• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4346 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۹ فروردين

از گلستان او ببر ورقي

كاوه فولادي‌نسب

ابراهيم گلستان زباني تند و تيز دارد و ديدگاه‌هايي تند و تيزتر. در نامه‌ مفصلي كه در فروردين ۱۳۶۹ به سيمين دانشور نوشته - چنان مفصل كه حالا به هيات كتابي درآمده: «نامه به سيمين» (انتشارات بازتاب‌نگار) - چيزهايي به او مي‌گويد درباره تقابل سنت و مدرنيته و مفهوم وطن و به‌ويژه درباره زندگي و آراي جلالي كه موقع نوشتن نامه 21 سال از مرگش مي‌گذشته كه سيمين براي هميشه نامه را بي‌جواب مي‌گذارد. حالا هم كه ديگر هيچ... جواب مانده براي دنيايي ديگر؛ خواننده «نامه به سيمين» ممكن است با نظرات و ديدگاه‌هاي گلستان- بخش‌هايي يا تمامش- موافق باشد يا نباشد؛ اين مهم نيست.

اما خواندن اين نامه را نبايد از دست داد. با وجود همه‌ چيز، اين نامه سندي تاريخي است كه رويدادهاي دوره‌اي از تاريخ ادبيات مدرن ايران و ريشه‌هاي آنها را مي‌شود در آن رصد و واكاوي كرد. فقط هم اين نيست؛ مي‌توان نگاه نحله‌اي از روشنفكران متجدد ايراني را هم در آن جست‌وجو كرد فارغ از اينكه با چنين ديدگاه‌هايي - يا با همه آنچه در اين نامه نوشته شده - موافق باشيم يا نه، خواندن اين نامه را نبايد از دست بدهيم. اساسا اين روش عقب‌مانده‌اي است كه براي موافقت يا مخالفت كتاب بخوانيم. كتاب را بايد براي كشف و تامل خواند؛ نه له يا عليهش بودن. جايي از اين نامه، گلستان روايتي از مرگ فروغ ارايه مي‌دهد كه مو را به تن آدم سيخ مي‌كند؛ جايي كه دارد درباره خرافات و جادو و كيفيت غريب آنها حرف مي‌زند (نقل به تخليص): «دو شب پيش از مرگ فروغ با هم رفتيم قهوه‌خانه كاسپين در خيابان تخت‌جمشيد. آنجا يك زن ارمني بود كه كه فال قهوه مي‌گرفت.

براي تفريح صدايش زديم كه بيا فال قهوه ما را بگير. آمد؛ تا قهوه فروغ را ديد، گفت من الان حال ندارم و تند بلند شد رفت. دو روز بعد جلال مقدم رفته بود همان‌جا قهوه بخورد. زن از آشنايي با مقدم مي‌دانست، چون ما را بي‌آنكه اسم‌مان را بداند، با هم ديده بود. مي‌رود سراغ جلال مي‌پرسد از آن زن و مرد دوستت چه خبر؟ جلال مي‌گويد كدام؟ زن نشانه مي‌دهد. جلال مي‌گويد چرا مي‌پرسي؟ زن مي‌گويد در فال آن زن حادثه خطرناكي ديدم، دلواپسم. جلال مي‌گويد ديروز مرد.» ميلاني بي‌راه نمي‌گويد كه «گلستان به هر نوع ادبي و روايي كه رو مي‌كند، بدعت‌ها به‌ جا مي‌گذارد و آن نوع روايت به اعتبار مداخله او اعتلا مي‌يابد.» «نامه به سيمين» فقط يك نامه نيست، خواندنش را از دست ندهيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون