سيد محمد هاشمي
بعدازظهر روز 14 فوريه سال 1945 ملك عبدالعزيز بنيانگذار و پادشاه عربستان سعودي براي يك ديدار رسمي با رييسجمهور ايالاتمتحده روي عرشه يك ناو جنگي امريكايي كه در كانال سوئز لنگر انداخته بود، قدم گذاشت. هوا نسبتا سرد بود و باد ملايمي ميوزيد. عبدالعزيز پس از مراسم استقبال و تشريفات نظامي براي اولين بار فرانكلين روزولت را ملاقات كرد. روزولت در حال بازگشت از اجلاس يالتا و ديدار با جوزف استالين، رهبر شوروي سابق و وينستون چرچيل، نخستوزير بريتانيا بود. رهبران عربستان و امريكا بعد از چند روز مذاكره، توافق كردند براي ثبات در خاورميانه پس از جنگ همكاري كنند. امريكا متعهد شد، امنيت عربستان را تأمين كند و سعوديها در عوض دسترسي امريكا به ذخاير نفت را تضمين كردند. اين ديدار كه به دلايل امنيتي سري نگاه داشته شده بود، سرآغاز يك رابطه و اتحاد بسيار نزديك ميان دو كشور بود كه با گذشت 7 دهه پرفرازونشيب همچنان ادامه دارد و حتي افشاي نقش عربستان در حوادث تروريستي يازدهم سپتامبر سال 2001 و حمايت مالي اين كشور از القاعده و بسياري موارد ديگر به آن لطمه و خللي وارد نكرده است.
با اين حال، شرايط امروز منطقه خاورميانه برخلاف آنچه روزولت و ابن سعود پيشبيني ميكردند شايد بيش از هميشه بحراني و متلاطم است. قطع رابطه با ايران، جنگ و كشتار زنان و كودكان بيگناه يمني، حمايت از گروههاي تروريستي در سوريه، گروگانگيري نخستوزير لبنان، قطع رابطه و محاصره اقتصادي قطر، قتل روزنامهنگار منتقد سعودي و سكوت امريكا در برابر اين جنايات عربستان از يك طرف و سياستهاي خصمانه دونالد ترامپ و تهديدهاي اسراييل عليه ايران از طرف ديگر شرايط منطقه را بسيار پيچيده كرده است.
به راستي پشت پرده سكوت دولت ترامپ مقابل جنايات و رفتارهاي عربستان چيست؟ چرا امريكا سياست مواجهه با ايران را اتخاذ كرده است؟ و چرا برخي كشورهاي منطقه ضمن حمايت از خطمشي خصمانه ترامپ عليه ايران به دنبال افزايش تنشها هستند؟
ميشاييل لودرس، شرقشناس و نويسنده سرشناس آلماني در جديدترين كتاب خود با عنوان «آرماگدون در شرق: چگونه ارتباط سعودي ايران را هدف قرار داده است» ضمن بيان تاريخ و پشت صحنه روابط عربستان سعودي و امريكا از زمان فرانكلين روزولت تا دولت ترامپ به اين پرسشها بهتفصيل پاسخ داده است.
دكتر لودرس سالهاي طولاني به عنوان خبرنگار خاورميانه در روزنامه DIE ZEIT فعاليت كرده است. او به عنوان كارشناس ارشد مسائل خاورميانه و اسلامشناس در برنامههاي مختلف تلويزيوني و راديويي شركت كرده و تاكنون چندين عنوان كتاب با موضوعات مرتبط منتشر كرده است.
نقش كليدي «ارتباط سعودي»
لودرس دليل بحران كنوني در منطقه را پيشينه تاريخي روابط امريكا و عربستان ميداند كه در آن «ارتباط سعودي»(Saudi Connection) نقش كليدي ايفا ميكند. اين اصطلاح به روابط نزديك سياسي و اقتصادي بين امريكا و عربستان سعودي اطلاق ميشود. رابطهاي كه در عرصه تجارت بر مبناي مبادله روزافزون نفت در برابر تسليحات نظامي ساخت امريكا تعريف شده و وقتي بيشتر معنا مييابد كه بدانيم عربستان بيشتر از هر كشور ديگري در جهان از امريكا سلاح و تسليحات نظامي خريداري ميكند.
