جايگاه امر به معروف و نهي از منكر در سخنان حضرت امام حسين عليه السلام - 2
مصيبت شما بزرگتر از مصيبت ديگران است زيرا شما جاي علماي واقعي نشستهايد. كاش ميشنيديد! بعد ميفرمايد: «ذلك بأنّ مجاري الأمور والأحكام علي أيذي العلماء بالله الأمناء علي حلاله وحرامه. فأنتم المسلوبون تلك المنزلة وما سلبتم تلك المنزلة إلّا بتفرقكم عن الحق و اختلافكم في السنة بعد البينة الواضحـ[». اين نابسامانيها به اين جهت است كه جريان امور و اداره كارها بايد به دست علماي خداشناس امين بر حلال وحرام خدا باشد امّا اين منزلت از دست شما گرفته شده است زيرا از دور حق پراكنده شديد وبا وجود بينه روشن در سنّت، دچار اختلاف گشتيد. «لو صبرتم علي الأذي وتحمّلتم المونـ[ في ذاتالله، كانت أمورالله عليكم ترد وعنكم تصدر وإليكم ترجع؛ ولكنّكم مكنتم الظلمـ[ من منزلتكم واستسلمتم أمورالله في أيديهم؛ يعملون بالشبهات ويسيرون في الشهوات. سلّطهم علي ذلك فراركم من الموت، و إعجابكم بالحيات التي تفارقكم»؛ اگر شما بر اين اذيت صبر ميكرديد و در راه رضاي خدا اين هزينه را تحمل ميكرديد، كارهاي دين خدا به شما بر ميگشت واز شما صادر ميشد؛ أمّا شما ستمكاران را به جاي خود جاي داديد و امور خدا را به آنان سپرديد و آنان به «شبهات» عمل ميكنند و بر «شهوات» ميروند. فرار شما از مرگ و شيفتگي شما به زندگي كه به زودي پايان مييابد، ستمكاران را مسلط كرده است. از بيانات امام حسين (ع) در اين سخنراني كاملا معلوم ميشود كه رفتن او به كربلا، واقعا در مسير امر به معروف و نهي از منكر بوده و تا پاي شهادت آن را لازم ميدانسته و به آن عمل كرده است و هيچ يك از تحليلها در مورد حركت او به سوي كوفه كه در كربلا متوقف شد، با عمل امام حسين (ع) تطبيق نميكند و در وصيتنامهيي كه موقع خروج از مدينه به برادرش محمد بن حنفيه نوشته، نيز همين معني برميآيد كه فرموده است: «إنّي لم أخرج أشِراً ولا بطِراً ولا مفسِداً ولا ظالماً، إنّما خرجتُ لطلب الإصلاح في أمة جدي أريد أن آمر بالمعروف وأنهي عن المنكر وأسير بسيرة جدّي وأبي»؛ «من خروج ميكنم نه به عنوان يك جاه طلب واخلالگر ومفسد وستمگر، بلكه در جستوجوي اصلاح در امت جدّم هستم؛ ميخواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به روش جدم وپدرم بروم». و اين وصيتنامه مدتها قبل از دعوت مردم كوفه بوده است.