پاريسيها با دست پر منچستر را ترك كردند
روزهاي سخت سولشر از راه رسيد
علي ولياللهي
تا قبل از بازي تيمهاي منچستريونايتد با پاريسنژرمن چند بار پيشبينيها تغيير كرد. روز بعد از قرعهكشي، با توجه به روزهاي خوب تيم پاريسي با توخل و از آن طرف درگيريهاي تمامنشدني مورينيو با رختكن يونايتد و نتايج ضعيف تيمش، خيلي از كارشناسان گفتند تيم فرانسوي برنده ديدار مرحله يكهشتم نهايي ليگ قهرمانان اروپا خواهد بود. اين نظريه چند روز بعد حالت ترديد به خودش گرفت و در مدت يك ماه، از زماني كه سولشر روي نيمكت يونايتد نشست و نتايج خوب تيم را رقم زد، به بدبيني تغيير پيدا كرد. هرچند باز هم بودند كساني كه بردهاي پياپي پسر نروژي روي نيمكت شياطين سرخ را مقطعي ميدانستند و آن را نتيجه عدم رويارويي با يك تيم بزرگ عنوان ميكردند. با اين حال در چند روز مانده به شروع بازي رفت در اولدترافورد دو خبر وحشتناك از اردوگاه پاريس به گوش رسيد تا نظرات كاملا دگرگون شود. ابتدا مصدوميت نيمار و سپس قطعي شدن غيبت كاواني باعث شد كه شانس نتيجه گرفتن منچستريونايتد بهشدت افزايش پيدا كند.
با تمام اين تفاسير آنچه در ورزشگاه خانگي منچستريونايتد در بازي رفت بين اين تيم و پاريسنژرمن رخ داد نشان داد كه تفاوتهاي يك مربي بزرگ با كسي كه چند تا بازي را برنده شده چقدر زياد است. همچنين ثابت كرد كه سختگيريهاي بيش از اندازه مورينيو حتي در بازيهايي كه منچستر ميتوانست به راحتي پيروز شود براي چه بوده. منچستر سولشر در برابر حريف، وضعيتي بسيار شكننده از خودش به نمايش گذاشت. همان مشكلات قديمي در خط دفاعي به اضافه عدم توانايي در گلزني. اگر يونايتديها در بازيهاي قبليشان، در ليگ، راحت گل ميخوردند، اين توانايي را داشتند كه دروازه حريف را بيشتر از تعداد گلهايي كه خورده بودند باز كنند. اما مدافعين سختگير پاريسي با پشتوانهاي به نام بوفون تقريبا هيچ موقعيت خطرناكي را به حريف ندادند. نتيجه اين شد كه يونايتد دو بار دروازهاش باز شد و نتوانست حتي يك گل را هم جبران كند تا براي اولينبار در تاريخ باشگاهش در يك بازي خانگي در ليگ قهرمانان با اختلاف بيش از يك گل ببازد. همچنين به پاريسيها اجازه بدهد كه براي اولينبار در خانه يك تيم انگليسي در مرحله حذفي ليگ قهرمانان به پيروزي دست پيدا كنند.
در ديدار تيمهاي منچستر و پاريس چند نكته به وضوح ديده شد. اول از همه خنثي شدن تمام نقشههاي هجومي منچستر بود. آن هم با يك كار ساده. از كار انداختن پوگبا و فشار روي خط مياني منچستر. حضور همزمان 6 هافبك سفيدپوش در ميانه ميدان به رهبري ماركو وراتي، عرصه را كاملا بر 3 هافبك يونايتد كه در سيستم 3-3-4 حضور داشتند تنگ كردند كه برتري نفري خط حمله قرمزپوشان بر حريف اصلا به چشم نيايد. شايد به همين دليل بود كه بعد از مصدوميت مارسيال، سولشر تصميم گرفت به جاي آوردن مهاجم به جاي مهاجم، يك هافبك به بازي بفرستد كه توازن را در خط ميانه برقرار كند كه البته ناموفق بود. اين وضعيت نشان داد كه سولشر خيلي زود دستش رو ميشود و براي تبديل شدن به يك مربي بزرگ راه درازي در پيش دارد.