لودرس در اين باره مينويسد:«به همين دليل است كه امريكا و متحدانش از عربستان حمايت ميكنند، اگرچه(فرقه) وهابيت و انديشه سلفي كه يك قرائت عقبمانده و متحجرانه از اسلام دارد در عربستان حاكم است. در واقع ثروت حاصل از درآمدهاي نفتي به عربستان امكان ميدهد سلفيگري را به دورترين نقاط جهان ازجمله آلمان صادر كند.»
نگاه متمايز درباره ايران
به اعتقاد لودرس، رابطه امريكا با عربستان را نميتوان بدون داشتن درك صحيح از ايران و علل دشمني آنها با اين كشور به درستي تحليل كرد. او ميگويد: مخالفت و دشمني عربستان با ايران در درجه اول ناشي از انگيزههاي مذهبي نيست بلكه عمدتا بر اهداف و اغراض سياسي استوار است.
كتاب جديد لودرس، يك نگاه واقعبينانه از شرايط و وضعيت كنوني خاورميانه است. به عقيده نويسنده ايران در شرايط كنوني منطقه در يك موقعيت خطير و استثنايي قرار دارد.
لودرس تاريخ ايران، سبك زندگي مردم و شرايط اجتماعي اين كشور را در مقايسه با عربستان ميستايد. او در اين باره مينويسد «مهم نيست كه ما درباره نظام حاكم در ايران چگونه ميانديشيم. ايران كشوري است با تاريخ چند هزار ساله- بيش از دو هزار و پانصد سال. ايران كشوري است با مردماني تحصيلكرده و علاقهمند به ارزشهاي غربي ازجمله آلمان؛ اينها مواردي است كه شما چندان در عربستان نميبينيد.» او ميافزايد «اين جوانب از جامعه ايران كمتر و به ندرت مورد توجه قرار ميگيرند.»
لودرس در يك مصاحبه تلويزيوني ميگويد:«اگر ايران از بند محدوديتهاي اعمال شده امريكا رها شود با در نظر گرفتن همه توانمنديها و پتانسيلهاي موجود، اين كشور ميتواند ظرف مدت كوتاهي به يك تجربه موفق و استثنايي در خاورميانه و جهان بدل شود.» با اين حال او ميگويد، عربستان و اسراييل مخالف اين پيشرفت هستند. او ميافزايد «تحريمهاي امريكا عليه ايران در واقع حربهاي است كه اميد مردم اين كشور را براي دستيابي به فضاي بازتر سياسي و بهبود اوضاع اقتصادي از بين ببرد.»
هشدار به اروپاييها
لودرس با اشاره به سياستهاي ائتلاف امريكا، عربستان و اسراييل براي تغيير نظام ايران به طرحهاي «وليعهد خودكامه عربستان»، نتانياهو و راستهاي افراطي در اسراييل اشاره ميكند و هشدار ميدهد «هزينه بلندپروازيها، حماقتها و خطاهاي سياستمداراني چون نتانياهو و بن سلمان را اروپاييها بايد بپردازند.»
او در اين باره مينويسد:«ايالاتمتحده همراه با اسراييل و عربستان سعودي ميخواهند نظام ايران را سرنگون كنند و گزينه نظامي هميشه مطرح بوده است هر چند كه به طور آشكارا بيان نميشود... اما بايد به خاطر داشته باشيم در صورت بروز يك بحران جديد و فروپاشي نظام ايران در اثر جنگ، موج جديد پناهجويان به امريكا نخواهند رفت. آنها حتي به اسراييل و عربستان يا جاي ديگر هم نميروند بلكه به سمت مرزهاي اروپا سرازير خواهند شد.»
لودرس معتقد است شرايط كنوني در درازمدت نميتواند ادامه يابد و بايد راهحلي براي غلبه بر هژموني امريكا يافته شود. به عقيده لودرس اروپا در حال حاضر توانايي ايستادگي در برابر سياستهاي خصمانه امريكا و متحدانش در برابر ايران را ندارد. هر چند كه او اظهار اميدواري ميكند، اروپا با در نظر گرفتن عواقب وخيم هر گونه ناآرامي و بحران در منطقه خاورميانه براي قاره اروپا از فرصت باقيمانده براي حفظ منافع خود و ايجاد سازوكاري مستقل براي ايستادگي مقابل امريكا استفاده كند.
