قدم به قدم با سياستهاي دولت در جشنواره فجر
نحيفسازي
رضا صديق
هر دولتي بنا به خاستگاه سياسياش، دستي در سازوار اجرايي جشنواره فجر برده است. اما هيچ كدام از اين دولتها ساختار ماهوي اين جشنواره را دستكاري نكرده بودند، تا دولت يازدهم و دوازدهم. سياست فرهنگي- سينمايي در اين دولت، برخلاف دولتهاي پيشين كه مدام چينش ويترين را دستكاري ميكردند، با يك سياست پيوسته در طول اين سالها عضلات تنومند جشنواره فجر، تنها جشنواره مهم سينمايي كشور را نحيف و نحيفتر كرد. براي فهم اين مدعا، ميتوان اشاره كرد.سازمان سينمايي برخلاف نظر اكثريت متخصصان و اهالي سينما و با همكاري معدود سينماگران، با جدا كردن بخش بينالملل و با داعيه استقلال اين بخش از فجر، اولين قدم را در نحيفسازي اين جشنواره برداشت. قدمي كه وجاهت بينالمللي را از سينماي داخل گرفت تا جزيرههايي مجزا از هم شوند.قدم ديگر، دست بردن در ساختارِ بخشهاي اصلي و جانبي جشنواره بود. لوث كردن اين ساختار به واسطه كم و زياد كردن تعداد فيلمها در جشنواره و همچنين حذف و اضافه بخشهاي جانبي، شأنيت بخشبندي جشنواره را در ميان سينماگران و اهالي سينما خدشهدار كرد. نكته و قدم بعد نيز در تعدد سيمرغها بود؛ سياست نحيفسازي جشنواره فجر از ارزش ساقط كردن جايزه اين جشنواره، اهميتش را زير سوال برد. با اين منطق كه همه راضي از جشنواره به خانه بروند و كسي سيمرغ نگرفته نماند. تبلور اين اتفاق نيز دوره سيوششم جشنواره بود كه اختتاميهاش بيشتر شبيه گروتسك بود.از دل فرآيند نحيفسازي، قدم بعدي اين دولت، تلاش براي ساختن ويترين است كه نه سيخ بسوزد و نه كباب؛ يا همان منطق مشي به اصطلاح اعتدالي؛ حذف فيلمهاي حاشيهدار. هيات انتخاب فيلمهاي فجر در اين ساليان، ناخواسته درگير سياستي است كه محتواي فيلمها در جشنواره را مديريت ميكند. و در آخر، خانه بدوشي محل اصلي برگزاري جشنواره فجر خود مزيد علتي است كه بي جا و مكاني اين فستيوال داخلي را تاييد و بر بيهويتياش در اين دولت تاكيد ميكند. پس از سينما صحرا، سالها برج ميلاد محل اصلي برگزاري بود اما بيهيچ دليلي به يكباره اين محل به پرديس ملت رفت و هر سال تا نزديك جشنواره، قطعي نيست اين سينما سهمي در جشنواره دارد يا خير.تاريخ جشنواره فجر، سياستهاي اين دولت را در قبال مهمترين اتفاق سينمايياش فراموش نخواهد كرد.
جشنوارهاي با حاشيههاي سينمايي و حتي سياسي، به لحاظ بلوغ جامعه و سينما و فرهنگ، بهتر از جشنوارهاي اخته، خنثي و بيهويت است. ثمره اولي بلوغ سينماي ايران است و ثمره دومي؟ به فيلمهاي پرفروش مبتذل در سينماي ايران در اين دولت نگاهي بيندازيد، تا ثمرهاش را خود ببينيد.