سينا قنبرپور – مهتاب اسفندياري
سيستان و بلوچستان سالها مسير تجارت بوده است، چه وقتي سيستان انبار غله ايران بود و چه در زمانهاي بعد از آن. حتي خطآهن زاهدان- كويته زماني براي همين تجارت رونق داشت. اما مرزها و مدل مديريت مرزها، تجارت را تحتالشعاع قرار داد و شرايط را تغيير. حالا سيستان و بلوچستان گرفتار خيلي از تعريفها از جمله بحثهاي مربوط به قاچاق است. بيش از 20 سال در اين استان منطقه آزاد فعال است اما حتي شهرستان چابهار و روستاهايش را نتوانسته به نان و نوايي برساند. حالا مردي استاندار سيستان و بلوچستان شده كه در كارنامهاش فرمانداري چابهار نيز به چشم ميخورد و همين تجربه او اميدي براي ادامه روند توسعه كه در دولت يازدهم شكل گرفته بود را پررنگ كرده است. با روي كار آمدن دولت يازدهم حسن روحاني براي استاني كه راي اول در كشور را به نسبت جمعيت به او داده بود، تدبيري انديشيد و با گماردن «علياوسط هاشمي» به عنوان استاندار آن استان اتفاقات خوبي را در آنجا پايه گذاشت؛ از جمله افزايش مديران زن روي داد. حالا در دولت دوازدهم «احمدعلي موهبتي» كه پيشتر فرماندار شهرهايي چون مشهد بوده، سكان اداره امور اجرايي در سيستان و بلوچستان را به دست گرفت. او كه خود كشاورزي و آبياري خوانده در بدو به دست گرفتن سكان مديريت اين خطه نسبت به خشكسالي كهنه شده در سيستان و بلوچستان هشدار داد. هنوز 2ماه بيشتر نيست كه او استاندار پهناورترين استان ايران شده كه فرصتي دست داد تا در روزنامه اعتماد با او درباره چرايي عدم توسعه اين خطه با وجود بندر چابهار صحبت كنيم و از او بپرسيم چرا راهحلهايي براي بهبود اوضاع مديريت آب دارد. مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
بيش از ۲۰ سال است كه منطقه آزاد چابهار تاسيس شده است. اما هنوز حتي شهر چابهار نتوانسته از وجود اين منطقه آزاد بهرهمند شود. پرسش محوري اين است كه چرا منطقه آزاد چابهار نتوانست به توسعه چابهار و بهطور كلي به توسعه سيستان و بلوچستان كمك كند؟
منطقه آزادي كه مرز هوايي، دريايي و زميني نداشته باشد، منطقه آزاد نيست. منطقه آزاد بايد به گونهاي باشد كه يك سرمايهگذار خارجي يا توريست بتواند بدون هيچ تشريفات قانوني وارد آنجا شود. وقتي به عنوان فرماندار چابهار منصوب شدم در همان ابتداي كار اين نقيصه را ديدم. در نخستين گام براي مرز هوايي منطقه آزادچابهار اقدام كردم. در نهايت مجوز آن در ۲فروردين ۹۵ در شوراي فضايي كشور تصويب شد، براي مرز زميني هم توانستيم ۸شهريور۹۵ مصوبه لازم را بگيريم. مرز دريايي هم همينطور، الحاق بندر شهيد كلانتري بدون الحاق شهر و بندر شهيد بهشتي با الحاق شهر را براي منطقه آزاد چابهار پيشنهاد كرديم اما همه اين موارد از سال ۱۳۹۵ معطل مانده است.
چه مانعي بر سر تصويب و نهايي شدن اين موافقتنامهها وجود داشته كه كار معطل مانده است؟
يك بخشي مربوط به پيگيري نكردن مسوولان است. بخشي از آن مربوط به پيگيري خود افراد است. براي مثال بيمارستان ۵۴۰تختخوابي چابهار قرار بود ۲۳ آذر۹۵ توسط وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي كلنگ بخورد اما در ۲۶آذر۹۷ كلنگ خورد. براي همين بخشي از معطل ماندن وابسته به افراد است كه اگر خودشان پيگيري نكنند كار پيش نميرود.
