نمايندگان ايران، متضرر از برنامهريزي سازمان ليگ
تيمها نبايد به خاطر حضور در ليگ قهرمانان آسيا تنبيه شوند
بهرام سرگوسرايي
ايران امسال سه نماينده در ليگ قهرمانان آسيا دارد كه هر سه آنها در ليگ داخلي هم ماموريتهاي كاملا مهمي دارند. پرسپوليس و استقلال براي كسب عنوان قهرماني ميجنگند و ذوبآهن براي رهايي از انتهاي جدول. اين سه تيم در مسابقات آسيايي شرايط كاملا متفاوتي را از لحاظ امتيازگيري تجربه ميكنند اما از نظر شرايط رقابتي با هم يكسان هستند. هر سه تيم درگير بازيهاي بهشدت فشرده ليگ هستند و همچنين مجبورند يك سفر اضافي سنگين را نيز در بازيهاي مرحله گروهي تجربه كنند. حضور سه تيم عربستاني النصر، الاهلي و الهلال در گروههاي تيمهاي ايراني اين اجبار را به وجود آورده است. همه اينها وقتي در كنار ميزان هزينه تيمهاي غرب آسيا و امكاناتشان قرار ميگيرد نشان ميدهد كه شرايط چقدر براي نمايندگان كشورمان سخت و دشوار است. فعلا ذوبآهن تنها تيمي است كه توانسته رقابتها را خوب شروع كند و بعد از دو هفته با 4 امتياز در رده دوم جدول قرار بگيرد. در سمت مقابل سرخابيهاي پايتخت اصلا وضعيت خوبي ندارند و هر دو با 1 امتياز در قعر جدول به سر ميبرند. دو تيمي كه فصل پيش يكيشان تا فينال رفت و يكيديگر تا يك چهارم نهايي خودش را بالا كشيد و امسال ميشد اميد داشت كه اين نمايندگان بتوانند كار بزرگتري از دور قبل انجام دهند.
پرسپوليس و استقلال در دو ديداري كه برگزار كردهاند، جدا از ضعفهاي تاكتيكي، اشتباهات داوري و بدشانسي درگير يك اپيدمي فراگير در بين بازيكنان تيم بودند. خستگي مفرطي كه منجر به عدم تمركز، مصدوميت و از دست دادن دقايق آخر بازي شد. طرفداران تيمهاي پايتخت بر اين عقيدهاند كه برنامهريزي سازمان ليگ و فشرده بودن بيدليل رقابتهاي داخلي باعث بروز اين معضل شده است و در طرف مقابل، فتاحي رييس سازمان ليگ مدعي است كه برنامه پيش از عملياتي شدن به رويت مربيان رسيده و آنها با چيدمان بازيها موافقت كردهاند. البته مربيان در پاسخ به اين ادعا گفتهاند كه نشان دادن برنامه براي تاييد يا عدم تاييد آن نبوده و صرفا جهت ملاحظه براي ما ارسال شده بود. همه اينها در حالي اتفاق ميافتد كه امسال مسابقات مهم ملي در جريان نيست و دليل اصرار سازمان ليگ به پايان يافتن سريع رقابتها در هالهاي از ابهام قرار دارد.
در فوتبال روز دنيا و مخصوصا در اروپا شاهد اين هستم كه تيمها در فواصل كوتاهمدت بازي ميكنند. باكسينگدي در ليگ برتر انگليس كه در آن تيمها بعضا هر دو روز يكبار به زمين ميروند يا همين ليگ قهرمانان اروپا كه تيمها را مجبور ميكند به فاصله سه يا چهار روز بازي كنند. بدون شك يكي از استانداردهايي كه تيمهاي حرفهاي فوتبال بايد رعايت كنند رسيدن به چنين مرز آمادگياي است. اما بايد توجه داشت كه توان برگزاري بازيهاي فشرده تنها روبناي قضيه است و پشت اين توان مسائلي در جريان است كه بهطور كامل با ليگ ايران همخواني ندارد. تيمهاي ايران در اين زمينهها كه ميتوان به اختصار آن را امكانات ناميد، اصلا ياراي رقابت با تيمهاي سطح يك جهان را ندارند. ديگر نيازي به گفتن نيست كه تيمهاي ليگ برتر نه تنها امكانات كاملي ندارند، بلكه بعضا از داشتن امكانات ناقص هم محروم هستند. در چنين شرايطي سخت است كه از تيمها انتظار داشته باشيم بزرگي كنند بدون اينكه همه اسبابش فراهم شده باشد.
