قاچاق دام و همه آنچه در اين باره نميبينيم
نيوشا طبيبي
پديده قاچاق دام، مصيبتي است كه كمترين ضايعه و عارضه آن براي كشور، گران شدن گوشت مصرفي است. نابودي گونههاي بومي ايران پيامد جدي قاچاق است. خبرهاي فراواني از جابهجايي گلههاي بزرگ گوسفند و انتقال آنها به كشورهاي همسايه به ويژه عراق به گوش ميرسد. تفاوت نرخ ارز و قيمت گوشت در ايران و عراق در ماههاي گذشته قاچاق دام زنده را بسيار سودآور كرده. خبرهايي از انتقال گلههاي ماده گوسفند خراساني به كشورهاي مجاور در ماههاي گذشته شايع شده است كه اگر اين خبر بسيار بد، رنگي از واقعيت داشته باشد به اين معني است كه به زودي با مشكل در خطر قرار گرفتن گونههاي گوسفند بومي ايران مواجه خواهيم شد. گوسفند خراساني از مرغوبترين انواع گوسفند ايراني است. مقاومت اين دام در شرايط گوناگون و لطافت گوشت و عطر و طعم و ميزان چربي و گوشت آن مطلوب ايرانيان است. پيشينيان ما با دقت و وسواس موفق به پرورش و دنبهدار كردن اين نوع خاص گوسفند طي زمانهاي متمادي شدهاند. اين گونهها و انواع ديگر دامها و جانوران بومي ايران سرمايههاي ملياي هستند كه جايگزيني ندارند و دور نيست اگر به همين شيوه عمل كنيم، روزي همين گوسفندان را از كشورهاي ديگر با منت و پول زياد بخريم و به داخل بياوريم.
رسم و شيوه كار دامداري بر اين است كه دامهاي ماده در گلهها ميمانند و دامهاي نر براي كشتار فروخته ميشوند. گوشت گوساله و گوسفند نر مرغوبتر و خوشرنگ و روتر است و از نظر پخت و طعم نيز با دام ماده متفاوت است. دامهاي ماده به دليل قدرت زايش سرمايه محسوب ميشوند. دامداران كشورهاي همسايه با خريد گلههاي ماده در واقع توليد گوسفند ايراني را از ايران به كشور خود منتقل ميكنند و دير نيست كه ما محتاج چيزي شويم كه روزگاري خود داشتهايم.
قاچاقچيان و دامداراني كه گلههاي ماده خود را ميفروشند، متاسفانه چيزي از سرمايه ملي نميدانند يا اگر ميدانند، سود مقطعي و كوتاهمدتي كه به دست ميآورند، برايشان مهمتر است. دردا و دريغا كه فقدان نگاه ملي و آيندهنگر در بسياري از زمينهها موجب خسارات فردي و جمعي متعددي شده و ميشود.
نبود نظارت دقيق و قرنطينه در مبادي ورودي شهرها و مرزهاي كشور از مشكلات جدياي است كه گونههاي بومي گياهي و جانوري ايران را تهديد ميكند. طبق قانون ورود هر نوع بذر و نهال به كشور ممنوع است اما هر مسافر- حداقل در فرودگاه امام خميني- ميتواند بهراحتي بذر با خود بياورد و هيچ نظارت و حساسيتي هم از سوي بازرسان گمرك در اين موضوع وجود ندارد.
در مبادي شهرهاي ايران از چند سال پيش كانكسهاي ژاندارمري سابق را به ناظران سازمان دامپزشكي واگذار كردند. قاعدتا بايد يك تكنيسين دامپزشكي 24 ساعته در وروديهاي شهر مستقر باشد تا بر جابهجايي حيوانات و دامها نظارت كند. اما آيا تاكنون حتي يك بار با چيزي به نام قرنطينه دامپزشكي در وروديهاي شهرها برخورد داشتهايد؟ اين در حالي است كه يكي از اصليترين وظايف سازمان دامپزشكي كشور قرنطينه است. همين نبود قرنطينهها و غفلت از نظارت بر جابهجايي دامها، كشور را با خسارتهاي بزرگ و عميقي مواجه كرده و خواهد كرد.
چند سال پيش پرورش و توليد ماهي تيلاپيا مورد توجه قرار گرفت و اين گونه مهاجم غيربومي به بهانه اشتغالزايي و توليد به كشور وارد شد. اين ماهي به علت مقاومت بسيار بالا رقيب گونههاي ديگر محسوب ميشود و اكنون بسياري از آبهاي كشور به اين نوع ماهي مهاجم و غيربومي آلوده شدهاند. ماهيگيران آباداني از افزايش بيوقفه ميزان تيلاپياهايي كه در تورشان ميافتد، شكايت دارند. ظاهرا اين ماهي امكانات زيستي گونههاي بومي را به خود اختصاص داده و موجب از بين رفتن آنها ميشود. اين پيامد يك تصميم غيركارشناسي و مشكوك است كه پيامدهاي آن غيرقابل جبران خواهد بود.