به نظر ميرسد عدم توازن بسياري در سيستان و بلوچستان به چشم ميخورد. از طرفي سيستان و بلوچستان و بهطور مشخص بندر چابهار پيشاني و دروازه ورودي به كشورمان محسوب ميشود ولي نه راه مناسب دارد و نه امكانات ميزباني درخور شأن كشورمان را به سبب امكانات. چابهار هنوز در بسياري از شاخصها عقبتر از ساير نقاط كشور است. در همين شرايط شاهديم كه بندر چابهار از تحريمهاي امريكا معاف شده و اين خود فرصتي براي كشور ما محسوب ميشود. اما آيا امكان بهرهمندي از اين فرصت را داريم؟
در دولت آقاي ميرحسينموسوي سندي تصويب شد كه به سند توسعه شرق معروف است و در آن ترانزيت و حمل و نقل مهمترين عامل توسعه شرق توصيف شد. بعد از آن تا دولت آقاي خاتمي به اين موضوع توجه نشد. در دولت آقاي خاتمي در قالب كريدور جنوب به شمال پروژههايي تعريف شد كه به محور چابهار – سرخس ميپرداخت. براي نمونه بايد بزرگراهي بين چابهار و سرخس احداث ميشد كه هنوز اقدام آنچناني براي اين بزرگراه انجام نشده و رديف اعتباري مشخصي نداشته است. اعتبارات تاكنون از محل اعتبارات منطقهاي و محلي بوده و رديف ملي نداشته است. ما نگران موضوعي هستيم كه با وجود توسعه بندر چابهار الزامات آن نظير راهآهن و بزرگراه هنوز فراهم نشده است و اين آسيب جدي به مردم ميزند. سادهترين آسيبي كه متوجه مردم است، حوادث جادهاي است. سيستان و بلوچستان با توجه به جمعيتش در تلفات جادهاي رتبه بالايي دارد و ۶.۵درصد تلفات جادهاي كشور را داريم. سيستان و بلوچستان كلا ۲۶۰كيلومتر بزرگراه دارد و اصلا آزادراه ندارد. مشكل ديگر اين است كه از مشهد به سمت جنوب چه به سمت بندرعباس و چه به سمت چابهار هيچ بزرگراهي نداريم. آزادراه كه اصلا نداريم. در عين حال جادههاي موجود غيرمطلوب است. نيازمند تلاش بيشتري است تا جاده كه از الزامات ترانزيت و بندر است، احداث شود. نكته ديگر بروز حوادث جادهاي حجم ماشين و همينطور فرهنگ رانندگي است. فعلا تلاش ما متوجه مقوله فرهنگي است تا بتوانيم رفتار مردم را در شرايط موجود به شكلي ساماندهي كنيم كه تلفات كنترل و حتي كاهش پيدا كند. متاسفانه از ابتداي سال جاري تاكنون در حوادث جادهاي سيستان و بلوچستان ۸۶۰نفر كشته شدهاند كه اتفاق ناگواري است.
و الان خود بندر شرايط لازم براي تبديل شدن به قطب ترانزيت را داراست؟ اقداماتي در دولت يازدهم براي اين بندر انجام شد، آيا به سرانجام رسيده كه بتوان از آن بهرهبرداري كرد؟
بالغ بر يك ميليارد دلار در توسعه بندر سرمايهگذاري شده است. بندر چابهار در شرايط جنگ شكل گرفت و در آن زمان كه بنادر ما در تنگه هرمز و خليجفارس درگير جنگ بودند، يك اسكله سريع براي بارگيري ظرفيت ۲.۵ميليون تن ساخته شد. الان تدارك ظرفيت بندر چابهار به ۸۶ميليون تن ديده شده است.
در هفته نخست بهمن امسال بندر چابهار اتفاقي تاريخي را شاهد بود و در يك روز ۴ كشتي در آن پهلو گرفتند. همچنين در همين ايام يك كشتي كانتينربر كه از هند عازم بندرعباس بود، توانست در بندر چابهار پهلو بگيرد و ۲۷۰كانتينر را در اين بندر تخليه كرد. در حالي كه اگر طبق روال سابق بود بايد كشتي به بندرعباس ميرفت و پس از تخليه در بندرعباس كانتينرها زميني راهي شرق كشور و بندر چابهار ميشدند. اين بارقه اميدي است كه توسعه بندر چابهار تاكنون فقط هزينهبر بوده ولي الان ميتواند منفعت به هزينه را رقم بزند و شرايط خوبي را براي منطقه ايجاد كند. علاوه بر اين دولت تصميم گرفته ۲۰درصد كالاي اساسي شرق را در بندر چابهار كارسازي كند و ديگر نيازي نيست كالاها به خليجفارس برود و از آنجا به شرق كشور منتقل شوند.