از طرف ديگر ذكر اين نكته ضروري است كه وقتي تيمهاي مدعي در ليگ درگير بازيهاي سخت ميشوند، ساير مدعيان ميتوانند از اين مساله بهرهبرداري كنند. البته اين فقط مربوط به ليگ ايران نيست و در ليگهاي ديگر نيز مشاهده ميشود. بهطور مثال زماني كه كونته هدايت چلسي را در فصل اول حضورش در انگلستان قبول كرد، تيمش در هيچ رقابت اروپايي حاضر نبود و مربي ايتاليايي توانست با استفاده از خستگي ساير مدعيان كه در اروپا درگير بودند، تيمش را به مقام قهرماني برساند. بسياري از كارشناسان سهم عدم حضور چلسي در رقابتهاي اروپايي آن سال را در قهرماني آبيهاي لندن برجسته قلمداد كردند. حالا هم تيمهاي سپاهان و تراكتورسازي همين وضعيت چلسي را دارند و از خستگي مدعيان پايتختنشين نهايت استفاده را ميبرند.
حضور در ليگ قهرمانان آسيا يك مزيت است كه تيمها بايد تاوان حضور در آن را بپردازند. آنها بايد بدانند كه درآمد و افتخار ناشي از حضور در رقابتهاي بينالمللي هزينههايي را هم دارد. يكي از اين هزينهها خستگي و احتمال از دست دادن آمادگي و تلفات دادن است. اينها همه كاملا منطقي و قابل قبول است. با اين وجود ميبينيم كه حتي برخي از تيمهاي اروپايي كه از لحاظ امكانات چيزي كم ندارند و بسيار حرفهايتر هستند نيز بعضي مواقع از فشردگي رقابتها زبان به گلايه ميگشايند. همين چند روز پيش يورگن كلوپ، سرمربي ليورپول از اينكه بازي تيمش را روز يكشنبه گذاشته بودند در حالي كه آنها بايد روز چهارشنبه در مونيخ به مصاف بايرن ميرفتند، شاكي شده بود و اعتقاد داشت به جايي برنميخورد اگر بازي آنها را روز شنبه برگزار ميكردند. در آن ليگ يكي از دلايل اصلي آنچه باعث ميشود اين تغيير يك روزه انجام نپذيرد، بحث فروش حق پخش تلويزيوني است نه رعايت مساله عدالت. حق پخش تلويزيوني در ايران وجود خارجي ندارد پس با توجه به جميع جهات شايد اعتراض تيمهاي ايراني حاضر در ليگ قهرمانان آسيا چندان بيراه نباشد. يعني واقعا در ايران با توجه به اينكه امكانات كم است، حق پخش تلويزيونياي وجود ندارد كه چيدمان بازيها را ديكته كند و مسابقات ملي هم در كار نيست، به جايي بر نميخورد كه شرايط براي نمايندگان ايران در ليگ قهرمانان آسيا سهلتر شود. درست است كه آنها بايد تبعات حضورشان در آسيا را متحمل شوند، اما كسب سهميه با تمام سختيهايش در نهايت بايد يك امتياز مثبت براي تيمها باشد نه اينكه به وسيله آن تنبيه بشوند. گرچه فعلا در ليگ داخلي به نظر ميرسد كه سازمان ليگ و شخص آقاي فتاحي عزم جزمي براي تنبيه تيمهاي استقلال، پرسپوليس و ذوبآهن به خاطر حضورشان در ليگ قهرمانان آسيا دارد.