تير خلاص سينماي جوان
حسن لطفي
اگرچه كركره سينماي جوان را در اواسط دهه پنجاه بالا بردند اما از دهه شصت بود كه اين پاتوغ و حامي فيلم كوتاه محل تردد جواناني شد كه در پي سينمايي ديگر بودند؛ سينمايي كه اگرچه زمان فيلمهايش كوتاهتر بود اما قدرت، خلاقيت، نوآوري و تاثيرگذارياش افزون بود. از همان زمان (دهه شصت) هم با تمام وابستگي مالياش به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي استقلال فكري و اجرايي فيلمسازان و دستاندركارانش قابلقبول بود. شايد همين استقلال همراه با دلسوزي افرادي كه سكانش را به دست گرفتند (در دفتر مركزي و شهرستانها) و البته حضور جوانان مستعد و خلاق باعث شد تا روندش روز به روز بهتر شود. با گذشت زمان دايره وسعتش هم بيشتر و فيلمسازانش خلاقتر شدند. نمونه آثار ساخته شده در اين چهل و اندي سال گواه اين ادعاست. افرادي همچون اصغر فرهادي، بهمن قبادي، اميرشهاب رضويان، رضا ميركريمي، شهرام مكري، مهدي جعفري، فرهاد مهرانفر و... با عبور از سينماي جوان به دنياي حرفهاي سينما و ساخت فيلم بلند رسيدند. اتفاقي كه ارزشش در مقابل قابليتهاي ديگري كه بهواسطه وجود اين انجمن سينمايي فراهم شده چندان زياد نيست. خصوصا وقتي فيلم كوتاه را سينمايي مستقل بدانيم كه روز به روز دامنه حضور و تعداد مخاطبانش بيشتر ميشود. از آن گذشته دفاتر انجمن سينماي جوان در سراسر كشور خواسته يا ناخواسته مبدل به مهمترين مركز تربيت مخاطبان حرفهاي سينما شدهاند. هنرجويان و مرتبطين با آنها در طول زمان مبدل به تماشاگراني شدند كه سينما برايشان فقط هنر روز جمعه و اوقات فراغت و سرگرمي نبود. كالايي هنري و فرهنگي بود كه در سبد خريد زندگيشان قرار گرفته بود. با هر نگرش هم نگاه كنيم اين نقش اهميت زيادي دارد. بدون تماشاگر فهيم و هنرشناس سينما نهايتش ابزار سرگرمي است. البته از اين مهمتر همان بعد شناسايي و پرورش استعدادهاي فيلمسازي سراسر كشور است. انجمن سينماي جوان كه آرمش، برگ سبزي به نشانه اميد دارد در اين سالها اميد فيلمسازي فيلم كوتاه و فيلم بلند بوده است. البته نه به تمام و كمال و نه بينقص! (مگر ميشود اقدام عمل باشد و پاي انسان در ميان باشد و خطا و خبطي صورت نگيرد.) اين مقدمه را نوشتم تا به اصل ماجرا برسم؛ ماجرايي كه با تصميم انتظامي (معاونت امور سينمايي) و مديران تحت امرش براي به قول خودشان كوچكسازي و چابكسازي مجموعههاي سينمايي كشور شروع شده است. در اينكه نهايت كار (كوچكسازي و چابكسازي) خوب است نه من و نه ديگراني كه مخالف نحوه اجراي آن هستند شكي نداريم، اما آنچه باعث شده تا در پي اعلام اين فكر موجي از مخالفتها به راه بيفتد، تصميمي است كه قرار است برگ سبز و اميد موجود در انجمنها را از دست آشنايان با تاريخچه و جايگاه اين انجمن خارج و به دست شهرداران، فرمانداران يا مراكزي برساند كه فيلم كوتاه برايشان حاشيهاي بيش نيست.
برخي بر اين اعتقادند با اجرايي شدن اين تصميم، تير خلاص به برگ سبز و اميد اميدواران سينماي جوان شليك ميشود و... پيشنهاد ميكنم معاون امور سينمايي و مديران و مشاوران تحت فرمانش همچون فخرالدين انوار و مديران همراهش قبل از اتخاذ هر تصميمي روانه پاتوغهاي فيلم كوتاه كشور شوند و نگذارند پرچم سينماي جوان از سر خانه اميد خيليها پايين بيايد.