تغيير نام 26 خيابان و كوچه و معبر به نام 26چهره ادبي و هنري كشور از سوي شوراي شهر باعث شد تا موجي از پيامهاي مثبت و حمايتي در فضاي مجازي و رسانهها در مورد اين اقدام از سوي هنرمندان و عموم شهروندان ايجاد شود كه هنوز هم ادامه دارد؛ موجي كه حكايت از نگاه حقشناسي شهروندان به هنرمندان و اديبان بزرگ اين مرز و بوم دارد. گرچه اين اقدام منتقداني هم داشت كه همانطور كه پيشبيني ميشد بيشتر آنها منتقدان شوراي شهر بودند. به همين بهانه و براي پاسخگويي به انتقادها و سوالات مطرح شده از سوي منتقدان و اطلاع ازفلسفه و چند و چون اين اقدام گفتوگويي با محمد جواد حق شناس رييس كميسيون فرهنگي و اجتماعي شوراي شهرتهران انجام دادهايم. گفتوگويي براي پاسخ به تمامي زواياي طرح نامگذاري 26 معبر به نام هنرمندان و نخبگان اين كشور.
آقاي حقشناس! در جلسه سهشنبه اين هفته شاهد نامگذاري 26 خيابان و معبر به نام هنرمندان و شعراي نامآور ايران بوديم. اين اتفاق با موجي از حمايتها و استقبال عموم جامعه و به خصوص هنرمندان مواجه بود. اما در عين حال اين اقدام شوراي شهر منتقداني هم داشت. به نظر ميرسد در برابر اين موج رضايت جامعه و شهروندان و جامعه هنري كشور، گروهي نيز به دنبال برداشتهاي سياسي از اين موضوع هستند. اين را قبول داريد؟
بله. به نظر ميرسد همينطور باشد. كيهان مدعي است كه ما در شورا به جاي پرداختن به مسائلي مثل نامگذاري خيابانها كه اسمش را گذاشته «اسم- فاميل» بازي، به امور اصلي شهر بپردازيم! اما گويا اين عزيزان خبر ندارند كه يكي از وظايفي كه قانونگذار براي شورا تعيين كرده همين نامگذاريها و تغيير نامهاي معابراست كه براساس قانون در كميته فرعي نامگذاري معابر كه از زيرمجموعههاي كميسيون فرهنگي اجتماعي شوراست، صورت ميگيرد. خب حالا منظور دوستان در كيهان اين است كه ما نبايد به اين وظيفه خود عمل كنيم؟! كمااينكه در دورههاي قبل هم اين كميته فعال بوده و هر چند وقت يكبار نام تعدادي از معابر تغيير پيدا ميكرده يا نامگذاريهاي جديدي ميشده است. به نظرم اين انتقاد از ريشه غلط است و محلي از اعراب ندارد.
ولي اين تنها انتقاد به نامگذاريهاي اخيرنبوده است. مثلا عباس عبدي هم ديروز در يادداشتي به رويه نامگذاري معابر تهران به نام برخي از بزرگان انتقاد كرده و گفته بود براي حفظ هويت شهر بهتر بود شورا نام اين بزرگان را روي خيابانهاي تازه احداث شده يا بينام ميگذاشت.
البته ايشان معتقد است كه نفس كار، اتفاق خوبي است. ولي همانطور كه گفتيد براين باور است كه خوب است براي حفظ هويت شهر، شورا نام اين بزرگان را روي خيابانهاي تازه احداث شده يا بينام ميگذاشت تا اينكه بخواهد نام خيابانهاي قديمي را تغيير دهد. سوال من اين است كه ما مگر در شهر 500-400 ساله تهران چقدر معبر جديد يا بينام داريم كه بخواهيم نام اين بزرگان را روي آنها بگذاريم. ضمن اينكه يكي از اولويتها براي تغيير نام يك معبر اين است كه نام آن معبر، «يكه» و «غيرتكراري» باشد.
يعني چطور؟
يعني بايد نام معابر و خيابانها و كوچهها تكراري نباشد. مثلا شايد جالب باشد كه بدانيد در تهران نام بيش از 200 معبر و خيابان و كوچه لاله است! يا بيش از250 معبر نام «اول» دارند، ضمن آنكه ما در تهران خيابانهاي زيادي داريم كه نام شقايق، نيلوفر و... در آنها بارها تكرار شده است. خب اين خلاف اصول نامگذاري معابر است. بنابراين ميشود در نامگذاريهاي جديد يا تغيير نامهايي كه شورا ميخواهد انجام شود، از اين معبرها نيز استفاده كرد.
ولي در اكثر تغيير نامهاي اخير اولا خيابانهايي تغيير نام دادهاند كه شايد تكراري هم نبودهاند و ثانيا اكثرا خيابانهايي هستند كه در مناطق شمالي شهر هستند.