دومين نكته جايي مشخص شد كه در نيمه دوم، توخل با شناسايي پاشنه آشيل يونايتد يعني اشلي يانگ توانست ضربه نهايي را به ميزبان وارد كند. خوان برنات به همراه آنخل ديماريا كه در سمت چپ حضور داشتند فشار بياندازهاي به اشلي يانگ وارد كردند و از آنجايي كه هررا و ماتيچ نميتوانستند بيخيال مهار امباپه و دراكسلر شوند، مدافع راست يونايتد كاملا مقابل حملات پاريس تسليم شد و ديماريا توانست وظيفه به آتش كشيدن يونايتد را به خوبي به انجام برساند. ديماريايي كه خودش زماني در يونايتد حضور داشت و با بيمهري از اين تيم رفته بود و از ابتداي بازي سهشنبهشب هم مدام توسط هواداران هو شده بود، به خوبي شايستگيهايش را به رخ هواداران عصباني يونايتد كشاند. حتي حركت ناجوانمردانه يانگ در نيمه اول كه باعث شد آنخل از زمين بازي به بيرون پرت شود و به فنسهاي كنار زمين بخورد هم نتوانست مانع اين كار شود و تنها انگيزههاي پسر آرژانتيني را تقويت كرد تا او بتواند با ارسال دو پاس گل كليديترين نقش را در پيروزي تيمش ايفا كند. يكي براي كيمبمپه و يكي هم براي امباپه.
نكته سوم هم برميگردد به باز بازي كردن بيش از حد بازيكنان منچستر. در خيلي از دقايق بازي شاهد بوديم كه ليندلف، مدافع منچستر يونايتد با دست به فضاي خالي پشت محوطه جريمه تيم خودي اشاره ميكرد. در واقع هافبكهاي منچستر هنگام دفاع تيمشان خيلي دير به مناطقي كه بايد در دفاع پوشش ميدادند برميگشتند. كاري كه مخصوصا پوگبا انجام ميداد. پوگبا يكي از مشكلاتش با مورينيو اين بود كه مرد پرتغالي به او اجازه نميداد خيلي آزادانه كار كند و از او ميخواست كه در كارهاي دفاعي مشاركت كند. با آمدن سولشر اين بار از روي دوش پوگبا برداشته شد و اين بازيكن توانست با فراغ بال بيشتر در كارهاي هجومي شركت كند كه نتيجهاش شد تاثيرگذاري زيادش روي گلهاي منچستر. اما انگار سختگيريهاي اعصاب خردكن مورينيو براي همين مواقع خاص بود. مورينيو روزهايي را ديده بود كه تيمش بايد با تمركز بيشتري در كارهاي تدافعي بازي كند. جلوي تيمهاي قوي اروپا. نكتهاي كه سولشر پشت گوش انداخت و آن قدر به پوگبا آزادي عمل داد كه اين فوتباليست در كمال بيمبالاتي تا آنجا پيش برود كه موجبات اخراجش را به كودكانهترين شكل ممكن، با اعتراض به داور، به وجود آورد. پوگبا با اخراج در بازي با پياسجي هم تيمش را در دقايق آخر ده نفره كرد و هم خودش را از بازي برگشت محروم تا مربي منچستر متوجه شود كه ستاره صد ميليون دلاري تيمش هميشه فقط گل نميزند و بعضي اوقات دردسرهاي بزرگي هم ميتواند درست كند.
حالا اولين باخت ذخيره طلايي روي نيمكت منچستر رقم خورده. باختي كه ميتوانست خيلي سنگينتر باشد. در حساسترين مسابقهاي كه منچستر از زمان اخراج مورينيو تجربه كرده بود. زمين سفت فوتبال بالاخره خودش را به سولشر نشان داد. حالا بعد از تمام تحسينها و لبخندها سرمربي موقت منچستر بايد پاسخ كساني را بدهد كه ميپرسند چطور منچستر نتوانست در ديداري كه حريف دو تا از بزرگترين ستارههايش را به همراه نداشت، حداقل يك نتيجه مساوي بگيرد. همچنين بايد پاسخ بدهد كه چرا فكري براي مهار ستارههاي حريف نكرده بود. پاسخ بدهد كه چرا با همان انگيزش و شخصيت و تلاش بازيهاي ليگ در چنين ديدار سرنوشتسازي تيمش را به ميدان فرستاده بود. حالا كمكم سختيهاي كار در باشگاه بزرگ منچستر براي سولشر مشخص ميشود. منچستر در دو ديدار بعدياش بايد به مصاف چلسي در جام اتحاديه برود و در ليگ از ليورپول صدرنشين پذيرايي كند. دو ديداري كه اگر شياطين سرخ موفق نشود از آنها سربلند خارج شوند، ميتواند سرآغاز سقوط و بحراني تازه در اردوگاه اين تيم باشد.