امروز در 40 سالگي انقلاباسلامي و در بيست و چهارمين سالگرد درگذشت زندهياد مهندس مهدي بازرگان جا دارد، مباني انديشه و گفتمان بازرگان و چالشهاي پيش روي جامعه امروز كه مورد توجه نخبگان و فعالان سياسي جامعه مدني كشور نيز قرار دارد مورد بحث و گفتوگو قرار گيرد. براي اين منظور در اين يادداشت ابتدا نگاهي اجمالي به بحرانهاي كنوني و بررسي ريشههاي آنها خواهيم داشت سپس به مباني انديشه و گفتمان مهندس بازرگان و راهكارهاي مورد نظر ايشان به اختصار
ميپردازيم.
چشماندازي كه از انقلاب اسلامي سال 57 در ذهن مردم ايجاد شد و همه انتظار تحقق آن را داشتهاند بر كسي پوشيده نيست. جامعهاي كه در آن آزادي و عدالت و معنويت و كرامت و ارزشهاي انساني و نفي هر گونه تبعيض و خشونت، انتظار بود حاكم باشد. اين ارزشها نه در كلام مسوولان بلكه در بسياري از اصول قانون اساسي نيز تبلور يافت. اما آيا كارنامه عملكرد 4 دهه گذشته چنين دستاوردي را در راستاي آن چشمانداز نشان ميدهد؟ بيعدالتي، تبعيض، فقر، فساد ساختاري، عدم شفافيت و عدم كارآمدي و در يك كلام بحرانهاي اخلاقي و اجتماعي امروز جامعه كه در گزارشهاي مسوولان و رسانهها به تواتر آمده است، اين واقعيتها را نشان ميدهد.
اگر ارزيابي عملكرد 4 دهه گذشته با شاخصهاي مختلف داخلي و جهاني چشمانداز مثبت و قابل قبولي را نشان نميدهد، عقلانيت حكم ميكند كه در رويكردها و روشهاي گذشته به موقع تجديدنظري داشته باشيم و با سعهصدر پذيراي نظرات و ديدگاههاي مصلحانه و مشفقانه ديگران باشيم.
رسالت بازرگان؛ از قبل تا بعد از انقلاب
مهندس بازرگان يكي از شخصيتهايي است كه در شرايط قبل و بعد از انقلاب همواره به رسالت آگاهيبخشي خود عمل و مشفقانه نگاه خود را در زمينههاي مختلف مطرح كرده و امروز به عنوان يك رويكرد براي خروج از بحرانهاي جاري كشور ميتواند مورد بررسي و عمل مسوولان قرار گيرد. اسناد اين گفتمان در 31 جلد مجموعه آثار ايشان كه تاكنون منتشر شده است و ساير منابع مرتبط با انديشه ايشان در دسترس همگان قرار دارد.
در اينجا به اختصار صرفا به محورهايي از اين گفتمان كه ميتواند در اين خصوص مورد بررسي قرار گيرد، اشاره ميشود:
1- بخشي از اين گفتمان كه بر آموزههاي قرآني و در عين حال تجربه بشري تاكيد دارد به نوع حكومت مطلوب بشري پرداخته است.
مهندس بازرگان با تاكيد بر آيه 25 سوره حديد كه تصريح ميكند «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم النّاس بالقسط» رسالت همه انبيا را آگاهيبخشي دانسته است. بنابراين همه كساني كه پيرو راه انبيا هستند بايد در عرصه عمومي و جامعه مدني به رسالت آگاهيبخشي خود عمل كنند و شهروندان به صورت دموكراتيك ارزشها را در جامعه اقامه كنند. بسياري از مراجع بزرگ شيعه همچون آخوند خراساني نيز همواره بر اين راهبرد محكم آموزه قرآني
تاكيد داشتهاند.
مهندس بازرگان در آثار ديگري كه در مجموعه آثار «بازيابي ارزشها» آمده است از جمله «ناگفتههاي بعثت» كه در سال 64 ارايه شده همين نگاه را به استناد آموزههاي قرآني برجسته ميكند[...]. در اثر ديگري با عنوان «گمراهان» كه در سال 62 منتشر شده، سرگذشت و سرنوشت كليسا و روحانيت مسحيت در تاريخ قرون وسطي را توضيح ميدهد كه ميتواند براي جامعه امروز ما بسيار آموزنده و عبرتآميز باشد.
اثر ديگري از سلسله تفكرات راهبردي مهندس بازرگان سخنراني كليدي ايشان در انجمن اسلامي مهندسين در سال 1371 است كه در مجموعه آثار شماره 17 منتشر شده است. در اين اثر كه تحت عنوان «آخرت و خدا، هدف بعثت انبيا» منتشر شده است، ايشان رسالت انبيا را آشنايي بشر با ارزشهاي الهي و آخرت قلمداد و بيان ميكند همان طور كه اقتصاد و باقي مشكلات بشري را با موهبت عقل ميتوان حل كرد- چراكه خداوند عقل و دانش را براي همين منظور به بشر عطا كرده است- از اين رو اداره جامعه نيز از جنس همان مشكلات است و مردم بايد با بهرهگيري از عقلانيت جمعي، اجتماع خود را مديريت كنند.