لودرس نسبت به عملي شدن اين راهكار چندان خوشبين نيست و مينويسد:«اگرچه اتحاديه اروپا، آشكارا، نارضايتي خود را از سياستهاي ترامپ نشان داده است با اين وجود اروپاييها هيچ عزمي براي مواجهه و ايفاي نقش فعال براي مواجهه و غلبه بر زيادهخواهيهاي سياسي ايالاتمتحده ندارند.»
آلمان و بحران خاورميانه
عربستان يكي از بهترين مشتريان خريد تسليحات ساخت آلمان است. اگرچه آلمان بعد از قتل خاشقجي در كنسولگري تركيه در استانبول، صادرات نظامي خود به عربستان را متوقف كرد اما اخبار ضدونقيضي در اين خصوص به گوش ميرسد. لودرس به طور خاص به وضعيت خاورميانه و جايگاه آلمان اشاره ميكند و مينويسد:«تا پيش از آغاز بحران سوريه، برلين از اين امتياز برخوردار بود تا رنج و ملالت مردم خاورميانه را از دوردستها نظاره كند. اما با آغاز بحران در سوريه و سرازير شدن سيل پناهجويان به سمت مرزهاي اروپا و آلمان ورق برگشت. در واقع پناهجويان سوري اولين تلنگر جدي به آلمان بود و دولتمردان اين كشور را با واقعيتهاي دنياي امروز آشنا كرد.» او درباره سياست آلمان در مورد ايران مينويسد:«اگر باز هم اين روند تكرار شود شرايطي بسيار وخيمتر از آنچه در مورد سوريه روي داد در انتظار ما خواهد بود.»
تحليلهايي مبتني بر واقعيت
تحليلها و تفسيرهاي متفاوت لودرس از شرايط خاورميانه، بحران سوريه و جنگ در يمن با تفسيرهاي رسانههاي غربي با واكنشهاي مختلفي مواجه شده است. در مورد كتاب اخير او برخي منتقدين ادعا ميكنند، لودرس حرف جديدي براي گفتن ندارد و منابعي هم كه ارايه كرده سوالبرانگيز و مشكوك است. با اين وجود، واقعيت اين است كه نظرات و تحليلهاي او با استناد به منابع مختلف بر اساس حقايق بيان شده و كتابهاي او هميشه در زمره كتابهاي پرفروش در آلمان بودهاند. كتاب لودرس مملو از اطلاعات خواندني است. تلاشهاي سازمان جاسوسي امريكا براي خرابكاري و انحراف در برنامه هستهاي ايران و اشاره به نقش آلمانها، پشت پرده وابستگي خانواده ترامپ، بوش و كلينتون به عربستان به علاوه جزييات ارتباط خاندان سعودي با القاعده تنها بخشي از مواردي است كه در اين كتاب به آن اشاره شده است. ممكن است شما طي سالهاي متمادي درباره اين وقايع شنيده يا خوانده باشيد اما اهميت و نقطه قوت كتاب در آن است كه لودرس در يك سير تاريخي، اين اطلاعات را از منابع مختلف به صورت يكجا گردآوري كرده و بر مبناي واقعيتها، تحليل و تفسير خود را ارايه كرده است. به اعتقاد برخي از صاحبنظران در آلمان، انتشار اين كتاب يك گام مثبت براي توضيح مباحث پيچيده سياسي منطقه خاورميانه و افزايش سطح آگاهي مخاطب عادي است تا شايد بتواند به نوبه خود در راستاي تغيير شرايط و جلوگيري از بروز يك بحران جديد گامي هر چند كوچك بردارد.
جنگ با ايران؛ آرماگدون در شرق
نويسنده در فصل پاياني كتاب درباره سياستهاي غرب براي تغيير نظام از طريق جنگ با ايران مينويسد:«جنگ با ايران مانند جنگ با عراق، جنگ در سوريه يا حتي لبنان نخواهد بود. ايران هرگز هدف آساني نيست.» او ميافزايد:«ايرانيها دست روي دست نخواهند گذاشت تا كشورشان به بهانه آوردن آزادي ويران شود.»
لودرس مينويسد:«نتيجه هرگونه اقدام نظامي عليه ايران، ايجاد يك كشور متمايل به غرب نخواهد بود؛ بلكه نتيجه آن وقوع يك آرماگدون در شرق(خاورميانه) خواهد بود.»
*آرماگدون در شرق: چگونه ارتباط سعودي ايران را هدف قرار داده است/ 265 صفحه/ زبان آلماني/ سال انتشار 2018/ انتشارات «سياچبك» نوردلينگن