مشق شب و رويكرد مكتبي و سنتي
محمد داوري
در دنياي امروز مانند ساير ابعاد در حوزه آموزش و پرورش نيز تحولات گستردهاي روي داده است كه اين تحولات از يك سو ريشه در تجربيات بشر ناشي از آزمايش و خطاهاي نظامهاي آموزشي دارد و از سويي حاصل دستاوردهاي علمي و پژوهشي و دانشگاهي در ذيل علوم تربيتي به ويژه روانشناسي و جامعهشناسي بهطور كلي و گرايشهاي تخصصيتر آن از قبيل مديريت آموزشي، برنامهريزي درسي و آموزشي و تكنولوژي آموزشي و مواردي از اين دست است كه روز به روز دقيقتر و تخصصيتر ميشود و نمونههايي از آن ذيل گرايشهاي روانشناسي مانند روانشناسي پرورشي و يادگيري و ساير زيرمجموعههاي آن نقش مشخصتري داشته است.
لذا وقتي در حوزه آموزش و پرورش در آخرين سالهاي دهه دوم هزاره سوم سخن ميرانيم بايد خيلي با احتياط و حساب شده ابراز نظر كنيم چراكه اين مقوله نيز مانند ساير مقولات از قواعد و يافتههاي علمي پيروي ميكند، ابراز نظرهاي سنتي در حوزه تعليم و تربيت همانقدر غريب به نظر ميرسد كه ما در زمينه ميكروبها و بيماريها به خرافات و باورهاي غلط گذشته استناد كنيم و يافتههاي علوم پزشكي را بياعتبار و مورد بيتوجهي قرار دهيم.
ابراز نظر در مورد ضرورت مشق شب و مخالفت با حذف آن اگر عمدي در كار نباشد بيترديد ريشه در ذهن سنتي و سادهانگارانهاي دارد كه متاسفانه در تعدادي از خانوادههاي سنتي هم رواج دارد و نسل گذشته كه تحصيلات خود را در مكاتب يا مدارس مكتبي و سنتي تجربه كردند يك حس و نگرش مثبت نسبت به رويكردها و روشهاي سنتي دارند كه با برداشتي نوستالوژيك به نيكي از آن ياد ميكنند و با مقايسهاي ناقص آن هم با نظام آموزشي ناكارآمد ما ريشه اين ناكارآمدي را بيتوجهي به نظام سنتي تربيتي ميدانند.
اين در حالي است كه به يك واقعيت مهم بيتوجه هستند و آن واقعيت اين است كه نظام آموزشي ما در يك سردرگمي فلسفي و ناهماهنگي اهداف و محتوا و روشها و شكاف مثلث ميان انتظارات و نيازها و اهداف خانه و مدرسه و دانشآموزان
روز به روز ناكارآمدتر ميشود.
حذف مشق شب و حذف آزمونهاي ورودي مدارس خاص و مخالفت با تنوع مدارس و تفكيك دانشآموزان و پديدههايي مانند كنكور و مواردي از اين قبيل پازلهاي قابل دفاع و موجهي از نظر كارشناسي و علمي هستند كه در يك نظام ناكارآمد بيمعنا ميشوند هر چند چارهاي جز اين نيست كه اين تصوير و ساختار ناكارآمد را بايد با همين قطعات موجه اصلاح كرد.
مشق شب در فرآيند آموزش و پرورش خلاقمحور و مهارتگرا كه لازمهاش شوق به يادگيري و توجه به تفاوتهاي فردي است هيچ جايگاهي ندارد و اگر مهمترين اهداف مشق شب را تقويت درست نوشتن و زيبا نوشتن بدانيم تكرار اجباري كلمات و جملات براي بيشتر دانشآموزاني كه به سرعت آن را آموختهاند آنها را از اين اهداف و ساير اهداف ممكن دور ميسازد.
اما ناگفته نماند كه مهارتهاي خواندن و درست نوشتن و زيبا نوشتن با توجه به تفاوتهاي فردي به صورت موردي براي هر دانشآموزي بايد فعاليت مشخص تقويتكننده درنظر گرفت نه يك نسخه واحد و كلي براي همه دانشآموزان.
بيترديد مشكلات و مسائلي مانند تراكم بالاي كلاسها، حجم زياد كتابها، زمان محدود، انگيزههاي پايين معلمان، ضعف مهارتها و روشها بهويژه در دوره نخست ابتدايي و مواردي از اين دست موجب ضعف مهارتهاي خواندن و نوشتن شده است كه در مقاطع و پايههاي بالاتر محسوس و مشكلساز شده است و اين واقعيت تلخ نتيجه قرار دادن يك تكه از پازل موجه و كارآمد در يك سيستم ناكارآمد است كه اميد ميرود اينگونه تلنگرها و چالشها، مسوولان مربوطه را به فكر تحولات اساسي بيندازد تا بيش از اين نسل فردا دچار آسيب نشود.
كارشناس ارشد آموزش و پرورش