ما هم قبول داريم كه تقريبا تمام تغييرنامهاي اخير در مناطق شمالي شهر يا معابري كه نامشان غيرتكراري بوده، اجرا شده، ولي سوال ما اين است كه آيا چاره ديگري هم داشتيم؟ وقتي كه منزل استاد اميرخاني يا استاد مشايخي و... در منطقه يك و دو و سه قرار دارد و مردم و هنرمندان و هنردوستان سالهاست كه آن خيابان و حتي محله را به يمن حضور آنها ميشناسند، چطور ميتوان نام خيابان ديگري در منطقه 12 يا مناطق ديگر جنوبي را به نام اين بزرگان حك كرد و تغيير داد؟! اين يك اصل طبيعي است. البته بنده هم قبول دارم كه اهالي كوچهها و خيابانها هم در مورد «نام» معبر خود، حق مكتسبه دارند ولي به همان نسبت مردم محله و منطقه و حتي شهر و جامعه نخبگان نيز نسبت به اين بزرگان هنر و علم حقوق مكتسبهاي دارند. شوراي شهر تلاش ميكند تا در تصميمگيريهاي خود در خصوص تغيير نام معابر، برآيند اين نظرات را در نظر بگيرد.
ولي قبول داريد كه اين تغيير نامها كمكم دارد به يك ادبيات سياسي شهري جديد بدل ميشود؟
بله و از اين موضوع خوشحاليم و از آن استقبال ميكنيم؛ چرا كه به هر حال شهر محل گفتمانهاي موافق و مخالف است و چه خوب است كه اين گفتوگوها منجر به يك ادبيات سياسي شود كه بتواند در شهر و زندگي شهروندان موثر باشد.
يكي ديگر از انتقادهايي كه به اين نامگذاريها مطرح ميشود اين است كه گفته ميشود چرا بايد نام برخي از خيابانها به نام شاعران و نويسندگان و هنرمنداني بخورد كه بخشي از افراد جامعه نسبت به آنها حساسيت دارند؟! سوال اينجاست كه بهتر نبود اگر شورا به اين حساسيت بخشي از جامعه دامن نميزد؟
چرا بايد حساسيت ايجاد شود؟ ما در مورد تمام اين طيفهاي نخبگان مطابق نظرات متوليان آن مشورت كردهايم. مثلا در مورد بازيگران با خانه هنرمندان و خانه تئاتر يا در مورد خانه شعرا هماهنگ بوديم. حتي در بسياري از اين موارد خود اين مراكز به ما پيشنهاد نامگذاري معابري به نام بزرگان هنر اين مرز و بوم را دادند. مثلا نامگذاري 12 معبر به نام شعرا، به پيشنهاد خود هياتمديره خانه شعرا در سال قبل بود كه به تصويب رسيده بود و ما پيگير نامگذاري مجموعهاي از خيابانها به نام اين شعراي معاصر بوديم. البته پيشنهاد آنها 25 نام بود ولي از آنجايي كه نام شعرايي همچون حسن حسيني، قيصر امينپور، ملكالشعراي بهار و... پيش از اين روي خيابانهاي شهر نامگذاري شده بود، نامهاي باقي مانده شعرا روي خيابانهاي تهران نامگذاري شد.
حتي در اين بين يكي از ملاحظاتي كه همواره سعي در پاسخگويي به آن داشتيم اين بود كه چرا تا فوت افراد و شخصيتها صبر ميكرديم و بعد از فوتشان خياباني به نام آنها نامگذاري ميشد كه به نوعي مردهپرستي بود براي همين تلاش كرديم تا زماني كه چهرههاي ملي و شخصيتها در قيد حيات هستند چنين اتفاقي رخ دهد و منشأ اثرگذاري در جامعه باشد. ضمن اينكه اصولا هر هنرمند و نويسنده و شاعري دو وجه شخصيتي دارد؛ يك وجه حقيقي و يك وجه اجتماعي و هنري. ما در مورد هيچكدام از اين عزيزاني كه در ليست تغييرنام ما هستند، شك نداريم كه نويسندگان و شاعران و هنرمندان بزرگ و تاثيرگذاري در فرهنگ و ادب اين كشور هستند. اين براي ما مهم بوده است. حالا اين افراد هم ممكن است مثل همه شهروندان اين جامعه موافقان و مخالفاني داشته باشند، ولي اين دليل نميشود كه جايگاه هنري و ادبي آنها ناديده گرفته شده و نخواهيم از آنها تجليل كنيم.