چگونه ميتوان اين عدم توازن را سريعتر رفع كرد و دستكم بر احداث جاده و راهآهن متمركز شد؟
دولت غير از بحث رديف اعتباري يكسري تعهدات ايجاد كرده كه در سفر اخير آقاي جهانگيري معاون اول رييسجمهور از او ۳ موضوع را بهطور جدي خواستار شديم. اول اينكه آنچه مسوولان كشوري در سفرهاي خود قول دادند، محقق شود و به جاي آنكه پروژه جديد تعريف شود، كارهاي نيمهتمام سابق اجرايي و تمام شود. براي نمونه هنوز از زمان سفر مقام معظم رهبري در سال ۱۳۸۱ به سيستان و بلوچستان پروژه نيمهتمام وجود دارد كه بايد تمام شود. اين كار پيگيري جدي لازم دارد. علاوه بر اين در سفرهاي روساي جمهور سابق و دولت يازدهم و دوازدهم نيز پروژههايي تعريف شده است كه اجراي آن نياز به سرعت گرفتن دارد. خود وزرا و مسوولان كشوري هم قولهايي دادهاند كه بايد عمل كنند. موضوع ديگري كه از آقاي جهانگيري خواستيم تلاش براي رساندن سيستان و بلوچستان به معدل كشوري است. ما يكسري شاخصههايي در توسعه و اندازهگيري توسعه داريم. شاخصهاي توسعه در سيستان و بلوچستان و معدل كشوري آن مشخص است.
ما از دولت و از آقاي جهانگيري خواستيم كه در اين دوران مسووليت، همه وزرا تلاش كنند سيستان و بلوچستان را به ميانگين كشور برسانند. براي نمونه در آب شرب و بهداشتي شاخص دسترسي در كشور ۷۶درصد است در حالي كه در سيستان و بلوچستان ۶۱ درصد است. همين ميزان در برخي شهرستانها مثل چابهار و شهرهاي جنوب استان ۲۳ درصد است. بنابراين ما نيازمند توجه جدي مسوولان به آب شرب هستيم.
يكي از مشكلات عمده سيستان و بلوچستان وابستگي زياد به كشاورزي و عدم وجود صنعت كاربردي در آنجاست. همين سبب شده خشكساليها به شدت طاقت مردم را كاهش دهند. در حالي كه اگر صنايعكمآبر آنجا فعال بود، ميتوانستند زندگي مردم را تامين كنند.
در سيستان و بلوچستان مزيت بيش از اندازه است. يكهزار و ۶۰۰كيلومتر مرز زميني با كشورهاي همسايه فرصت مناسبي براي ترانزيت و تجارت است. ۲۷شهرك و ناحيه صنعتي داريم . ۱۴ بازارچه و مرز رسمي كه ميتواند بسيار فرصت مناسبي براي تجارت باشد. همين هفته نخست بهمن در يك روز يكهزار و ۳۰۰ كاميون در مرز ميلك منتظر ورود به افغانستان بودند. اين يعني بازار در افغانستان وجود دارد و ميتواند به خوبي از داخل كشور ما تامين شود. زماني تهران ۱۰۰هزار نفر جمعيت داشت و الان ۱۰ميليون نفر جمعيت دارد. كشورهاي حوزه سيآياس الان ۳۵۰ميليون نفر جمعيت دارند و ببينيد در آينده با چه جمعيتي مواجه خواهيم بود. براي همين بايد به حرف مقام معظم رهبري كه فرمودند سواحل مكران گنج پنهان است، توجه كنيم. وقتي فرماندار چابهار بودم، آقاي عبدالله عبدالله معاون رييسجمهور افغانستان براي بازديد از بندر چابهار آمد و در برگشت گفت: راه نجات افغانستان از چابهار ميگذرد. اين حرف بسيار مهمي است. وقتي داشتم به عنوان استاندار سيستان و بلوچستان از دولت راي اعتماد ميگرفتم، آقاي رييسجمهور گفتند اين استان مهمترين و استراتژيكترين استان جمهوري اسلامي است. در شرايط فعلي هم كه بندر چابهار از تحريمها معاف شده چابهار و الزامات بندر چابهار ميتواند نقطه عطفي براي كشور ايفا كند. سيستان و بلوچستان ۱۱.۵ درصد مساحت كشور را دارد و ۳.۴ درصد جمعيت كشور. اين شرايط منطقهاي است كه يكهزار و ۶۵۰ كيليومتر مرز زميني و ۳۵۰ كيلومتر مرز دريايي دارد. اشاره رهبري به سواحل مكران محدود به ايران نميشود، زيرا سواحل مكران تا پاكستان ادامه دارد و اگر امروز ما به فكر توسعه منطقه هستيم بايد به فكر توسعه پاكستان هم باشيم، زيرا اگر پاكستان توجه بكند و ايالت بلوچستان پاكستان كه وسعت ۴۴درصدي از خاك اين كشور را داراست هم توسعه پيدا ميكند و ۱۲ ميليون جمعيت و حدود ۶درصد جمعيت آنجا هم به توسعه ما كمك ميكنند. كما اينكه در دين ما هم توصيه شده است به «الجار ثم الدار». نميشود ما به چشم مردم خودمان سرمه بكشيم و بعد آن سوي مرز اوضاع مناسب نباشد آن هم مردماني كه هم در دين با ما مشترك هستند و هم در خلقت و هم در فرهنگ. لذا اگر امروز ميخواهم به سيستان و بلوچستان بپردازم در عين حال ميخواهم به ايالت بلوچستان پاكستان و ايالت فراه و نيمروز افغانستان هم بپردازم، زيرا توسعه ما بدون توسعه آنها امكانپذير نيست.
شما نسبت به بيآبي در سيستان و بلوچستان هشدار داده بوديد. اما تا اين لحظه به نظر ميرسد كسي به هشدار شما توجهي نكرده است. با توجه به اينكه در فصل زمستان هستيم و هنوز تا تابستان و بهار فرصت داريم، آيا برنامه خاصي براي رفع وضعيت بيآبي يا تعديل آن داريد؟
سيستان و بلوچستان ۲۰شهرستان و ۴۷ شهر دارد، ولي تركيب جمعيتي آن ۵۱درصد روستايي و ۴۹درصد شهري است و هنوز شرايط روستايي بر استان حاكم است. در چنين شرايطي به جهت خشكساليهاي ۲۰ ساله بخش روستايي ما به شدت آسيب ديده است. آب شرب هم ندارند چه رسد به آب براي كشاورزي و دامداري. همين آسيبهايي را براي استان ما فراهم كرده است.
سيستان ما زماني انبار غله كشور بوده ولي الان تالابهاي بينالمللي هامون كه ۷ميلياردمترمكعب آب ميگرفته، خشك شده است و منشا توليد ماهي و زندگي دام و گاوسيستاني عملا به مخاطره افتاده است. رودخانه هيرمند دوسال است كه خشك شده است. آب شرب منطقه سيستان با 450هزار نفر جمعيت و شهر زاهدان با 700هزار نفر جمعيت از محل چاهنيمهها تامين ميشود كه با توجه به خشكسالي و جاري نبودن آب در هيرمند جاي نگراني است. مردم مرزبان ما در سيستان مشكلات عديدهاي به سبب همين خشكسالي دارند و مردم مرزبان ما در بلوچستان هم از مشكل آب در رنج هستند به گونهاي كه در حال حاضر يكهزار و 375 روستا را به صورت سيار آبرساني ميكنيم و روزانه 15 ليتر به آنها آب ميدهيم. تاكنون هم بارندگي نداشتهايم كه اين وضعيت را تعديل كند. اگر عدم بارش استمرار يابد هيچ بعيد نيست كه تعداد روستاهايي كه بايد به آنها آبرساني كنيم به يكهزار و 700 افزايش يابد. برخي از اين روستاها لولهكشي دارند ولي بسياري از آنها لولهكشي هم ندارند. معدل آبرساني ما به روستاها 50كيلومتر است كه اگر وضعيت به همين شكل پيش برود و قهر طبيعت ادامه پيدا كند، معدل آبرساني ما به 100كيلومتر افزايش مييابد كه اين مشكلات مردم را دوچندان ميكند و هزينهها را نيز افزايش خواهد داد. در اين شرايط يكشنبه 30دي و در همان سفري كه آقاي معاون اول رييسجمهور به استان آمده بودند و وزير نيرو هم حضور داشتند از آقاي اردكانيان قول گرفتيم در ۶ ماه آينده كار خوب و مطلوبي انجام شود تا وضع آبرساني به مردم بهبود يابد. در حال حاضر شرايط كاري كند پيش ميرود و نياز به تسريع در اين روند به سبب تزريق اعتبارات داريم.
با اين وضعيت و تزريق كند اعتبارات از يك سو و روشهاي سنتي انتقال آب فكر ميكنيد در 6 ماه بتوان مشكل آب و آبرساني به مردم را برطرف كرد؟ خود شما در حوزه كشاورزي و آبياري تخصص داريد. با روشهاي سنتي استحصال آب، سد بستن و انتقال آب نميتوانيم امنيت خاطر مردم را فراهم كنيم. آنچه به عنوان چاه ژرف هم در منطقه سيستان مطرح شده هنوز اما و اگرهاي بسياري دارد. اما ميدانيد كه روشهاي نوين استحصال آب از رطوبت بسيار سريعتر و كارآمدتر ميتواند جوابگوي نياز مردم به آب شرب باشد. با توجه به تجربه شما در منطقه آزاد چابهار صلاح نميبينيد از تجربههاي بينالمللي در اين منطقه كمك بگيريد؟
منابع آب در شمال استان وابسته به هيرمند است كه ۸۲۰ميليون مترمكعب حقابه داريم اما به جهت خشكسالي در افغانستان تحقق نمييابد. در حال حاضر سه وزارتخانه كشور، نيرو و امور خارجه پيگير مطالبه اين حقابه هستند. اما نبايد مردم را به حقابه هيرمند اميدوار كنيم. آنچه الان به عنوان چاه ژرف در سيستان در حال انجام است و روشي متفاوت است يك كار مطالعاتي است و تا مطالعات آن به پايان نرسد، نميتوانيم مردم را به چاه ژرف اميدوار كنيم. بايد منتظر پايان مطالعات آن باشيم به ويژه آنكه ما آبهاي تجديدشونده و آبهاي فسيلي داريم كه تجديدپذير نيستند. بنابراين نميتوانيم به آبهايي كه تجديدپذير نيستند، دست بزنيم.
در حال حاضر راه بهتر، كم هزينهتر و به اثبات رسيده آبشيرين كردن از درياست. بحث تضمين خريد آب هم مطرح شد و صنعت آمادگي خريد تضميني آب را داراست.
روشهاي ديگر استحصال چطور؟ گرفتن آب از طوبت در روستاهاي چابهار ميتواند سريعتر از هر شيوه ديگري انجام شود و آب شرب آنها را تامين كند.
اتفاقا براي استفاده از رطوبت گروهي آمدند و كار مطالعاتي هم كردند. شيوه كار آنها هم شبيه كار كولرگازي است. دستكم با اين شيوه آب خوردن تامين ميشود. شيوههاي ديگري هم هست نظير تزريق الكترون منفي به هوا يا آنچه به عنوان بارورسازي ابرها در كشور مطرح است. حتما در كشور بايد همه اين روشها مدنظر قرار گيرد و بايد دانش ما در همه اين زمينهها بهروز باشد.
شما به طور مشخص كدام روش را براي سيستان و بلوچستان اولويت ميدهيد؟
در حال حاضر شيرينكردن آب از دريا كار تجربه شده و تضمين شدهاي است. عربها در حاشيه خليجفارس۴۰ميليون مترمكعب براي كشاورزي، صنعت و شرب آب شيرين ميكنند. اما ما در ۲هزار كيلومتر سواحل جنوب حدود يك ميليون مترمكعب آب شيرين ميكنيم. اين در حالي است كه EC آب خليج فارس ۸۰هزار است و EC آب در درياي عمان 40هزار است كه بسيار بيشتر مقرون بهصرفه است. اگر در درياي عمان حدود 20كيلومتر از ساحل فاصله بگيريد، عمق آب به يكهزار متر ميرسد در حالي كه خليجفارس چنين عمقي ندارد.
اين خريد تضميني كه گفتيد، چگونه قرار است محقق شود، زيرا مطلع بوديم كه سرمايهگذاري اهل سيستان و بلوچستان و مقيم عمان آمده بود و آبشيرين كن احداث كرده بود اما به وقت اجرا خريد تضميني انجام نشده بود و عملا سرمايهگذاري او به مخاطره افتاده بود.
ميدانم آقاي علي پارسا در زماني كه خود من فرماندار چابهار بود، آمد و به او زمين را تحويل داديم، الان هم پاي كار است. خريد تضميني صنعت از او محقق شده است. در همين سفر معاون اول رييسجمهور دولت تضمين خريد را داد و مقرر شد، قيمتگذاري آن انجام و اعلام شود. اما از آن مهمتر شركتهاي كرهاي است و همينطور كاري كه مس سرچشمه و كرمانيها براي آب شيرينكنها در تنگه هرمز در حال انجام دارند كه ميتواند الگوي خوبي براي كار ما باشد. اين صنعت بهروز و مطمئن است و ميتواند نياز ما را برطرف كند.
الان براي آبشيرينكن بودجه جدا تصويب شده و رقم جدا ميدهند يا باز هم از محل اعتبارات استاني بايد تامين شود؟
الان مجلس رديف خاص داده است و براي شيرين كردن آب دريا رديف جداگانه به آن اختصاص دادهاند. كميسيون عمران مجلس نيز براي بازديد به چابهار آمد. همين شنبه استانداران شرق كشور در كميسيون عمران با وزير نيرو جلسه دارند. بايد وزارت نيرو تصميم بگيرد. فعلا بهترين راه و مطمئنترين راه استفاده از آبشيرينكنهاست.
طرحهاي ديگر آن حجم مورد نياز را نميتواند تامين كند و چه بسا به كشور هم آسيب ميزند. بحثهاي صرفهجويي و تغيير الگوي كشت يا تغيير روشهاي كشاورزي را نيز بايد در دستور كار داشته باشيم.
براي تامين حقابه هيرمند چه اقدامهايي تاكنون عملي و انجام شده است؟
همين ماه گذشته كميسيون مشتركي در وزارت نيرو تشكيل شد تا پيگير باشند و ببينند افغانستان در چه بخشهايي از قرارداد عدول كرده است. اما نكته اينجاست كه وقتي در افغانستان آب نباشد، خيلي نميتوانند به ما آب بدهند. خبرهايي داريم كه وضعيت آب در افغانستان خيلي مناسب نيست. اما واقعيت اين است كه دولت به ويژه وزارت نيرو بايد تصميم بگيرد كه چه كاري را انجام بدهد.
گاهي بدتصميمي بهتر از بيتصميمي است، زيرا بعدا ميشود يك تصميم بد را اصلاح كرد ولي از دست دادن فرصتها قابل جبران نيست. براي مثال الان منابع آب در منطقه «تهلاب» در محدوده خاش و ميرجاوه هست كه 600ميليارد تومان براي استحصال آن اعتبار است و 2سال زمان ميبرد تا آب از آنجا به زاهدان برسد. دولت بايد تصميم بگيرد كه اين آب را ميخواهد از «تهلاب» تامين كند يا نه. با توقف خط انتقال آب از چاهنيمهها به زاهدان مخالفيم، زيرا اگر روزي مشكل زابل و سيستان بيشتر شد و بخواهيم آب از زاهدان به زابل منتقل كنيم، اين خط لوله ميتواند معكوس عمل كند. اما اين دولت و وزارت نيروست كه بايد تصميم بگيرد. در گزارش اوليه ما به دولت اين تاكيد وجود دارد كه مهمترين مساله استان سيستان و بلوچستان آب است و بايد براي آب وقت و انرژي مناسب بگذارند.
آب چيزي نيست كه بشود به راحتي براي آن قيمت گذاشت. اگر آب نباشد مرز هم نخواهد بود و مرزنشينان بدون آب مرز را نميتوانند حفظ كنند.
نقدي مطرح است كه مردم سيستان و بلوچستان را در مديريتها، برنامهريزيها و تصميمگيريهاي مربوط به اين استان دخالت نميدهند؛ به عبارتي مردم جدا از مسوولان بودهاند. تا مردم داخل در تصميمگيريها و اجراي آن نباشند، نميتوان انتظار بهبود اوضاع را داشت. از طرفي تا مشاركت مردم و نيروي انساني در سيستان و بلوچستان توسعه نيابد، نميتواند به توسعه آن خطه اميد بست. يك روز آقايي مثل «علياوسط هاشمي» ميآيد و كارهاي خوبي رقم ميزند، روز ديگر آقاي «احمدعلي موهبتي» ولي فردا كه آنها موعد خدمتشان تمام شود چه انتظاري هست؟
ببينيد در نظام جمهوري اسلامي كسي دستور نداده به نيروهاي بومي توجه نشود. اما برخي آدمها تفسير سليقهاي كردهاند و همين منجر به آن شده كه بحثي تحت عنوان بومي و غيربومي در استان سيستان و بلوچستان شكل گرفته است. بعدها اين شعارها به سيستاني و بلوچ يا شيعه و سني تغيير عنوان داده و همين مثل خوره افتاده است به جان اين استان. همان چيزي كه گاهي بين بلوچها تحت عنوان سرحدي و مكراني يا بين چابهاري و ايرانشهري هم مطرح است. اين يك اشكال بزرگ در فرهنگ كشور ماست. گاهي حتي در برخي وزارتخانهها ميبينيم كه قوم خاصي در آن غالب هستند، نوع رفتار فرق ميكند. يكي از مزيتهاي جمهوري اسلامي اين بوده كه در آن رنگينكمان اقوام وجود داشته است. پس دستورالعملي نبوده بلكه رفتار برخي سبب به وجود آمدن اين فرض كه تقابل قوميتي وجود دارد، شده است. براي همين شاهد هستيم در دولت آقاي خاتمي حتي يك فرماندار از ميان بلوچها انتخاب نشده بود كه حتما بلوچها افراد توانمندي در خود داشتهاند كه توان پذيرش چنين مسووليتي را داشته است. اين نگاه باطلي است كه بخواهيم بر اساس قوميت دست به انتخاب بزنيم. وقتي در قانون اساسي فقط ويژگيهاي شخص رييسجمهور توصيف