اندر حكايت اقتصاد بيرحم فوتبال
جنگجو سپر انداخت و رفت
علي ولياللهي
خبر اگر واقعيت داشته باشد، تلخ است و دردناك. علي كريمي از هدايت و مالكيت باشگاه سپيدرود رشت استعفا كرد. بعد از باخت تيمش به پديده و سوالهاي خبرنگاران و حواشي به وجود آمده در فضاي مجازي و كمرنگتر شدن اميد به بقا در ليگ برتر. علي كريمي بعد از قبول هدايت تيم زادگاهش و خريد سهام عمده باشگاه و بيش از 4ميليارد هزينه از جيب، آنطور كه رسانهها ميگويند، بيخيال همه چيز شده و ميخواهد سپيدرود را به تربيتبدني استان گيلان تحويل دهد. سپيدرود با علي كريمي و تمام اقداماتي كه براي بازگشت آرامش به تيم انجام داده بود، در سراشيبي سقوط قرار گرفته، حالا تصور اينكه شخص ديگري در اين وانفسا بيايد و سپيدرود را از خطر خشكسالي نجات دهد، بسيار نامحتمل است. اين قصه غمانگيز حضور اشخاص در فوتبال ايران است. همان چيزي كه به نام حضور بخش خصوصي باب شده است.
سپيدورد بايد برود دسته پايين و علي كريمي هم بايد چند ميليارد ضرر كند. مهم نيست سپيدرود چقدر دوستداشتني است و همچنين مهم نيست علي كريمي چقدر جادوگر بوده و چقدر طرف مردم است و چيزهايي از اين دست. اين حرف فوتبال است. متاسفانه يا خوشبختانه اقتصاد فوتبال و سيستم تيمداري به هيچوجه كاري با احساسات ندارد و روال طبيعي خودش را طي ميكند. هر كسي از قوانين مشخص و مدون تيمداري و نحوه هزينه و درآمد پيروي كند موفق ميشود و در غير اين صورت هر قدر هم حسننيت داشته باشد، باز هم محكوم به شكست است. علي كريمي و تيمش نيز از اين قاعده مستثنا نيستند. وقتي علي كريمي بعد از نگه داشتن تيم در ليگ برتر، از جمع رشتيها جدا شد و بعد از او باشگاه سپيدرورد بين چند مالك دست به دست شد و هر روز يك مربي جديد با مالك جديد قرارداد بست، ميشد حدس زد كه عاقبت خوشي براي اين تيم نميتوان متصور بود. خداداد عزيزي آخرين سرمربي قبل از علي كريمي بود كه نتوانست به موفقيتي دست پيدا كند و جايش را به كريمي داد. خداداد در مصاحبه آخرش از علي كريمي و كاري كه براي سپيدرود انجام داده، حمايت كرد و گفت: «علي كريمي در رشت همه كار ميكند، هم مالك است، هم سرمربي و من ميدانم كه با جان و دل تلاشش را براي موفقيت سپيدرود انجام داده است.» اما نكته مهم اينجاست كه اين «همه تلاش»، دقيقا كاري است كه كريمي نبايد انجام ميداد. مالك باشگاه بودن و همزمان سرمربيگري فقط در فيلمها جذاب است. شايد گفته شود كه اگر كريمي به سپيدرود كمك نميكرد، تيم خيلي زودتر از هم ميپاشيد؛ اين كاملا درست است. با اين حال همانطور كه ميبينيم دير يا زود فروپاشي رخ ميداد. با اين تفاوت كه كريمي چند ميليارد هم ضرر كرده و اعتبارش را از دست رفته ميبيند. وقتي هيچ يك از اصول تيمداري در رشت رعايت نميشود، نبايد انتظار داشت با صرف چند ميليارد ورق برگردد. اتفاقي كه براي بسياري از تيمهاي ليگ برتري و دسته يكي رخ داده. صباباتري، استيلآذين، پاس، راهآهن و چندين تيم ديگر همگي وضعيتي مشابه با سپيدرود را تجربه كردند. همه آنها نيز با شكستهاي پياپي از سطح اول فوتبال ايران كنار رفتند.
امسال بحث خصوصيسازي پرسپوليس و استقلال خيلي جدي شد. وزير ورزش گفت تا آخر سال 97، اين كار انجام شود اما مجلس بحث خصوصيسازي سرخابيها را به سال بعد موكول كرد. مشخص بود كه اين اتفاق خواهد افتاد. مدتي پيش روزنامه اعتماد در گزارشي به وضعيت خصوصيسازي دو تيم پرطرفدار پايتخت پرداخت (دوم ديماه 1397). گزارشي كه نتيجهاش نشان ميداد خصوصيسازي تنها يك سراب است. ديروز محمد دادكان هم دوباره در مصاحبهاي امكان خصوصيسازي استقلال و پرسپوليس را منتفي دانست. همه اين بگير و ببندها نشان ميدهد قرار نيست تغيير بنياديني در فوتبال باشگاهي ايران رخ دهد. انگار هيچكس توانايي مقابله با نابساماني فوتبال را ندارد و همه از وضعيت موجود كمال رضايت را دارند. علي دايي و حاجرضايي و جلالي و همه كارشناسان انتقاد ميكنند، اما براي كسي مهم نيست. هر روز اخبار خرجهاي بيحساب و كتاب خريد بازيكنان خارجي تيمهاي پايتخت در وضعيت كنوني اقتصادي كشور پخش ميشود و كسي ككش نميگزد. تيمهاي سطح اول فوتبال ايران، با كمترين امكانات دست به گريبانند و حتي يك زمين درست و حسابي ندارند ولي عزمي براي حل اين معضل بنيادين ديده نميشود. صدا و سيما اصلا قصدي براي پرداخت حق و حقوق باشگاهها و فدراسيون فوتبال ندارد و كسي نميتواند اين سازمان را به خاطر دزدي علنياش از فوتبال بازخواست كند. ميتوان هزاران مشكل ديگر را به اين ليست كوتاه اضافه كرد. در چنين شرايطي كه توصيفش ممكن است مصداق سياهنمايي قلمداد شود اما همه ميدانند كه دقيقا وضعيت به همين شكل است، خرج بيبرنامه براي يك تيم كه هيچ ساختار و زيربنايي ندارد محكوم به شكست و ضرر است.
هيچ راهي به جز ياد گرفتن حرفهاي فوتبال نداريم. اين تكراريترين حرف سالهاي اخير فوتبال ايران است. فرقي نميكند در معادله سراسر باخت هزينه-درآمد فوتبال ايران چه شخصي در كجاي معادله قرار گرفته باشد. علي كريمي جديدترين قرباني وضعيت نابسامان فوتبال باشگاهي در ايران است، اما مطمئنا آخرين نفر هم نخواهد بود. با تمام دلسوزي و حس همدردي براي كريمي و تيم سپيدرود رشت، بايد گفت كه قوانين اقتصاد فوتبال خيلي بيرحم و قاطع هستند.