ژاك اوديار را با فيلمهايي مثل «يك پيامبر» و «زنگار و استخوان» ميشناسيم. اين فيلمساز فرانسوي كه پاي ثابت جشنواره فيلم كن است سال 2015 براي ساخت فيلم «ديپان» كه به موضوع مهاجرت ميپرداخت، نخل طلاي اين جشنواره را به دست آورد.
تازهترين ساخته اين كارگردان «برادران سيسترز» اقتباس رماني است به همين نام نوشته پاتريك دوويت. ايده ساخت اين فيلم را جان سي. رايلي و همسرش به او دادند. در حقيقت سال 2012 زماني كه فيلم «زنگار و استخوان» در جشنواره فيلم تورنتو روي پرده رفت، اوديار و رايلي در اين جشنواره همديگر را ملاقات كردند. در اين ملاقات بود كه رايلي از او خواست رمان دوويت را كه امتيازش را خريداري كرده، بخواند. اوديار وقتي كتاب را دست ميگيرد شيفته داستانش ميشود. از ايده ساخت اقتباس سينمايي اين اثر وسترن استقبال ميكند اما از آنجايي كه مرحله پيشتوليد فيلم «ديپان» را پشت سر گذاشته بود، مشغول ساخت اين فيلم ميشود.
«برادران سيسترز» نخستين فيلم وسترن اوديار محسوب ميشود. به گفته اوديار او هرگز دانشي از اين ژانر نداشت و اغلب فيلمهاي وسترني كه علاقهمندش بود متعلق به دوره ركود اين ژانر است. اين فيلم در جشنواره فيلم ونيز 2018 روي پرده رفت و با استقبال منتقدان روبهرو شد.
داستان «برادران سيسترز» روايت دو برادري است كه به آدمكشي مشهورند. وقايع داستان در سال 1851 غرب وحشي و همزمان با تب طلا روي ميدهد. آنها براي كشتن هرمان وارم- كسي كه فرمولي براي پيدا كردن طلا در آب رودخانه كشف كرده- راهي كاليفرنيا ميشوند و پس از رسيدن به مقصد مجبور ميشوند نقشهاي را كه كشيدهاند، تغيير بدهند.
در ادامه مصاحبه ديويد سيمز، خبرنگار فيلم نشريه آتلانتيك را با اين كارگردان و فيلمنامهنويس ميخوانيد.
«بيرون عمارت ناخدا نشسته بودم و انتظار برادرم چارلي را ميكشيدم كه بيايد بيرون و خبر بدهد كه بالاخره كار به كجا رسيد. سوز برف ميآمد و سردم بود و براي اينكه سرم گرم شود شروع كردم به برانداز كردن نيمبل؛ اسب جديد چارلي. اسم اسب تازه من تاب بود. هيچ كداممان اهل اسم گذاشتن روي اسب نبوديم ولي اسبها را عوض بخشي از دستمزد آخرين كارمان به ما داده بودند و از همان اول اسم داشتند، ديگر كارياش نميشد كرد.» (برادران سيسترز، ترجمه پيمان خاكسار، نشر چشمه) اين جملهها ورودي رمان «برادران سيسترز» نوشته پاتريك دوويت است كه سال 2011 منتشر شد. وسترني كه از زبان قاتل بيعاطفه و در عين حال خوشقلبي به نام ايلاي سيسترز روايت ميشود؛ او و برادر خشنش چارلي، آدمكشهاي مزدوري هستند كه در غرب امريكا سفر ميكنند. با وجودي كه شوخطبعي در داستان دوويت جريان دارد اما اين نويسنده خشونت آشكار شخصيتهاي محوري را ناديده نگرفته است و ميان لحنهاي متعدد داستان توازني درخشان ايجاد كرده است.
اما پيچيدگي داستان، ويژگياي بود كه به چشم ژاك اوديار، فيلمنامهنويس و كارگردان فرانسوي آمد. اوديار آنقدر درامهاي جنايي جلوي دوربين برده است كه خيلي خوب ميداند هر بار كدام مولفه اين ژانر را پررنگ كند. او در مصاحبهاي درباره اقتباس فيلم «برادران سيسترز» گفته بود: «رمان ظرافتي برجسته دارد، يك جور ريشخندهاي بيشرمانه، سادهدلياي كه مدام انكار ميشود.»
اوديار كه سال 2016 نخل طلاي جشنواره فيلم كن را براي ساخت «ديپان» به خانه برد قبل از اين فيلمي انگليسي زبان را جلوي دوربين نبرده بود. از ميان كارهاي قبلي او ميتوان به درام جنايي «يك پيامبر»، روايت ديوانهكننده «ضربان قلبم متوقف شده است» و داستان عاشقانه و آزاردهنده «زنگار و استخوان» اشاره كرد. اما وقتي جان سي. رايلي (كه تهيهكنندگي فيلم را بر عهده گرفت و نقش ايلاي را بازي كرد) با او تماس گرفت و از او خواست به اقتباس سينمايي رمان دوويت فكر كند، تصميم گرفت روال قبلياش را كنار بگذارد. اوديار و همكار هميشگياش توماس بيدگن اقتباس سينمايي رمان را نوشتند و بازيگران يكي يكي انتخاب شدند: واكين فينيكس نقش چارلي آتشيمزاج را بازي ميكند؛ ريز احمد نقش هرمان وارم، داروسازي كه فرمولي براي پيدا كردن طلا در رودخانه پيدا ميكند؛ جيك جيلنهال كه نقش جان موريس، معدنكاوي كه در ابتداي داستان با برادران سيسترز همكاري ميكند.
