موزه كارآموزان صنعت نفت در آبادان افتتاح شد
بچههاي نفت
زهرا چوپانكاره
مردها با موهاي جوگندمي يا يكدست سپيد دوباره برگشتهاند به نوجواني: «حميد! بيا عكست پيدا شد.» «آقا عكس من نبودا!» بعد يكي ميزند زير خنده:«خو تو كارآموز نبودي داري دنبال عكست ميگردي خو!» انگشتهايشان روي رديف عكسها بالا و پايين ميشود و پچ پچ ميكنند، گاهي ميزنند زير خنده و گاهي جلوي عكسي مكث ميكنند و ميگويند:«اياي خدا رحمتش كنه.» بخش آرشيو نامها و عكسهاي موزه كارآموزان صنعت نفت از ساير بخشها شلوغتر كه نه اما بيشك پرشورتر است. بازنشستگان شركت نفت آبادان بعد از مراسم افتتاح موزه اتاق عكسها و نامها را قرق كردهاند و بعد از چند دهه تبديل شدهاند به همان پسرهاي كمسالي كه عكسهاي پرسنلي سفيد و سياهشان پيش روي بازديدكنندگان است. موزه در يك عصر خنك روز 25 دي ماه افتتاح شد. بخشي از تاريخ صنعت نفت در اين موزه ثبت شده است، بخشي از تاريخ زنده صنعت نفت آبادان هم همين مردان سپيدمويي هستند كه صداي خندهشان در زندهترين اتاق موزه پيچيده. با شروع صنعت نفت در ايران كارآموزي هم شروع شد. اسنادي داريم از آموزشگاه كارآموزي مسجدسليمان كه در ابتداي پا گرفتن اين صنعت در ايران شكل گرفت.» امين زادهدرويش، مدير موزه كارآموزان صنعت نفت ميگويد كه در زمان سلطه انگليسيها بر صنعت نفت ايران كارآموزي پس از استخدام كارگران ساده و آموزش آنها بنا به ميزان نيازي كه به آنها وجود داشت، انجام ميشد: «يوسف افتخاري كه سال 1304 به آبادان آمده بود در خاطراتش نوشته است كه بحث آموزش در آن زمان بيشتر صوري و ظاهري بوده و در جايي نقل كرده: وقتي مسوولان ايراني ميآمدند، دستگاههايي به ما ميدادند كه تا آن موقع دست نگرفته بوديم.» اما آنگونه كه زادهدرويش ميگويد، اوضاع آموزش در صنعت نفت پس از قرارداد 1933 تغيير كرد: «طبق ماده 2 از بند 16 انگليسيها موظف ميشوند كه نيروي ايراني شاغل در صنعت نفت را از كارگري ساده به سمت تخصص سوق دهند. كارمند، تكنيسين و مهندس 3 طبقهاي بودند كه متعهد به ايجاد آن شدند. قرارداد ظرف ارديبهشت تا تير ماه سال 1312منعقد شد و آموزشگاه آبادان به عنوان اولين مركز آموزش قبل از استخدام در مهر همان سال كارآموز ميگيرد و اين شروع داستان كارآموزان صنعت نفت در اين شهر بود.»
بازگشته از فراموشي
آموزشگاه در واقع هنرستاني بود كه كارآموزانش به جاي مدرك آموزش و پرورش با يك ديپلم داخلي متعلق به صنعت نفت تحت ليسانس مركز آموزش فني و حرفهاي سيتياند گيلدز انگلستان فارغالتحصيل ميشدند:«اين مدرك به خاطر سيتياند گيلدز در كل دنيا معتبر بود. كارآموزي داشتيم كه بعد از پايان دوره به امريكا رفته بود و به خاطر داشتن اين مدرك پس از استخدام در آن كشور پايه حقوقي بالاتري برايش تعريف شد. مدرك اين مركز 5 ساله بود كه 3 سالش داخل آموزشگاه ميگذشت و دو سالش هم داخل صنعت، يعني باقي آموزشگاه در خود محيط پالايشگاه صورت ميگرفت. اين مدرك 5 ساله به معناي شروع به كار با عنوان كارگر ماهر بود اگر يك نفر زرنگ بود و همزمان به صورت شبانه در سيستم آموزش و پرورش هم تحصيل ميكرد، ميتوانست با سطح كارمند يا تكنيسين مشغول به كار شود.» در جريان ملي شدن صنعت نفت كه كنسرسيوم نفتي جاي شركت بريتيش پتروليوم يا همان ايران و انگليس را ميگيرد، كنسرسيوم عمليات غيرصنعتي را به شركت ملي صنعت نفت ميسپارد و از همان زمان مراكز كارآموزي بيشتر از گذشته هم ميشوند؛ هنرستان آبادان، هنرستان فني اهواز، آموزشگاه اهواز، آموزشگاه اميديه و آغاجري و... پا گرفتند:«سال 56 بخش آموزش شركت در اهواز و آبادان به اين نتيجه ميرسد كه مراكز كارآموزي حاضر ديگر پاسخگوي مركز نفت نيستند. ساختمانها و دستگاهها قديمي شده بودند و رفاه كارآموزان كم شده بود. طرحي نوشتند كه بر مبناي آن اين مراكز براي دو سال ديگر پذيرش نداشته باشند تا در مورد تجهيز دوباره و نوسازي مراكز يا اقدامات ديگر تصميمگيري شود. زمانه عوض شده