• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4348 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۳ ارديبهشت

مهندسي تهاجمي براي همه مشكلات يك راهكار ارايه داده است

سيل؛ ريشه‌ها و راهكارها

فاطمه ظفرنژاد

نوروز 98 شاهد بارش‌هايي بيش از ميانگين در فلات كهنسال ايران بود و وزير محترم نيرو آن را بارندگي 50 ساله‌ خواند. اين بارندگي با تاسف بسيار جان شماري از هموطنان‌مان را گرفت و شماري را زخمي كرد و نزديك به 300 هزار آواره برجاي گذاشت. خسارت سيل تاكنون 3-2 ميليارد دلار برآورد شده است. مردم اين ديار كهن بار ديگر نشان دادند كه اعضاي يك پيكرند و همدلي از همزباني خوش‌تر است و از سراسر ايران به ياري شتافتند. نيروهاي نظامي، انتظامي، نهادهاي مردمي، غيردولتي، دولتي به ميان گود آمدند. براي پيشگيري از ويراني‌هاي چندين برابري آينده، آسيب‌شناسي سيل و راهكارهاي پايدار پيشگيري ضرورت لحظه است.

پرسش‌ها

گرچه بخش بزرگي از سيل‌هاي امروز دستاورد توسعه بي‌رويه و كاربرد فناوري‌هاي نسنجيده و ناسازگارند و در همه كره زمين ديده مي‌شوند با اين همه آيا بايد دست روي دست گذاشت و رويه نادرست گذشته را پي گرفت؟ آيا در تاريخ ما بارندگي با دوره بازگشت 50 ساله به‌اندازه سيل 500 ساله ويراني در بر داشت؟ شمار سيل و ويرانگري آن در سده گذشته چه تغييراتي داشته است؟ چرا بنابر فرود شريفي و ديگران در 1330 شمار سيل‌ها نزديك به 200 بوده و در آغاز دهه 1380 به بيش از 2 هزار رسيده و 10 برابر شده است؟ آيا طرح‌ها و برنامه‌ها در بسامد سيل نقش دارند؟ اگر بر بستر خشك رودها ساخت‌ و ساز و كشت‌ و كار مي‌شود و روددره‌اي در شهرها نمانده كه بتواند رواناب‌ها را به سرانجام طبيعي خود برساند؛ اگر جنگل‌ها كف‌بر شده و تالاب‌ها و درياچه‌ها خشك شده و دماي پيرامون آنها ديگر براي بارش برف و نگهداري آن در كوه‌ها مناسب نيست؛ آيا نبايد در سامانه مديريت آب، خاك، جنگل و منابع طبيعي - كه از سوي وزارتخانه‌ها و شهرداري‌ها و شركت‌هاي دولتي و خصوصي به حراج گذاشته شده - بازبيني كنيم؟ آيا سيل، واكنش طبيعت به كارهاي انسان امروز و بازتاب قانون اثر پروانه‌اي نيست؟

آيا باز هم بايد براي سدهاي بزرگ و كوچك منابع مالي واگذار كرد؟ آيا باز هم بايد گذاشت بدون هيچ ارزيابي تطبيقي و راستي‌آزمايي مستقل، وزارت سدسازي به طرح‌هايش در آبخيزها ادامه دهد؟ چرا شركت‌هاي مشاور، ناظر، كارفرماي مديريت سازه‌اي آب و سدسازي خواستار منابع مالي براي سدسازي بيشتر مي‌شوند؟ آيا بايد باز هم به شركت‌ها اجازه داد هر گونه خواستند با مردم بومي مولد، با رودها، روددره‌ها، باغ‌ها، باغشهرها، تپه‌ها و جنگل‌ها، تالاب‌ها و درياچه‌ها رفتار كنند؟ آيا دفتر حفاظت از رودخانه‌هاي وزارت نيرو همچنان بي‌تفاوت به سرنوشت رودهاست و بايد با سدسازان همكاري كند؟ آيا بايد باز هم گذاشت سازمان محيط زيست در هر كجا و به هر طرح سد مانند شفارود كه نابودكننده همزمان رود و تكه‌هاي بازمانده هيركان است مصوبه ساخت يا گردشگري بدهد؟ آيا بايد باز هم وزارت صنايع در نقاط كويري كم‌آب مجوز صنايع آب‌بر فلز و فولاد بدهد تا از صدها كيلومتر دورتر براي آنها آب منتقل شود؟ آيا نبايد بازبيني اساسي در شيوه مديريت و حكمراني بر منابع طبيعي را در دستور كار بگذاريم؟ اگر شمار رخداد سيل با تصاعد عددي افزايش يابد خسارت سيل با تصاعد هندسي افزايش نمي‌يابد؟