در خبرها اعلام شده بود كه گويا قرار است سرديس اين 26 چهره نيز در كنار نام آنها در خيابانهاي تهران نصب شود. فكر ميكنم اين براي نخستينبار است كه چنين اتفاقي در پايتخت ميافتد؛ درست است؟
اولينبار كه نيست. در يك سال اخير رويه كميسيون نامگذاري اين بوده است كه همزمان با تغيير نام خيابان به نام شخصيتها، سرديس آنها نيز نصب شود تا مردم شهرمان بيشتر با اين افراد آشنا شوند به خصوص در مورد چهرههايي كه مردم شايد كمتر با آنها آشنا باشند. مثلا تمامي جامعهشناسان مرحوم دكتر قانعيراد را ميشناسند ولي شايد عموم شهروندان چندان با اين چهره علمي برجسته آشنا نباشند. براي همين اين سرديسها ميتواند به معرفي اين بزرگان نيز كمك كند. اولين سرديسي هم كه نصب شد، سرديس شهيد «حججي» در پارك شهيد حججي بود. بعد از آن هم در خياباني كه به نام استاد «قانعيراد» نامگذاري شد، سرديس او نيز نصب شده است. در هر صورت از اين پس تغيير نام خيابانهاي پايتخت همراه با نصب سرديس شخصيتها خواهد بود كه اين تنديسها با شكل و شمايل مشخصي ساخته و نصب ميشوند.
الان ساخت سرديسها آغاز شده است؟
سفارش ساخت سرديس جمشيد مشايخي داده شده است كه براساس برنامهريزي انجام شده قرار است ۱۳ ارديبهشتماه طي مراسمي از آن رونمايي و رسما خيابان ج به جمشيد مشايخي تغيير نام داده شود.
در فضاي مجازي مطالبي هم در مورد نارضايتي برخي از هنرمنداني كه قرار است نامشان برمعابر تهران گذاشته شود، منتشر شده است. مطالبي كه براساس آنها، ادعا شده كه برخي از اين چهرهها مثل استاد شجريان يا استاد اميرخاني، از اين نامگذاري بيخبر بوده و ناراضي هستند.
فكر نميكنم چنين باشد، چون ما در تمامي اين موارد و درحالي كه براساس قانون، نامگذاري معابر منوط به اجازه افراد نيست و جزو حقوق خود شوراي شهر است، باز هم به رسم ادب و احترام به اين بزرگان، از تكتك اين بزرگان يا خانوادهها و نزديكان آنها رضايت گرفتهايم و آنها نيز مشكلي نداشتهاند. مثلا در مورد نامگذاري بلوار فلامك شمالي و جنوبي كه به نام محمدرضا شجريان نامگذاري شد، با واسطه با پسرش همايون تماس گرفته شد و آنها نيز رضايت خود را اعلام كردند. در مورد استاد اميرخاني و نصيريان و مشايخي هم شخصا با آنها صحبت كردم. در مورد استاد كشاورز هم، مدير برنامههاي وي نيز رضايت اين فرد را براي نامگذاري خياباني به نامش تاييد كرد.
گويا بايد فرمانداري هم اين تغيير نامها را تاييد كند تا انجام آن قانوني باشد، درست است؟
بله. البته اين يك رويه كلي است كه تمامي مصوبات شورا بايد در كميته تطبيق فرمانداري بررسي شود تا احيانا مغايرتي وجود نداشته باشد، ولي من فكر نميكنم فرمانداري هم ايرادي به اين تغيير نامها بگيرد؛ چرا كه اين اقدام گام مهمي است براي پاسداشت ياد گروهي از بزرگترين فرهيختگان و هنرمندان اين كشور و دليلي براي مخالفت وجود ندارد، ولي در هر صورت فرمانداري بايد ظرف 10 روز نظر خود را اعلام كند. بعد از آن طي مراسمي از تك تك اين تغييرنامها به همراه سرديسهاي آنها رونمايي خواهد شد.
شايد جالب باشد كه بدانيد در تهران نام بيش از 200 معبر و خيابان و كوچه لاله است! يا بيش از
250 معبر نام «اول» دارند، ضمن آنكه ما در تهران خيابانهاي زيادي داريم كه نام شقايق، نيلوفر و... در آنها بارها تكرار شده است. خب اين خلاف اصول نامگذاري معابر است.
در يك سال اخير رويه كميسيون نامگذاري اين بوده است كه همزمان با تغيير نام خيابان به نام شخصيتها، سرديس آنها نيز نصب شود تا مردم شهرمان بيشتر با اين افراد آشنا شوند، به خصوص در مورد چهرههايي كه مردم شايد كمتر با آنها آشنا باشند.
ما هم قبول داريم كه تقريبا تمام تغييرنامهاي اخير در مناطق شمالي شهر يا معابري كه نامشان غيرتكراري بوده، اجرا شده، ولي سوال ما اين است كه آيا چاره ديگري هم داشتيم؟ وقتي كه منزل استاد اميرخاني يا استاد مشايخي و... در منطقه يك و دو و سه قرار دارد و مردم و هنرمندان و هنردوستان سالهاست كه آن خيابان و حتي محله را به يمن حضور آنها ميشناسند، چطور ميتوان نام خيابان ديگري در منطقه 12 يا مناطق ديگر جنوبي را به نام اين بزرگان حك كرد و تغيير داد؟!