• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4276 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۱۷ دي

برخيز و اول بكش (119) فصل دوازدهم

غرور- مردي به نام Y

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

در همين حال در تل آويو برخي اين سوال را مطرح كردند كه آيا آوردن زندانيان به سرزمين اسراييل كار خردورزانه‌اي است. ژنرال رهاوام زووي، مشاور امنيتي و ضدتروريستي نخست‌وزير يك راه آلترناتيو به اسحاق رابين پيشنهاد داد. او گفت: «اين پنج روح صالح را به درياي سرخ بيندازيد و از مشكل آن راحت شويد.كنيايي‌ها نسبت به كل داستان ساكت مي‌مانند. هيچكس هم نمي‌داند كه آنها دستگير شده بودند. ما اطلاع داريم كه وادي حداد به آنها قول داده كه اگر دستگير شدند يك هواپيما براي آزادي آنها مي‌ربايد. اگر ما آنها را به اسراييل بياوريم و به بيرون درز كند در اين صورت با موج حملات تروريستي عليه خودمان مواجه مي‌شويم. بگذار اين ماجرا را همين حالا
تمام كنيم.»

رابين به زووي نگاه كرد و براي مدت طولاني ساكت ماند. سپس او به يكي از مشاورانش گفت كه يك نشست اضطراري كابينه در خصوص كشتن‌هاي هدفمند بگذارد. پس از آنكه آنها به طرح پيشنهادي زووي گوش دادند، رابين از وزيران كابينه پرسيد كه، «چه مي‌گوييد؟». تمامي آنها قبول داشتند كه آوردن پنج زنداني به اسراييل، مسافران اسراييلي را در تمامي نقاط دنيا به خطر خواهد انداخت. حداد يك فرد مسلط در هواپيما‌ربايي است كه هركاري براي آزاد كردن افرادش مي‌كند. رابين همچنين با اين ارزيابي موافق بود اما با همه اين احوال از امضاي اعدام زندانيان آرام‌بخش زده‌شده خودداري كرد «مگر آنكه دادستان كل هم موافق باشد،» و گفت كه «آهرون را همين حالا
صدا كنيد.»

آهرون باراك كه بعدا رييس ديوان عالي اسراييل شد و معروف‌ترين حقوقدان كشور بود در سكوت به تجويز عمليات مخفي و طرح پيشنهادي كه مجرمان را به دريا بيندازند گوش داد. او از زووي پرسيد، «آيا تمام شد؟» سپس با عصبانيت گفت، «خيلي خوب است. چون من فكر مي‌كنم كه شما بايد ديوانه باشيد. در آنجا دو شهروند آلماني هستند كه شما مي‌خواهيد در حالي كه بسته شده‌اند و آرام‌بخش به آنها زده شده و در هواپيماي نظامي اسراييل هم هستند بكشيد. من به هيچ‌وجه نمي‌توانم اين را تاييد كنم.»

سه فلسطيني و دو آلماني به سلامت در اسراييل بر زمين نشستند و به بازداشتگاه مخفي واحد 504 در پايگاهي در جنوب شرقي تل‌آويو كه نام رمز «استالك» بر آن بود، برده شدند. آنها را در سلول‌هاي تاريك با ديوارهاي بلند قرار داده شدند و در تمامي مدت به آنها دزهاي آرام بخش مي‌زدند. زماني كه آنها شروع به بيدار شدن مي‌كردند، به گفته آريه هادر، سرپرست بخش بازجويي شين بت، «ما تصميم گرفته بوديم بازي اشباح با آنها بكنيم. ما بر صورت‌هاي خود نقاب مي‌زديم و در حالي كه آنها بيدار مي‌شدند شروع به شيون مي‌كرديم انگار كه آنها مرده‌اند و در دنياي ديگري هستند.»

اسراييلي‌ها خيلي مشتاق بودند تا هر چه مي‌توانند درباره ساختار و روش‌هاي جبهه خلق براي آزادي فلسطين بدانند و اينكه حتي اگر بتوانند مكان وادي حداد را هم پيدا كنند.

بازجوي ارشد واحد 507، آقاي Y، افسري با درجه سرهنگي كه با گذاشتن عرقچين بر سرش نشان مي‌داد كه يك يهودي ارتدكس است و مشهور به داشتن تمايلات سياسي جناح راست بود، مسوول سه فلسطيني شد. Y فردي بود كه چگونگي بازجويي اسراي جنگي را با شرايط سخت نگهداري و شكنجه به نيروهاي عمليات ويژه ‌اي دي اف ياد مي‌داد. مدت كوتاهي قبل از رسيدن پنج زنداني نايروبي، او با زدن باتوم به يكي از افراد سايرت متكال باعث آسيب نخاعي دايم براي آن فرد شده بود. چند ماه بعد از آنكه او مسوول بازجويي از فلسطيني‌ها شده بود يكي از فلسطيني‌ها كه تحت بازجويي Y بود آنقدر شكنجه شده بود كه به بيمارستان برده شد و سپس درگذشت.

ايگال سيمون، فرمانده واحد 504 در آن زمان، گفته بود، «Y او را نكشت. او مرد. بازجويي بسيار طولاني شده بود. خيلي طولاني. او كتك خورده بود اما آنچه باعث مرگ او شد مرتبط با اين نبود. كالبد شكافي آن را ثابت خواهد كرد.»

بنا بر يك گزارش مامور شين بت، زماني كه آن سه عرب از كنيا آورده شدند، Y، «با آنها خيلي سخت كار كرد.» يكي از آنها به‌شدت مجروح و بيمارستاني شده بود اما بهبود پيدا كرد.

توضيح: استفاده از واژه تروريست‌هاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است، نه اعتقاد مترجم و روزنامه.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون