نگاهي به چگونگي برگزاري جشنواره سيوهفتم
بيهويت در ميانسالي
علي وراميني
جشنواره سيوهفتم از نيمه گذشت؛ جشنوارهاي كه در اين سن، همچنان مشغولِ آزمون و خطاست و هنوز امضا و شخصيتي هويتدار از آنِ خود ندارد، ذائقهاش با مد روز عوض ميشود و بيش از آنكه تاثيرگذار باشد، تاثيرپذير است. البته در بعضي نكات، جشنواره فجر كاملا يكتا عمل ميكند؛ جشنوارهاي را سراغ ندارم كه عدم نمايش فيلم در اكران عمومي جزو شروطش باشد، اما فيلم هنگام جشنواره در كلِ كشور نمايش داده شود، بگذريم كه اكثر جشنوارههاي دنيا در شهري واحد برگزار ميشود و اصلا جشنواره به نام همان شهر شناخته ميشود. در ايران اما اينبار قرار شده كه عدالت ميان همه مردم برقرار و جشنواره در همه استانها برگزار شود. در صورتي كه در ديگر جشنوارهها فيلمهاي محدودي براي منتقدان و اهالي رسانه نمايش داده ميشود و نتايج داوري در جشنواره به شدت روي گيشه فيلمها اثر ميگذارد. روند داوريها هم حداقل در اين چند سال اخير سمت و سويي خيلي مادرانه داشته است؛ گويي فيلمها بچهشان است و مسوولان نميخواهند بين آنها فرقي بگذارند و راضي به ناراحت شدن هيچ كدام از آنها نيستند. براي همين اتفاقات محيرالعقولي ميبينيم؛ مثلا سابقه داشته فيلمي جايزههاي بهترين كارگرداني، بهترين فيلمنامه، بهترين بازيگر را ببرد اما بهترين فيلم را به آن ديگري دادهاند تا صاحب اثر غمگين نشود. در جشنواره امسال احتمالا كار هيات داوران براي پيشبرد سنت تقسيم سيمرغها راحتتر است. از يك سو جشنواره جولانگاه فيلمهاي متوسط با همان گيرهاي هميشگي است و از ديگر سو چند نامِ بزرگ و پيشكسوت كه فيلم دارند، آنقدر همه سر نازل بودن فيلمشان توافق دارند كه دعوا بر سر چرايي انتخاب اينها براي نمايش است و بعيد است خودشان هم چيزي وراي نمايش فيلمشان بخواهند. اي كاش يكبار روندِ انتخاب و داوري جشنوارهاي كه با بودجه عمومي برگزار ميشود مشخص شود. عجيب است كه ديدن فيلمهاي هنوز اكران نشده حق مردم است، اما روند انتخاب و داوري جشنوارهاي كه با پول آنها ميچرخد، خير. جشنواره فجر احتمالا تنها جشنواره دنياست كه هيات انتخاب نسخه كامل نشده فيلمها را ميبيند و در ميان آنها انتخاب ميكند يا بسياري از فيلمها خروجي نهايي را يك ساعت پيش از اجرا ميگيرند و حتي در سانسهاي بعدي، نسخههاي متفاوتي در طول جشنواره پخش ميشود. از اين شگفتانگيزتر كه در روز سوم و چهارم جشنواره همچنان به فيلمهاي جشنواره اضافه ميشود و به {صلاحديد} مسوولان با جشنواره {در حالِ پيشرفت} روبهرو ميشويم. تسامح و گشودگي مسوولان جشنواره در اين مورد وقتي مايه شگفتي بيشتر ميشود كه بعضي روزنامهنگاران سابقهدار از رسانههاي شناسنامهدار، تنها به جرم اينكه سر مهلت نتوانسته بودند ثبتنام كنند به كل از حضور در جشنواره محروم شدند. جشنواره انگار قصد كرده كه هويتش را در همين محافظهكاري و خنثي بودن تعريف كند و البته با بازنمايي آن طبق ذائقه تودهها، همگان را مجاب كند كه اتفاق مهمي در جريان است. كليپهايي يك دقيقهاي از فوتوكال و ژستهاي {سوپراستار}هايي كه بعضيشان بعد از سالها هنوز نميتوانند يك سكانس بازي كنند، دقيقا همين كاركرد را دارد تا يادمان برود كه تنها نقطه جذاب سينماي اين روزهاي ما، يافتن سرنخ سرمايهگذاريهاي هنگفتي است كه بيشترشان از قبل مشخص است كه بيبازگشت است.