تغيير رژيم ميتواند تاثيري در پيشبرد طرح شكايت و درخواست غرامت داشته باشد؟ به هر حال امروز، رژيم عراق تغيير كرده و اين كشور به دست حزب بعث اداره نميشود.
فكر ميكنم به هيچوجه ارتباطي به رژيمها ندارد. رژيم صدام، پيمان بسته و قوانين بينالمللي را امضا كرده اما مرتكب تخلف شده. حالا حكومتهاي بعد از رژيم صدام موظفند همان معاهدات را رعايت كنند و اگر تخلفي توسط حكومتهاي پيشين اتفاق افتاده، دولتهاي پس از آن بايد جبران كنند.
البته اين نگاه، بسيار خوشبينانه است چون كشور عراق، سالها قبل به سبب اينكه آغازگر جنگ عليه ايران بوده و خساراتي به اين كشور وارد كرده به پرداخت غرامت سنگيني به دولت ايران محكوم شد اما هيچگاه زير بار پرداخت اين خسارت نرفت.
به هر حال اگر نميتوانند توليدكننده يا تسليحكننده را پيدا كنند، اما مشخص است كه كدام كشور و كدام دولت از سلاح شيميايي استفاده كرده.
اين ابهام مطرح است كه اگر مصدومان شيميايي طرح شكايت كنند، استفاده از سلاح شيميايي در اين شكايت با چه عنواني مطرح و بررسي ميشود؟ جنايت جنگي يا نسلكشي؟ شما به عنوان يك پزشك در اين مورد چه نگاهي داريد؟
من تفاوت بار حقوقي اين دو عنوان را نميدانم اما فكر ميكنم، استفاده از سلاح شيميايي قطعا يك جنايت است. استفاده از سلاح شيميايي توسط هر كسي، هر جايي و در هر زماني قطعا جنايت است.
شما چند مصدوم شيميايي را معالجه يا معاينه كرديد؟
خيلي زياد. واقعا عددي ندارم چون علاوه بر مسووليت رسمي در اين باره، در بسياري از برنامههاي درماني جانبازان شيميايي هم شركت ميكنم و معاينات دورهاي انجام ميدهم و به صورت مستمر با جانبازان شيميايي و مشكلات درمانيشان در ارتباط هستم. مطب خصوصي ندارم اما به اندازه سابقه شغلي در اين زمينه، معاينه و درمان جانبازان شيميايي را بر عهده داشتهام.
در زمان معاينات به اين فكر ميكنيد كه اين افراد قرباني جنايت جنگي شدند؟
شكي نيست.
به خاطر داريد بدحالترين جانباز شيميايي كه معاينه و درمان كرديد، چه كسي بود؟ آيا در قيد حيات هست يا شهيد شده؟
تاثيرگذارترين موردي كه در يادم مانده، يكي از جانبازان شيميايي دچار تنگي ناي و مجراي اصلي ريه است. مجراي تنفسي اين جانباز دچار سوختگيهاي متعدد شده بود و به همين سبب بسيار سخت نفس ميكشيد. مدتها براي درمان به آلمان اعزام ميشد اما چند سالي است كه ما با پزشك معالج هماهنگ ميكنيم و پزشك براي ادامه روند درمان به ايران ميآيد. به دليل آنكه مجراي تنفسي، دچار تنگيهاي متعدد بود، يك استنت(لوله توري مصنوعي از جنس فلز كه در يك مجراي بدن قرار ميگيرد تا مانع از هر عارضه ناشي از انقباض موضعي درون مجرا شود) نميتوانست تمام تنگيهاي مجراي تنفسي را پوشش داده و باز كند. هر بار كه پزشك معالج به ايران ميآمد با بالون و ليزر، مجراي تنفسي اين جانباز را باز ميكرد تا تنفس كمي آسانتر شود اما اين اقدام موقت بود. راهحل اين بود كه يك استنت براي اين جانباز ساخته شود و البته كار گذاشتن استنت هم، اقدام خطرناكي بود اما گزينه دومي وجود نداشت. دو سال قبل پزشك معالج، ريه اين جانباز را با دستگاه برونكوسكوپ(لوله نوراني نازك با يك دوربين كوچك در نوك لوله كه از طريق بيني يا گلو وارد برونش ميشود و پزشك ميتواند مجراهاي هوايي داخل ريهها و تمام اجزاي دستگاه تنفسي را مشاهده يا جراحي كند) معاينه كرد. مجراي ريه اين جانباز به اندازه مغزي خودكار باريك شده بود. پزشك تلاش كرد با كمك ليزر مجراي ريه را كمي بازتر كند اما امكانپذير نبود. پزشك تاكيد كرد كه اين جانباز بايد هر چه سريعتر به آلمان اعزام شود تا استنت ويژه براي او ساخته و داخل مجراي ريه كار گذاشته شود. به دليل اينكه موظفيم براي تمام مراحل درمان از جانبازان رضايت بگيريم، توضيحات پزشك را به اين جانباز گفتم و تاكيد كردم كه بايد در بخش مراقبتهاي ويژه بستري شود چون ريه بر اثر اين معاينات، ملتهب شده و ممكن است متورم شود و همان مجراي باريك تنفسي هم مسدود شود. اين جانباز حاضر نبود به بخش مراقبتهاي ويژه برود. ميگفت حالم خوب است، ميگفت، ميدانم كه تعداد تختهاي بيمارستان زياد نيست، اجازه بدهيد افرادي كه مشكل حادتر و جديتر نسبت به من دارند در بخش مراقبتهاي ويژه بستري شوند. راضي كردن جانباز تا آخر شب طول كشيد. تك به تك ما پيش او رفتيم و خواهش ميكرديم و التماس ميكرديم كه اجازه بدهد در بخش مراقبتهاي ويژه بستري شود. بالاخره آخر شب رضايت داد. ما هم تا صبح بيدار و نگران بوديم كه مبادا دچار عارضه تنفسي شود. جانباز، شب سختي را گذراند اما صبح فردا، التهاب برطرف شده بود و نفس ميكشيد. پس از آن، در اولين نوبت به آلمان اعزام شد و در حال حاضر شرايط عمومي خوبي دارد. اين جانباز، يكي از افرادي بود كه در اجلاس اخير سازمان منع سلاحهاي شيميايي در هلند حضور داشت و در مجمع عمومي هم چند كلمه براي حضار صحبت كرد.
شما حتما فيلم از كرخه تا راين را ديدهايد.
بله.
اغلب جانبازان شيميايي ما، رزمندگاني هستند كه داوطلبانه از زندگي دست شستند و به جبههها رفتند تا اين كشور به دست دشمن نيفتد. حالا از اين جمع ايثارگر، آيا در اين سالها با جانباز شيميايي مواجه شديد كه در آن شرايط سخت بيماري، در آن لحظههاي تنفس با سختترين شكل ممكن از هر آنچه هست، مستاصل شده باشد؟
يعني پشيمان شده باشد؟
پشيمان از زندگي و نه از ايثارگري. پشيمان از ادامه زندگي به دليل دشواري زندگي با اين جراحات.
خيلي سخت است خانم. خيلي سخت است. نفس كشيدن، اولين نياز بشر است. واقعا هيچ حقي نسبت به حق تنفس اولي نيست. وقتي يك نفر را از تنفس آسان، محروم كني...