كتابخانه
روايت تابآوري شهرها
افرا عسگري|شهرها با كدام روايت از پس فاجعه بر ميآيند؟ «شهر از نو» كتابي است درباره شهرهايي كه فاجعهاي انساني يا طبيعي مثل جنگ، حملههاي تروريستي، زلزله، آتش سوزي و اتفاقهايي مانند اينها را از سر گذراندهاند و سرپا ماندهاند. چقدر اين فجايع شهري برايمان آشنا هستند. مقاومت شهرها و ساكنانشان در برابر فاجعههاي گوناگون، براي تكتك ما تبديل به موضوعي شخصي شده است. مرزهاي دنياي انسان امروز از سر ديوار خانهاش عبور كرده و كوچه و محله و شهر و كشورش را زير پا گذاشته است. همه ما در تابآوري شهرهاي ديگر و ساكنانشان محكي به شهر و ديار خودمان ميزنيم. شهر و دياري كه گويي بخشي از هويت فردي و جمعي ماست و دردِ زخمي را كه برميدارد در جانمان حس ميكنيم. نويسندگان كتاب از چهرههاي سرشناس حوزه شهرسازي هستند و چه چيز بهتر از اينكه مترجم كتاب هم داراي دكتراي شهرسازي و پژوهشگر و مدرس همين رشته است.
تنهايي در شهري همچون تهران
هدي حقشناس|«پياده» قصه انيس است. زني از اهالي گورانِ كرمان كه جوان وكمسواد است و در دهه شصت به همراه همسر دانشجو/ معلمش به تهران ميآيد. دست سرنوشت انيس را وادار ميكند تنهايي را در شهري همچون تهران تجربه كند. تجربهاي سخت و پر از رنج. انيس براي پياده نبودن در اين راه مجبور به انتخاب است، تا به قول نفرين معروف خودش در كتاب، نان سواره نباشد و او پياده و البته هزينههايي كه براي اين پياده نبودن ميپردازد، كم نيستند. در مسير سرنوشت انيس، زنها امن و دلسوزند، با اين وجود حس ناامني ناشي از فضاي مردسالار بر تمام فضاي قصه سايه انداخته است و مردهاي قصه هر كدام سهم خود را درسختتر كردن زندگي او بازي ميكنند. پدري كه از شوق پسردارشدن، به قول گورانيها، ذوقمرگ شده و خانوادهاي را بيپشت و پناه كرده است يك جور، شوهرش كرامت و آقا هوشنگ، يك جور و برادرش اسفنديار جوري ديگر...
از نگاه قرن نوزدهميها
نيلوفر صادقي |امان از قرن نوزدهم و نظامها و متفكران و مردمش. فيلسوفان قرن نوزدهم شايد آنطور كه اميل بريه در فصل اول (خصايص كلي) گفته ذوق و قوت تحليل قرن هجدهميها را نداشتهباشند و در مقايسه با آنها دفترنشين باشند نه مرد عمل، اما به هر حال خودشان را درگير انواعواقسام مذهبهاي فلسفي و رويكردهاي متافيزيك و روانشناسانه و فلسفههاي مابعد كانتي كردهاند و از نيمه قرن كه گذشته رفتهاند سراغ نگاه انتقادي و تحليلي و مابعدالطبيعه و فلسفه طبيعت را به نقد و فيزيك و شيمي و سياست عملي و اقتصادي و داروين و اسپنسر فروختهاند. خصايص كلي را كه بخوانيد 16 فصل ديگر پيش رو داريد كه زبانش نااميدتان نميكند، آنقدري سخت هست كه احساس كنيد داريد فلسفه ميخوانيد و آنقدري روان و شامل پانويسهاي گويا كه بهاحتمال زياد كم نميآوريد، بالاخره فيخته و شلينگ و هگل و گوته و شوپنهاور و فوريه و كنت هم هستند كه نامِ آشنايشان به خواننده آرامش ميدهد.
فراتر از روايتي عاشقانه
آرش غلامحسيني|«نفرت بازي» رماني است عاشقانه كه البته فراتر از يك داستان ساده دلباختگي است. نويسنده رمان «نفرتبازي» ضرباهنگ پيشرفت كتاب را خستهكننده نميكند و با قلم روانش خواننده را با خود همراه ميكند. داستان پيچيدگي زيادي ندارد و چرخش يا اتفاق كامل غيرمنتظرهاي را در آن شاهد نيستيم. نويسنده با روانكاوي شخصيتها به اعمال و رفتارشان عمق ميدهد و باورپذيرشان كند. در حقيقت نويسنده روانكاوي را با داستان درآميخته است و همين موضوع است كه روايت را از داستاني صرفا عاشقانه فراتر ميبرد.