربل همهچيز را لو داد حتي شماره تلفن دفتر مركزي موساد در تلآويو. اسراييل هرگز تاييد نكرد كه مسوول قتل بوتشيكي بود اما دولت تمامي دفاعيات قانوني و ديگر كمكها را براي زندانيها فراهم كرد. دادگاه متوجه شد كه موساد پشت قتل بود. 5 نفر از 6 نفر بازداشتشده متهم شناخته شدند و محكوم به زندان از يكسال تا پنج سال و نيم شدند، اما بعد از آنكه يك موافقتنامه مخفي بين دولتهاي اسراييل و نروژي امضا شد، همه آنها بعد از گذراندن يك مدت كوتاه در زندان آزاد شدند و در اسراييل مانند قهرمانان از آنها استقبال كردند.
حراري و زامير شغلشان را نگه داشتند هر چند كه اين آشفتگي به زيان خوابي كه حراري براي رياست موساد ديده بود، تمام شد. موتي كفير، يك عضو قديمي قيصريه گفته بود، «ليلهامر يك شكستي بود كه همه را پايين كشيد از آنهايي كه هدف را رديابي كرده بودند تا شليككنندگان، از موساد تا دولت اسراييل. اما آنهايي كه دقيقا مسوول آنچه روي داد بودند از اين ماجرا بدون هيچگونه آسيبي معجزهوار خارج شدند.»
اين معجزه در واقع خود گلدا مئير بود، طرفدار سرسخت موساد. حراري مدعي شد كه او و زامير مسووليت اين قصور را پذيرفتند، «ما فورا استعفاي خودمان را به گلدا داديم. او آن را نشنيده گرفت. او گفت كه كارهاي مهمتري بايد انجام شود كه به ما نياز دارد و بايد بمانيم.» طي هفتههاي بعد كه حراري بهدنبال آزاد كردن افرادش از زندان بود، نخستوزير او را به آپارتمان سادهاش در شمال تلآويو دعوت كرد و حراري در اين باره گفت كه او (گلدا مئير) «در آشپزخانهاش براي من چاي درست كرد و سعي كرد كه به من دلداري دهد.»
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است، نه اعتقاد مترجم و روزنامه .