2- محور ديگر گفتمان مهندس بازرگان، پيگيري مطالبات تاريخي ملت ايران به ويژه از انقلاب مشروطه و نهضت ملي ايران و انقلاب اسلامي 57 است. مهندس بازرگان در طول بيش از 6 دهه عمر پربركت خود همواره بر مشكل راهبردي جامعه ما يعني فرهنگ استبدادي تاكيد داشته و اين انديشه را در عرصه نظري در بسياري از آثار خويش و در عرصه اجتماعي با تأسيس نهادهاي مدني با جديت پيگيري كرده است. به عنوان نمونه در عرصه نظري به مدافعات دادگاه نظامي سال 1343 با عنوان «چرا با استبداد مخالفيم؟» و در عرصه عملي تاسيس و توسعه نهادهاي مدني مختلف در طول چند دهه گذشته ميتواند مورد مطالعه و بررسي قرار گيرد.در اين راستا مباني انديشه سياسي مهندس بازرگان به طور مشخص درخصوص آزادي، حاكميت ملي(دموكراسي) و حقوق و كرامت انسان(حقوق بشر) و پيش از آن نفي استبداد، خودكامگي و اقتدارگرايي است تا جامعه بتواند فضيلت عدالت را در جامعه خود محقق كند.
آزادي و تبعيت از اسلام
درباره مفهوم آزادي از انقلاب مشروطيت تاكنون مخالفان اين انديشه تعريضها و نقدهاي فراواني داشتهاند. براي پاسخ به مخالفان، بازرگان ميگويد:
«اصلا معني و منظور از آزادي در ذهن واضعين و مدافعين اوليه كه به خاطر آن فداكاريها و قربانيهاي فراوان داده و جنگ و جدال كردهاند و در آيين ما كه طرفدار آن هستيم، آزادي براي هوي و هوس يا طغيان و تعدي نبود. منظور از آزاد شدن از اسارت هوسبازان و طاغيان و متعديان است. بيرون آوردن مردم از عبوديت و حاكميت سلاطين به حاكميت قانون، حال اگر عيبي و ايرادي در آنجاها باشد به قوانين موضوعه است نه به آزادي»
سپس مباني ايجابي آن را چنين معرفي ميكنند: «آن آزادي كه نهضت آزادي ايران به نام آن و به خاطر آن تاسيس شده، تقليد از مغربزمين نبود بلكه تبعيت از اسلام و قرآن بود... در اعلاميه يا افتتاحيه تأسيس نهضت آزادي در سال 1340 گفته بوديم:
«اقتضاي اطاعت از خدا مبارزه با بندگي غير اوست و شرط سپاس ايزدي تحصيل آزادي براي به كار بستن آن از طريق حق و عدالت و خدمت است. ما بايد منزلت و مسووليت خود را در جهان خلقت بشناسيم تا به رستگاري و پيروزي نايل شويم.»
سپس زندهياد مهندس بازرگان مطالبات مردم و خود را در اين زمينه اينچنين توصيف ميكند:
«ما آزادي بيان، اجازه اجتماع و دخالت معقول قانوني در امور كشور را به عنوان حقي الهي و مقدمهاي براي انجام وظيفه ديني از دولتها مطالبه مينماييم و براي پاك كردن و پاك بودن جامعه است كه اصرار داريم، آزادي باشد تا هر صاحبنظر و هر شاكي و ناراضي و ضعيف يا مدافعين آنها بتوانند بدون دغدغه خاطر، حرف خود را بگويند و حق خود را بخواهند.»
آزادي خواهي و استبداد زدايي
مهندس بازرگان و ياران او در طول چند دهه گذشته بخش عمدهاي از تلاش و تكاپوي خويش را متوجه استبداد- به هر صورت و به هر نام- كردهاند زيرا آزاديخواهي و استبدادزدايي را دو روي يك سكه ميدانند.
در غياب آزادي چيزي جز استبداد، ديكتاتوري يا اختناق و اسارت و هلاكت نخواهد بود. بر اين پايه مهندس بازرگان ميگفت:«گرفتن آزادي از انسان بزرگترين خيانت به سرنوشت او و اهانت به مقام و حيثيت انسان بوده و آدميزاد را به حيوانيت و بردگي سوق ميدهد.»اگرچه مهندس بازرگان و ياران او به استبداد و مظاهر آن توجه بيشتر داشته و مبارزه با آن را در سطح بالا و مقدم به مبارزه با استعمار يا استيلاي خارجي ميدانند اما همواره استبداد و استيلا را دو دشمن آزادي و حاكميت ملي ميداند زيرا با تأمين آزادي و حاكميت ملي(دموكراسي) است كه شكست آن دو حاصل
ميشود.