بود، هنرستانهاي ديگري هم بودند و دانشگاهها هم نيروي متخصص تربيت ميكردند و اين بحث مطرح بود كه ميشود از بيرون هم نيرو جذب كرد.» اما آن دو سال منتهي به انقلاب اسلامي شد و تصميمگيريهاي قبلي به فراموشي سپرده شد. بعد از انقلاب تصميم گرفتند كه كارآموزي بايد ادامه پيدا كند:«اعلاميه جذب كارآموزان نوبت جديد در سال 58 صادر شد و قرار بر اين بود كه 1 مهر سال 59 كارآموزان سر كلاس حاضر شوند اما 1 مهر 59 ديگر هيچكس در آبادان و خرمشهر سر كلاس نرفت چون 31 شهريور جنگ شروع شد.» زادهدرويش ميگويد، يك سري از دستگاههايي كه كارآموزان استفاده ميكردند براي كمكهاي پشت جبهه همچنان فعال ماندند و يك بخش هم به سپاه شيراز منتقل شدند و پس از پايان جنگ قرار شد، مركز دوباره آغاز به كار كند اين بار در سال 68 اولين دوره كارآموزان از ميان فرزندان شهدا و ايثارگران جذب شدند و تا سال 74 كار مركز ادامه پيدا كرد اما بعد دستور كلي رسيد كه فقط سازمان فني حرفهاي كشور و هنرستانهاي آموزش و پرورش ميتوانند، پرورش نيروي كاربردي داشته باشند و كليه اين مراكز تعطيل شدند و زنجيره استخدام از طريق كارآموزي در مراكز صنعت نفت قطع شد: «تا سال 81 يا 82 بود كه مركز ديگر حالت يك بيمار محتضر را داشت. برخي آموزشها و امتحانها در اين مركز برگزار شدند اما از اوايل دهه 80 ديگر اين مراكز كلا به فراموشي سپرده شدند. تا همين چند سال پيش كه در طرح موزههاي صنعت نفت اين مركز هم به آقاي نعمتاللهي، مدير طرح موزههاي صنعت نفت معرفي شد و بعد از سال 93 كار براي تبديل اين مكان به بخشي از موزههاي صنعت نفت آغاز شد. از سال پيش بازديدهاي كم و بيش از موزه به عمل آمده تا از امروز و پس از افتتاح موزه كار به صورت رسمي آغاز شود.»
زندگي در نفت
بهمن چرخابي يكي از همان مردهاي مو جوگندمي است كه مقابل آرشيو عكسها ايستاده بود. سال 1353 وارد دوره كارآموزي شد:«سه، چهار مرحله آزمون و مصاحبه و معاينه بود كه بعد از آن وارد دوره شديم. يكي از بهترين تجربيات ما از آن دوره اين بود كه نظم و مقررات آموختيم حتي طرز بيان و حرف زدن را هم به ما آموزش دادند.» او 5 ماه ديگر بازنشسته ميشود و حالا يك عمر است كه زندگياش با نفت گره خورده: «13 سالم بود كه اطلاعيه جذب را ديدم و در آن شركت كردم. آن زمان ما نظام جديد محسوب ميشديم بايد معدلهاي بالاي 15 ميداشتيم. دوره مقدماتي را طي كرديم و بعد هر كسي ميرفت پي يك دوره ديگر و يك سال بعد دوباره آزمون ميداديم. از خودمان سوال ميكردند كه دوست داريم در چه زمينهاي ادامه دهيم و بعد بنا بر رتبههايمان تاييد ميكردند كه وارد چه رشتهاي شويم. من برق را دوست داشتم و آموزشگاه هم تاييدم كرد. بعد بنا بر اعلام نياز پالايشگاه تقسيم ميشديم. 16 سالم بود كه كار رسمي را شروع كردم، تمام جنگ هم در همين آبادان بودم و در بخش برق منازل كار ميكردم.» ميدانيد از كي دورههاي كارآموزي كمرنگ شدند؟«جنگ شد ديگر، 8 سال جنگ بود و اينجا هم تبديل به خرابه شد. من تعجب ميكنم اين مدارك را اصلا چطور اينجا(در موزه) جمع كردند. بعد از قطعنامه هم البته دوباره دوره برگزار كردند اما مثل قبلا نشد.» بهمن چرخابي با سبيل مرتب و لباسهاي مرتب و موهاي جوگندمي يكي از همان كساني است كه همراه باقي همكارانش در انتهاي خدمتش در صنعت نفت ايستاده است و تجربهاش از ديدن موزه، تجربه ايستادن در برابر يك عمر است:«حقيقتش اول حالم خيلي بد شد. 13 سالم بوده كه وارد اينجا شدهام و حالا 60 سالهام.»
مدير موزه كارآموزان صنعت نفت ميگويد، يكي از اصليترين اهداف تاسيس اين موزه ارج گذاشتن به پيشكسوتان نفت بوده است:«بخشي از نوستالژيها و خاطرات كارمندان شركت نفت به قيمت بسيار سنگيني در اينجا حفظ شده. از ديد بازاري بخواهيد نگاه كنيد اين كار منطق اقتصادي ندارد اما ما بخشي از تاريخ اين مملكت و تاريخ نفت را حفظ كردهايم و به خاطرات كساني احترام گذاشتهايم كه سالها در اينجا خون و عرق ريختهاند.»