طي مصاحبهاي كه از طريق ايميل صورت گرفت، اوديار درباره بازيگران اين فيلم گفت: «با واكين همهچيز به سرعت پيش رفت چون من و جان ميخواستيم با او كار كنيم. طي فيلمبرداري و حتي بعد از آن انگار كه رايلي و فينيكس رفاقت ديرينه داشتهاند. ابتداي «برادران سيسترز» هركدام از برادرها مدتي طولاني نقش خود را به عنوان برادر ايفا ميكنند. چارلي برادر كوچكتر، خوشقيافهتر و تندمزاجتر است، ديوانگيهايي دارد و بنابراين روحيه كاريزماتيكش بيشتر است؛ ايلاي برادر بزرگتر است كه خشن، كوتهفكر است و جذابيتي طبيعي ندارد. وقتي داستان جلو ميرود، ويژگي شخصيتها - اگر نگويم دقيقا برعكس ميشوند- دستكم تغيير ميكنند. ايلاي پايگاهي قهرمانانه و كاريزماتيك به دست ميآورد.»
در كتاب بيعرضگي ايلاي در تاب، اسب رقتآورش ميبينيم؛ حيواني معمولي و كند كه دل اربابش را به رحم ميآورد. تاب نقطه مقابل اسب چارلي، نيمبل است. با تصاوير هنرمندانهاي كه بنوا دبي از مناظر و صحنههاي اسلحهكشي گرفته، وسترنهاي كلاسيك در ذهنمان تداعي ميشود. حتي روايت هم غيراخلاقي و بيحساب و كتاب است؛ برادرها شهر به شهر ميروند و وقتي شهري را ترك ميكنند در و ديوارها پر از خون شده است. اوديار ميگويد: «قصد داشتيم داستاني بگوييم كه در سنتهاي وسترن جا نگيرد. در شخصيتهاي برادران سيسترز ميتوان دو كودكي را ديد كه در جسم بزرگسالهاي خسته جا گرفتهاند. خشونت را همان ايماژ ِكتاب تلقي ميكنيم؛ اغراقآميز و بصري است و با هدف اينكه تجربهاي دست دوم از واقعيت باشد.»
بيزاري فيلم از شمايلنگاري سنتي ژانر وسترن مشهود است، به خصوص اين مولفه كه مردِ با اسلحه بزرگتر، قهرمان است. برادران سيسترز آدمكشهاي مزدوري هستند كه ناخدايي مرموز آنها را استخدام كرده تا اورگن و كاليفرنيا را ويران كنند اما در كارهاي اين دو برادر كوچكترين شجاعتي ديده نميشود. رمان و فيلم هر دو به واسطه شستهرفتگيشان موفق عمل كردند. تلاش اوديار براي يافتن شوخطبعي و انسانيت در شخصيتهايي كه اين خصلتها را به ندرت نشان ميدهند، تحسينبرانگيز است.
اوديار ميگويد: «فكر ميكنم ركوراستي و عدم انعطاف مردانگي قهرمانهاي وسترنهاي كلاسيك باعث شده فاصلهام را از اين ژانر حفظ كنم. سليقهام به فيلمهايي نزديكتر است كه بعدها آمدند؛ فيلمهاي دهه 1970 كه دوره گذار و سير و تحول شخصيتها را روايت ميكرد؛ «آببندهاي ميسوري»، «بزرگمرد كوچك»، «جرميا جانسون» و غيره. طي روند نوشتن فيلمنامه به فيلم وسترن فكر نميكرديم بلكه داستان افسانهاي تلخ «شب شكارچي» را در ذهن داشتيم.»
سالهاست اوديار در فيلمهايش از مرداني عيبدار ميگويد كه با غرايز سياهشان مبارزه ميكنند، از دنيايي كه از قهرمانهاي كلاه سفيد عصر طلايي هاليوود دور است. او ميگويد: «براي من ميان دوره كودكي و بلوغ، فيلمها بهترين معلم بودند. من را از زندگي و دنيا مطلع كردند، از زنان و مردان. وقتي نوجوان بودم، بدون شك سينما دنياي دخترها را به من فهماند؛ پل نيومن، مارچلو ماسترياني، ژان لويي ترنتينيان، ژان پل بلموندو و ديگراني كه سپاسگزارشان هستم. اما تا آنجايي كه به خاطر ميآورم با تماشاي جان وين ياد نگرفتم با دخترها چطور برخورد كنم.»
احتمالا جان وين هم از اوديار بيزار است؛ ميتوان تصور كرد كه اين بازيگر محبوب فيلمهاي وسترن ضدقهرمانهاي اجيرشده برادران سيسترز را به باد تمسخر بگيرد. اما اگر با داستان همراه شويم ميبينيم كه مردانگي كلاسيكش روي ديگر ايلاي سيسترز است.