خلق سرمايه اجتماعي
زماني ماموران ادارات مختلف كه وظيفهاي بر عهده داشتند، خودشان را خدايگان روي زمين ميپنداشتند كه در حيطه انجام وظيفه مردم بايد مطيع آنها باشند و كسي نيز توان ثبت دعوي عليه تخلفاتشان را نداشت. اما اين روزها به خوبي تجربه كرديم كه حتي وكيل و وزير هم كه باشي و جايگاهت در عرصه سياست آن قدر بالا رفته باشد كه به صندلي سبز تكيه بدهي، باز هم اگر كار اشتباهي بكني قادر به پنهان كردن و توجيه آن نيستي و اين مردم هستند كه با ديدن آن كارها قضاوتت ميكنند و در ذهنشان برايت حكم صادر ميكنند. البته نبايد فراموش كنيم كه قاضي عادل، خداوند است و جز او نميتواند بيكموكاست رفتاري را بسنجد. اما شايد اين تعبير معنوي را كه عالم محضر خداوند است ملموستر كرده باشد كه هر جا گوشي موبايلي باشد پس دوربيني هم هست و ميتواند آنچه به وقوع ميپيوندد را ثبت و ضبط كرده و بنماياند. پس اين حسن شبكههاي اجتماعي است كه ميتوانند همه را از آنچه در گوشهاي دورافتاده رقم خورده با خبر كنند. درست مثل تيغ جراحي كه ميتواند در دست جراحي حاذق به سلامت بيماري منجر شود يا در دست يك زورگير به جنايتي بينجامد. قطعا شبكههاي اجتماعي هم ميتوانند آسيب داشته باشند اما ميتوان به وضوح ديد كه فرصتي كه شبكههاي اجتماعي براي اصلاح رفتارهاي ما رقم زدهاند بسيار بيشتر از مضرات آن است. اگر قرار بود دهها و صدها كارشناس مسائل اجتماعي تلاش كنند تا رفتاري نادرست را به جامعه گوشزد كنند حالا آن رفتار نادرست به سرعت جلوي چشم همه قرار ميگيرد و كافي است به موقع و درست به آنچه در شبكههاي اجتماعي منتشر شده، واكنش مناسب نشان داد. ميتوان نظير رفتار سردار موسي كمالي در برابر فيلم شادي سربازان از فرصت يك موقعيت به خلق سرمايه اجتماعي و ساخت اعتماد به فرماندهان رقم زد و ميتوان هم به گونهاي رفتار كرد كه ضد اعتماد در جامعه ساخته شود. شبكههاي اجتماعي هوشمندي ما را ميطلبند تا از اين فرصت به بهترين نحو براي بهبود اوضاع و شرايط اجتماعي بهره ببريم.