شده كه بايد از ميان شيعيان باشد هيچ دليلي نيست كه بقيه پستها و مسووليتها نيز مطابق وضعيت رييسجمهور باشد. پس به صراحت بايد تاكيد كنم اگر به مردم منطقه اعتماد نكنيم حتما آسيب ميخوريم. حكومت بدون ملت اساسا شدني نيست. جايي عرض كردم حتي اگر امروز امام راحل بازگردند كه همه جمهوري اسلامي از او شكل گرفته است، ايشان با ملت معنا پيدا ميكنند و اگر قرار است كسي در اين كشور حكومت كند، نميتواند بدون حضور مردم چنين كاري كند. با هيچ صلاحي نميتوان امنيت را تامين كرد جز حضور خود مردم. آيا به نظر شما درست است كه فردي اهل تهران، شيعه باشد ولي آدم نظام نباشد را مسووليت دهيم ولي اگر مرزبان و مرزدار ما اهل بلوچستان باشد و اهل تسنن و وفادار به نظام را مسووليت ندهيم. ما در تاريخ معاصر خودمان مواردي را داشتهايم كه اين حرف را تاييد ميكند. مگر بمبگذاري در حزب جمهوري را يك فرد غيرشيعه مرتكب شد؟ مگر شهادت شهيد باهنر، شهيد رجايي و شهيد مطهري را غيرشيعيان مرتكب شدند. در هر قوم و هر گروهي خوب و بد داريم.
يكي از اتفاقات مثبتي كه در بستر توسعه سيستان و بلوچستان رخ داده، فعاليت زنان است. آنها به خوبي تحصيلات عالي را كسب كردهاند و مطالبهگر هم بودهاند. در دوره آقاي علياوسط هاشمي به اين پتانسيل به خوبي توجه شد و شاهد بسياري تحولات بوديم. آيا شما اين رويه را استمرار ميدهيد؟
آقاي هاشمي خدمات فراواني به استان انجام داد كه نبايد آنها را از نظر پنهان داشت. تاثيرگذاري بسياري از اين خدمات را در آينده خواهيم ديد و تاريخ آن را قضاوت خواهد كرد. يكي از اين خدمات و تاثيرگذاريها هم مربوط به زنان است. شايد جايگاه زنان در استان سيستان و بلوچستان در صحنه اجتماعي و خانوادگي ملموس بوده باشد اما در جامعه آنچنان نقشآفرين نبودند. آقاي هاشمي با بهكارگيري زنان در پستهاي عالي استان نظير معاون استاندار و مديران كل تحولي را رقم زد. در همان زمان شرايط به گونهاي شد كه شهردار هم از ميان زنان و جوانان براي شهري انتخاب شد و زنان در شوراها هم حضور پررنگي داشتند. نتيجه اين شد كه در انتخابات اخير شوراهاي شهر و روستا در سال ۱۳۹۶ حضور زنان در انتخابات و كسب كرسيهاي شورا بسيار حايز اهميت بود. در دوره استانداري آقاي هاشمي دستكم ۶۰ مدير خانم در سطوح مختلف مديريتي داشتيم. بنابراين حتما نبايد اين دستاورد از چشم كسي مخفي بماند. با اين حال ما بايد به سمت شايستهسالاري پيش برويم و به توانمندي انسان نگاه كنيم نه به جنسيت، نه به حزب و آدمها را در چارچوب توانمنديها و قابليتهايشان ببينيم.
شما به شاخصهاي توسعه اشاره كرديد و گفتيد كه از دولت خواستهايد، سيستان و بلوچستان را به معدل كشوري نزديك كند. در شاخصهاي توسعه انساني چه وضعيتي داريد؟
در شاخص آموزش و پرورش سرانه آموزشي ۶.۶مترمربع به ازاي هر دانشآموز است. اما در سيستان و بلوچستان اين شاخص ۳.۲مترمربع به ازاي هر دانشآموز است و در برخي نقاط استان اين شاخص به زير ۱.۵مترمربع به ازاي هر دانشآموز ميرسد.
اين وضعيت آثار خاصي بر توسعه منابع انساني در سيستان و بلوچستان دارد. در جلسهاي كه اخيرا با وزير آموزش و پرورش داشتم به ايشان گفتم تمام هم و غم ما رفع مشكلات آموزش و پرورش است، زيرا بعد آموزش و پرورش ميتواند با تربيت نيروي انساني توانمند همه مشكلات ما را برطرف كند. البته جهش خوبي از نظر مدرسهسازي توسط خيران در سيستان و بلوچستان رقم خورده است. همينجا از همه دستاندركاران و خيران مدرسهساز در سيستان و بلوچستان كمال تشكر را دارم.
