هنر انتزاعي طبيعت در كلوتهاي شهداد ايران نگاري
فاروق مظلومي
طبيعت هميشه دست بالا را دارد مخصوصا در هنر. آب و باد ميتوانند همراه شوند و در دل برهوت شهري را بسازند كه هوش از سر انسان مدعي ببرد. شهري كه جز به جز آن يك تنديس است. شهري خالي از انسان غارتگر و مخرب. انگار همه شهر يك نمايشگاه بزرگ از سطوح و مجسمههاي انتزاعي بر پا كردهاند. برج و باروي اين شهر را آب و باد تراشيدهاند و از دل كوير بيرون آوردهاند. حتما نام كلوت را شنيدهايد و شايد بيشتر كلوتهاي ايران را هم در شمال شرق شهر شهداد در استان كرمان ديدهايد. وقتي اولين هيات كاوش در سالهاي ۱۳۴۶ به سرپرستي دكتر احمد مستوفي- از موسسه جغرافيايي دانشگاه تهران- در كوير لوت در حال بررسي ميداني بودند با نشانههايي از قبيل ظروف سفالي به تمدني باستاني در منطقه شهداد رسيدند اما كلوتهاي شهداد تمدن و فرمانروايي طبيعت است كه با قدرت آب و باد ساخته شده و اكنون پناهگاه انسانهايي است كه خسته از تمدنهاي انسانساخت زير آسمان كوير چادر ميزنند، آتش روشن ميكنند و به آسمان پرستاره كوير چشم ميدوزند. اين عارضههاي جغرافيايي با اشكالي انتزاعي، سمت رو به بادشان شيبدار است و شايد اين مورد ويژه تنها شباهت كلوتها به همديگر باشد. كلوتهاي بزرگ در اثر فرسايش آبي- بادي و كلوتهاي كوچك تحت تأثير فرسايش بادي شكل ميگيرند. سرعت باد بايد به اندازهاي باشد كه بتواند فرسايش لازم را ايجاد كند. ما به اين اشكال كلوت ميگوييم در گويش محلي «كل» به معني شهر نيز آمده است. كلوتهاي شهداد مسافران زيادي از ايران و همه جاي دنيا را سمت خود ميكشند تا جايي كه اگر بخواهيد يك جستوجوي ساده در اينترنت در مورد كلوت داشته باشيد اول بايد از سد دهها دفتر خدمات مسافرتي بگذريد كه تورهاي بازديد از كلوت برگزار ميكنند كه صد البته اين نشانهاي بد از تفوق جريان سرمايه به جريان تحقيق و مطالعه است. در بسته خدمات همه اين دفاتر اشارهاي به ساخت و جغرافياي كوير هم ميشود اما هنوز هم جاي تورهاي فرهنگي كوير در اين بستهها خالي است. مثلا توري داشته باشيم كه به گروه خاصي از علاقهمندان اطلاعاتي در مورد هنر انتزاعي طبيعت بدهد مگر همين كلوتها آثاري هنري نيستند كه در انتزاع كامل بدون دخالت آگاهي و تعمد انساني ساخته ميشوند. اغلب اوقات وقتي به جهان معنوي كوير اشاره ميكنيم از شب، سكوت و ستاره حرف ميزنيم ولي نويسندهاي مانند نادين گورديمر، برنده جايزه نوبل ادبيات حرف ديگري در مورد بيابان و كوير ميزند «بيابان جايي بدون انتظار است.» به هر حال كوير روز هم دارد و روزش غير از غلت زدن روي ماسهها و پريدن روي خطالراس و عكس گرفتن، چيزهاي ديگري هم دارد مثل گم شدن در شهر كلوتها ميشود سر به بيابان نهاد و در جهان كلوتها فرو رفت و براي پيدا كردن خود با خيال راحت گم شد. در بيابان كسي منتظرمان نيست.