سيستم نوين بينالمللي
يكپارچگي كشورها و نفي مشروعيت دولتها پيش رفته است. در دنياي كنوني امريكا به راحتي براي تجاوز به يك كشور مانند عراق، ليبي، سوريه و ساير كشورها نيازي به اجماع جهاني، تصويب شوراي امنيت به عنوان بالاترين ارگان حقوقي در روابط بينالملل ندارد. كافي است مانند مورد عراق همانگونه كه گذشت، چند مقام عالي مانند بوش و بلر شهادت دروغين درباره تلاش صدام براي ساخت سلاحهاي كشتار جمعي بدهند، يا درباره ليبي از وجود سلاحهاي كشتار جمعي گزارش بنويسند و درباره سوريه نيز همين روش را تكرار كنند. بعد از اين همه كشتار و ويراني در عراق و ليبي و سوريه آيا امريكا و متحدان آن توانستهاند شواهدي از وجود سلاحهاي كشتارجمعي در عراق و ليبي و سوريه را نشان دهند؟ نهتنها نشان ندادند بلكه اعتراف به دروغگويي كردند اما آب از آب در جهان تكان نخورد...
امريكا بيش از هر زمان يك كشور تكمحور در سيستم بينالملل است. يك اعتماد به نفس خاص در بين مقامهاي امريكايي براي نقششان در جهان وجود دارد. پيش از يازده سپتامبر، عمليات نظامي از نوع ارسال پهپادها به نقاط مرزي در پاكستان و كشتار مردم، عمليات شناسايي بر فضاهاي داخلي ديگر كشورها، شنود و استفاده از ابزار جاسوسي به طور گسترده، حمايت از انواع ابزارها از جمله گروههاي افراطي عليه كشورهاي مستقل و غيره فاقد مشروعيت بينالمللي بود، ولي يازده سپتامبر به همه اين عملياتها مشروعيت داد و راه امريكا را براي انجام هر عمل غيرقانوني باز كرد. در جنگهاي بدون مرز از طرف امريكا همهچيز ممكن شد. امريكا تا جايي كه توانسته در نقاط مختلف جهان به گسترش پايگاههاي نظامي خودش دست زده است. ولي با وجود همه اين تلاشها، امريكا بيش از هر زمان ديگري احساس ترس از «تروريسم» ميكند و با يك حادثه كوچكي مانند طوفان كاتارينا نشان ميدهد حتي توانايي مقابله با طوفان براي حفاظت شهروندان و ساختمانها را ندارد. جهان بعد از يازده سپتامبر مكان ناامني شده و احساس ناامني براي همه كشورها به خاطر تصميمات ناگهاني و آني امريكا به وجود آمده. خاورميانه و شمال آفريقا با منطق نوين بينالمللي و در سايه شعار جنگ با ترور، هدف جنگافروزيهاي امريكا و متحدان آن شدهاند. متحدان امريكا در اين نبرد و ماموريت خودخواسته به دولتهاي اروپايي و عربي نفتي محدود نميشوند بلكه مهمترين متحدان امريكا سازمانهاي تروريستي بينالمللي چون القاعده، داعش و دهها سازمان ديگر مانند تحرير شام، فيلق الشام، نورالدين زنكي، ارتش احرار، گروه تركمانيه، حراس الدين، حزب التركستاني، جنود شام و دهها گروه ديگرند. در سيستم نوين بينالمللي نهتنها دولتها مشروعيت ندارند بلكه امريكا به راحتي در مسائل داخلي اين كشورها دخالت ميكند. از مساله انتخابات تا آزادي بيان و روابط دولت و ملت در اين كشورها. اين دخالتها فرصت اصلاح را از دولتها و از جامعه مدني و گروههاي اجتماعي و سياسي ميگيرد. همين دخالت امريكا در حمايت از گروههاي اخوانالمسلمين و القاعده مسير اصلاحي كشورهاي عرب را عوض كرد و مطالبه مشروع تغييرات اجتماعي- سياسي را به فرجامي تلخ و تراژيك كشاند. كشتار، خشونت مضاعف، خرابي و آوارگي ميليونها نفر در سوريه يكي از نتايج دخالت امريكا در منطقه است. در ونزوئلا نيز چنين است. اگر گروههاي سياسي مخالف در چارچوب قانون اساسي فعاليت كنند، آنها حكومت مادورو و روشهاي او را وادار به تغييرات خواهند كرد. ولي اقدام گوايدو در رييسجمهور خواندن خويش، اقدامي مغاير با قانون اساسي است هرچند امريكا از آن حمايت ميكند. اين مانند آن است كه خانم نانسي پلوسي رهبر اكثريت مجلس نمايندگان امريكا خويش را رييسجمهور امريكا بخواند و حكومت اين كشور را با يك چالش اساسي روبهرو كند.