مبادا از قطر جا بمانيم
محسن پاكپناه
جام ملتهاي آسيا 2019 با تمام لحظات مهيج، ديدني، تلخ و شيريني كه براي ما به همراه داشت، حاوي نكات آموزنده بسياري بود. درخشانترين نقطه قوت قطريها كه تفاوت بين آنان و ديگر تيمهاي حاضر در جام را رقم زد، خواستن جام با تمام وجود بود. خواستن و برخاستن! نه فقط كشش و ميل به قهرمان جام ملتهاي آسيا شدن! در نقطه مقابل، ما سالهاست كه مايل به قهرمان شدن هستيم، اما هرگز در راستاي خواستن جام برنخاستهايم. ميل قهرماني، به تنهايي در چنين آوردگاه پر رمز و رازي اصلا كافي نيست. بايد آتش اشتياق خواستن، سراپاي وجودمان را شعلهور سازد تا با برنامهاي در خور و در راستاي نيل به اين آرمان خاص گام برداريم و به اهداف گرانمايه خود، پس از پيمودن اين راه و رسم منزلها برسيم.
قطريها با بهرهگيري ازتواناييهاي خود با سر رهسپار طريقي شدند كه در نهايت آنان را به چكاد قله قلب فوتبال دوستان آسيا و بلكه جهان رسانيد! حتي يك منتقد و كارشناس فوتبال در سراسر گيتي در باب قهرماني بي چون و چراي قطريها قلم فرسايي نكرد كه: اين قهرماني حق قطريها نبود! يا با امتياز داوري و فيفا و ... به مقام اول مسابقات دست پيدا كردند! تمامي خبرگزاريها مملو از حس تمجيد و تكريم تيم همدل، كوبنده و يكرنگي بود كه با قدرت تمام و در كمال شايستگي، با تبحر و به كمك تجربه كادر فني كاربلد خويش، استفاده از مشاوران گرانمايهاي همچون ژاوي هرناندز، سرمايهگذاريهاي بجا و مناسب در زمان مقتضي و ردههاي پايه و حمايت مردم، در كنار هدايت فدراسيون فوتبال قطر، دست به كار بزرگي زد كه در تاريخ فوتبال اين كشور يگانه بود و همسنگ كاري بود كه تيم ملي ايران در جام ملتهاي آسيا 1976 تهران با تعداد تيمهاي شركت كننده كمتر به سرانجام رسانيده بود. آري! كار نيكو كردن از پر كردن است. اين مساله كه قطريها سالها پيش گام اول را محكم برداشتهاند اهميت ويژهاي دارد.
از روزي كه هدفگذاري آنها آغاز شد، تا قهرماني در جام ملتهاي آسيا و در آينده نيز ميزباني جام جهاني 2022، سقف آرزوهاي فوتبالي ملتي است كه در جوار خليج هميشه فارس و با بدترين شرايط جوي و البته بهترين تداركات و امكانات روز دنياي فوتبال دست به كاري زدند كه غصه سر آمد. ديگر نميتوان براي آسيا تنها يك مربع تيمهاي برتر ايران، استراليا، ژاپن و كره جنوبي را متصور شد.
قطر خود را به عنوان پنجمين ركن اساسي اين پنج ضلعي قدرت به جهانيان شناساند و به اعتقاد راسخ نگارنده برترين قدرت حال حاضر آسيا همين «قطر» است. در اين ميان، براي قطريها مهمترين موضوع چگونگي برداشتن قدمهاي اول و با چه ذهنيتي گامها را برداشتن بود.
خلاصه آنكه براي ايران عزيز ما هم اگر مسوولان فوتبال در نظر دارند موفقيتي درخور شأن تاريخ فوتبالمان حاصل شود، بايد پس از مشورت با مشاوران خبره و آگاه (حتي از خود فدراسيون فوتبال قطر كه رابطه خوبي با ما دارند) يك بار براي هميشه تكليف فوتبالمان را با خودمان روشن كنند تا ببينيم چه چشماندازي براي فوتبال ايران سرافراز متصوريم؟! چه مقصدي براي خود در نظر داريم؟ آيا مثل هميشه قائل به مديريت هزينه هستيم؟ برويم يك مربي گرانقيمت با كلاس خارجي ديگر بياوريم اما ارادهاي جهت استفاده از تجربياتش در زمينه فوتبال پايه خويش وجود نداشته باشد؟ خوب كيروش كه بود، چرا رفت؟! يا يك مربي بيكار، اسمي، دهان پر كن و متوقع بياوريم تا از همين جايي كه ايستاديم هم عقبتر برويم؟! يا در نقطه مقابل قصد آن داريم كه با ترميم زيرساختهاي فوتبال خود، همانند قطريها دست به كارهاي بزرگ بزنيم؟ پيشنهاد ما به فدراسيون فوتبال اين است كه يك تيم مربيگري پويا، فعال، حرفهاي با مشاوران فوق حرفهاي تشكيل دهند. امثال علي دايي چطور است؟ در كنارش ماركار آقاجانيان، يحيي گلمحمدي و عبدالله ويسي و... كه بالاي سر آنها يك سرمربي خوب خارجي بگماريم.
حال كه ديگر حق اشتباه نداريم بايد يك راهكار متفاوت و طرحي نو با انديشهاي پويا براي فوتبال تدارك ببينيم كه بدون عجله و در عين حال با سرعت عمل و تمركز بالا، يك گروه مربي/ كارشناس ايراني را در اختيار سرمربي و گروه كاردانش بگذاريم كه آينده فوتبال ما را تضمين كنند. ميگوييد گروه ايراني با سرمربي خارجي نميشود؟! چرا كه نه؟! صد البته كه عرضه، جسارت و جوانگرايي و همدلي، همانديشي و تلاش همگان را ميطلبد. عليالخصوص خود شما فدراسيوننشينان.
اگر نميتوانيد يا نميشود بگوييد تا خبرگان فوتبال ايران زمين از بين مشتاقان اين امر عدهاي را برگزيده و معرفي كنند تا گرد هم آريدشان، آنگاه ببينيد چقدر هم خوب ميشود، اگر بخواهيد و برخيزيد و آستين بالا زنيد! مخلص كلام آنكه ترس، تعلل و تاخير در اين امر خطير به منزله سم مهلك و بازدارندهاي است كه ما را به عقب ميراند. آقاي تاج! حق فوتبال اين كهن زاد و بوم را بجاي آريد لطفا.