كتابخانه
روايت گم شدن در مه
نازيلا دليرنيا|«خاطراتي دارم كه شبيه پرندگان آغشته به نفت، سياه است، اما به هرحال خاطرهاند. آدم حتي به بدترين جاها هم دلبستگي پيدا ميكند، مثل دودهاي كه ته بخاري ميچسبد» اين جملات بخشي از كتاب منگي نوشته ژوئل اگلوف است. داستان منگي روايت پسري است كه در فضايي آخرالزماني و جهاني آغشته به سرب و آلودگي، در يك كشتارگاه كار ميكند و آرزو دارد روزي آن محيط را ترك كند. همه آدمهاي داستان از دسته مطرودان هستند، اما نوع مواجهه سرخوشانهشان با فضاي دهشتناك اطراف، طنزي تلخ و تاريك به وجود آورده است. اين طنز در ترجمه اصغر نوري به زبان محاوره به خوبي خود را نشان ميدهد. داستان در لايه زيرين خود نقدي به زندگي مدرن نيز دارد. به اينكه چطور جهان به اين روز در آمده كه خورشيد از آسمان محو شده، هيچ اشارهاي نميكند اما توصيفي كه از محيط خشن و صنعتي ارايه ميدهد كه در آن يك كشتارگاه، يك فرودگاه و اداره برق وجود دارد و در ميان اين ساختمانها تنها چيزي كه اهميت ندارد انسان است. انساني كه در زير دستگاه پرس له ميشود و خود نيز موجودات ديگر را به دستگاه پرس ميسپارد.
ناگفتههاي زندگي شمس و مولانا
نگار قانوني|وقتي نام شمس و مولانا ميآيد اولين چيزي كه به خاطر هر خوانندهاي خطور ميكند عرفانِ بسيار است و عشق بياندازه. يعني اگر رماني در اين باره نوشته شود پيشفرض ذهني ما اين است كه كتاب، كتابي عاشقانه و عارفانه است. اما «باب اسرار» همه اينها هست و همه اينها نيست. داستان احمد اميد ماجراي زني است كه در ترديد بين مادر ماندن يا فرار كردن از آن به قونيه زادگاه پدرش ميرود، پدري كه سالهاست آنها را رها كرده و هيچ خبري از او نيست.
ماجراي سفر كاري زن به قونيه براي تشخيص صحت اتفاقي بودن آتشسوزي يك هتل، گره ميخورد با ماجراي يك قتل وحشيانه و سپس شكافي در تن تاريخ ايجاد ميشود تا پردهها كنار رود و او به حقيقت برسد؛ حقيقت خودش، پدرش، شمس و... باب اسرار داستاني است درباره ناگفتههاي زندگي شمس و مولانا كه گرچه در روح تاريخ عاشقانه و عارفانه زيستهاند اما همواره ناشناخته ماندهاند.
نفر بعدي بهشت
عرفان حكمتي| ميچ آلبوم رمان «نفر بعدي كه در بهشت ملاقات ميكنيد» را در ادامه كتابي به نام «پنج نفري كه در بهشت ملاقات ميكنيد» نوشته است. ميچ آلبوم در اين رمان داستان مردي به نام ادي را روايت ميكند كه با فداكاري و از جانگذشتگي خود جان دختري خردسال به نام آني را نجات ميدهد. ادي ميميرد و در بهشت با پنج نفر كه در مرگ و زندگي او تاثير داشتهاند ملاقات ميكند و رمان حاضر ادامه اين ماجراست. داستان رمان «نفر بعدي كه در بهشت ملاقات ميكنيد» زندگي آني را از چند ساعت قبل از مرگش شرح ميدهد تا به مردن او و ملاقاتهايي كه پيش رو دارد، برسد. ساختار روايي اين اثر هماني است كه ميچ آلبوم در قسمت اول اين رمان پياده كرده است؛ در بخش اول ساعتشمار مرگ آني را ترتيب ميدهد و به اين ترتيب خواننده با خواندن ساعات پاياني زندگي او به پسزمينه كاملي از شخصيتي كه قرار است به زودي بميرد آشنا ميشود.
دنياي پس از مرگي كه ميچ آلبوم توصيف ميكند به هيچوجه در دام كليشه نميافتد. از ويژگيهاي اين توصيف جهانشمول بودن آن به لحاظ عقيدتي، مذهبي و مليتي است. اين دنيا نسبتي مستقيم با اعمال انسان در طول مدت حيات خود دارد كه با هيچ دين و مذهبي منافات ندارد. ميچ آلبوم هر بار فرمي تازه براي رويارويي آني با فردي كه قرار است ملاقات كند، ترتيب ميدهد و خواننده را غافلگير ميكند. محل ملاقات هميشه جايي شبيه دنياست و هنر نويسنده در رقم زدن مرزي ميان اين دو دنياست.