در شاخص بهداشت و درمان هم ما مشكل داريم. شاخص ما نسبت به ميانگين كشوري پايين است. الان دولت سطحبندي ارايه خدمات را مشخص كرده است. فاصله ما با ميانگين تختبيمارستاني در كشور خيلي زياد بود و به همين دليل هم قرار شد، سه بيمارستان 540تختخوابي در زاهدان، ايرانشهر و چابهار ساخته شود. قرار است بنياد بركت 50درصد از هزينههاي بيمارستان ايرانشهر را بپردازد و 50درصد ديگر را دولت بپردازد. در چابهار نيز مقرر شد، بخشي از بودجه مورد نياز از طريق املاك موجود وزارتخانه بهداشت درمان و آموزش پزشكي در چابهار تامين شود و بخشي را هم دولت تامين اعتبار كند. پيمانكار نيز قرارگاه خاتمالانبياست كه الان كار اجرا را شروع كرده است.
حرف ما اين است كه دولت بايد به توجه خود به استاني كه معتقد است، استراتژيكترين و مهمترين استان كشور است، شتاب بدهد و شاخصهاي توسعهاي آن را به ميانگين كشور برساند. وضعيت در مورد شاخصهاي فرهنگي يكدهم سرانه و معدل كشوري هستيم و اين براي جايي كه قرار است خط مقدم جبهه امنيت و اقتصاد باشد، اصلا خوب نيست. جايي كه قرار است خط مقدم امنيت و اقتصاد باشد بايد در بهداشت يا تاثيرگذاري فرهنگي هم پيشتاز باشد. آنچه اينك شاهد آن هستيم، اين است كه نه در رسانه ملي و نه در سينما فرهنگ غني سيستان و بلوچستان به منصه ظهور نرسيده است و همين ميتواند آسيبزا باشد.
در خوشبينانهترين حالت، فرض كنيم دولت با توجه به معافيتهاي بندر چابهار از تحريمها توجه خود به اين بندر و متعاقب آن سيستان و بلوچستان را مضاعف كند. آيا با همين توجه ميتوان اميدوار بود وضعيت توسعه در سيستان و بلوچستان بهبود يابد و حتي جهشي به خود بگيرد؟
اميدوارم هر كس در هر جايگاهي كه هست به درستي عمل كند تا در اين ايام كه روزهاي 40سالگي پيروزي جمهوري اسلامي است هرچه سريعتر جمهوري اسلامي به آرمانهاي قبل از ايجادش برسد. اما در پاسخ به شما بايد بگويم مردم استان بايد خودشان همت كنند و آستين بالا بزنند. همانطور كه خداوند فرموده سرنوشت قومي را تغيير نميدهد مگر خودشان بخواهند. بعد از خود مردم اين من مسوول استاني و ديگر مسوولان كشوري و كلان هستند كه ميتوانند اين روند را بهبود ببخشند. بايد بتوانيم صاحبان فكر و صاحبان سرمايه را به سيستان و بلوچستان جذب كنيم. در عين حال به اين نكته توجه داشته باشيم كه هيچ كشوري به تنهايي نميتواند مشكلات خودش را حل كند. راهحل بهبود اوضاع مشاركت مردم و مشاركت همسايگان و ساير كشورهاست. اميدوارم بين همه اين عوامل پيوندي برقرار بشود تا آنچه آقايي عزت و توليد ايراني است، رقم بخورد.
احمدعلي موهبتي: دولت غير از بحث رديف اعتباري يكسري تعهدات ايجاد كرده كه در سفر اخير آقاي جهانگيري معاون اول رييسجمهور از او ۳ موضوع را بهطور جدي خواستار شديم. آنچه مسوولان كشوري در سفرهاي خود قول دادند، محقق شود و به جاي آنكه پروژه جديد تعريف شود، كارهاي نيمهتمام سابق اجرايي و تمام شود.
در شاخص آموزش و پرورش سرانه آموزشي ۶.۶مترمربع به ازاي هر دانشآموز است. اما در سيستان و بلوچستان اين شاخص ۳.۲مترمربع به ازاي هر دانشآموز است و در برخي نقاط استان اين شاخص به زير ۱.۵مترمربع به ازاي هر دانشآموز ميرسد. اين وضعيت آثار خاصي بر توسعه منابع انساني در سيستان و بلوچستان دارد. در جلسهاي كه اخيرا با وزير آموزش و پرورش داشتم به ايشان گفتم تمام هم و غم ما رفع مشكلات آموزش و پرورش است، زيرا بعد آموزش و پرورش ميتواند با تربيت نيروي انساني توانمند همه مشكلات ما را برطرف كند.