حافظ و ضامن آزادي چيزي جز خود مردم يا حاكميت ملي از طريق انتخابات آزاد و مراقبت مستمر مردم يا انجام فريضه قرآني امر به معروف و نهي از منكر نميتواند باشد و در غير اين صورت همانگونه كه مولاي متقيان در نهجالبلاغه فرمودهاند، اشرار بر جامعه مسلط خواهند شد و دعاها مستجاب و خواستهها
برآورده نميشود.
براساس اين انديشه، آزادي و دموكراسي فرآيندي است كه مردم بايد طي آن به تدريج با تقويت نهادهاي مدني از جمله احزاب آن را بياموزند و رفتار فردي و اجتماعي خود را اصلاح كنند. به نظر ميرسد، گفتمان غالب در جامعه امروز ما به رغم وجود طيف ديدگاههاي اجتماعي همين انديشه سياسي مهندس بازرگان يعني آزاديخواهي و استقرار حاكميت ملي است تا تحقق عدالت و تامين استقلال كشور
امكانپذير شود.
3- مهندس بازرگان راهكار و تنها راه نجات و معقول و منطقي براي حل مشكلات كشور و عبور از بحرانها را همواره بازگشت به خويشتن و قيامي خدايي و همگاني و تامين حقوق اساسي ملت در چارچوب قانون يعني «اصلاحات» ميدانستند. در بيانيهاي در سال 64 تصريح ميكنند: كه قانون اساسي از جمله اصول ششم و 56 قانون اساسي راي و حاكميت ملت را تضمين كرده اما «نظارت استصوابي» عملا اين حق قانوني را از ملت سلب كرده است. در غياب حاكميت ملت دستيابي به مطالبات مردم هرگز امكانپذير
نبوده است.
4- امروز نيز براي عبور از بحرانهاي فراگير جامعه راهكاري جز «وفاق ملي» و تاكيد بر وجوه اشتراك «منافع و امنيت ملي» و بازگشت به ملت و تامين آزاديهاي قانوني، حاكميت ملي و عدالت اجتماعي نيست.
مهندس بازرگان با تاكيد بر آيه 25 سوره حديد كه تصريح ميكند «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم النّاس بالقسط» رسالت همه انبيا را آگاهيبخشي دانسته است. بنابراين همه كساني كه پيرو راه انبيا هستند بايد در عرصه عمومي و جامعه مدني به رسالت آگاهيبخشي خود عمل كنند و شهروندان به صورت دموكراتيك ارزشها را در جامعه اقامه كنند. بسياري از مراجع بزرگ شيعه همچون آخوند خراساني نيز همواره بر اين راهبرد محكم آموزه قرآني تاكيد داشتهاند.
بازرگان ميگويد: «اصلا معني و منظور از آزادي در ذهن واضعين و مدافعين اوليه كه به خاطر آن فداكاريها و قربانيهاي فراوان داده و جنگ و جدال كردهاند و در آيين ما كه طرفدار آن هستيم، آزادي براي هوي و هوس يا طغيان و تعدي نبود. منظور از آزاد شدن از اسارت هوسبازان و طاغيان و متعديان است. بيرون آوردن مردم از عبوديت و حاكميت سلاطين به حاكميت قانون، حال اگر عيبي و ايرادي در آنجاها باشد به قوانين موضوعه است نه به آزادي»
در غياب آزادي چيزي جز استبداد، ديكتاتوري يا اختناق و اسارت و هلاكت نخواهد بود. بر اين پايه مهندس بازرگان ميگفت:«گرفتن آزادي از انسان بزرگترين خيانت به سرنوشت او و اهانت به مقام و حيثيت انسان بوده و آدميزاد را به حيوانيت و بردگي سوق ميدهد.»
مهندس بازرگان يكي از شخصيتهايي است كه در شرايط قبل و بعد از انقلاب همواره به رسالت آگاهيبخشي خود عمل كرده و مشفقانه نگاه خود را در زمينههاي مختلف مطرح كرده و امروز به عنوان يك رويكرد براي خروج از بحرانهاي جاري كشور ميتواند مورد بررسي و عمل مسوولان قرار گيرد.
حافظ و ضامن آزادي، چيزي جز خود مردم يا حاكميت ملي از طريق انتخابات آزاد و مراقبت مستمر مردم يا انجام فريضه قرآني امر به معروف و نهي از منكر نميتواند باشد و در غير اين صورت همانگونه كه مولاي متقيان در نهجالبلاغه فرمودهاند، اشرار بر جامعه مسلط خواهند شد و دعاها مستجاب و خواستهها برآورده نميشود.