ريشه‌ها

نويسندگان جغرافيا و تاريخ از هرودوت، ابن خردادبه، محمدبن احمد مقدسي، ناصرخسرو، تا ابراهيم استخري و جهانگردان سده‌هاي پس از آن به سيل در درون فلات ايران اشاره نداشته‌اند گر چه به زمين‌لرزه كه بلاي طبيعي اين فلات بوده و نيز به گرداب‌ها و گذرگاه‌هاي خطرناك براي كشتي‌ها در درياي پارس نيز بارها اشاره شده است. در ونديداد به توفان برف در دوره جمشيد جم اشاره رفته كه ذبيح بهروز زمان آن را 546 يزدگري باستاني (سال 4048 پيش از ميلاد) محاسبه تقويمي كرده است.

«گفت: ...زمستان بد رسد. سخت مرگ‌آور زمستان. اين جهان استومند را بد رسد. بسيار ابرهاي برف‌زا بارد كه از بالاترين گريوه‌ها (كوه‌ها) به ژرفاي آرِدوي (رودي از بلندي‌هاي البرز) به درياي وئوروكشه (فراخكرت، آبسكون، مازندران) فرو مي‌ريزد.»

اما سخني از سيل دست كم در دامنه‌هاي شمالي البرز و كناره جنوبي درياي مازندران نيست. در اين كرانه هفته‌ها و ماه‌ها بارندگي نيز به سيل نمي‌انجاميد. دامنه‌هاي زاگرس نيز اگر سيل را آزموده باشند به نابودي شهرها و ويرانگري گسترده كه مانند زمين‌لرزه‌ها در كتاب‌ها ياد شود، نمي‌انجاميده است. فرافكني بزرگي است اگر جمعيت زياد يا طبيعت را مسوول سيل بدانيم. تا آغاز اين سده، بيش از 20 ميليون هكتار جنگل مي‌توانست بارش سالانه تا 50 ميليارد مترمكعب كه كمابيش برابر گنجايش همه سدهاي امروز است را در خود نگهداري، و ميزان تبخير آب را بسيار اندك كند، و نيز دماي محيط را پايين نگه دارد تا برف تا تابستان در كوه بماند و با شتاب آب نشود. در حقيقت جنگل‌هاي انبوه البرزي، زاگرسي، توراني و... و پوشش گياهي به‌مانند اسفنج همه باران را در خود نگه مي‌داشتند و در خاك ذخيره مي‌كردند. جنگل‌ بهتر از هر مخزن آب را در خود نگهداري و نظام آب‌شناختي آبخيزها را هماهنگ مي‌كند. در 10 هزاره، مردم مولد در بيش از 30 حوضه آبي با حفظ جنگل‌ها و پوشش گياهي آب را چنان مديريت كردند كه با كمترين هدررفت آب، امنيت خوراك فراهم بود و رودي و درياچه‌اي نخشكيد. همين مديريت سازگار با طبيعت، سيل‌ و خسارت آن را به كمترين مي‌رساند. طرح گربايگان دكتر آهنگ كوثر اجرا شده در فسا - كه هم در ايران و هم در سطح جهان تحسين شده - نمادي از اينگونه خلاقيت‌هاي سازگار با بوم‌شناسي است.

الگوي مهندسي تهاجمي

الگوي مهندسي تهاجمي encroaching engineering از دهه 1920 در هنگام بررسي‌ و ساخت سد هوور روي رودخانه كلرادو در آبخيزها و سپس در 1927 از سوي كلارنس اشتاين شهرساز با دستور از ميان بردن عوارض طبيعي زمين براي خودروها حتي در مرزهاي همسايگي خانه‌ها در شهرها آغاز و در سراسر امريكا و سپس در همه دنيا گسترش يافت. اين الگو از 1332 با اصل 4 ترومن و از دهه 1340 با اصلاحات ارضي و ملي (دولتي) كردن منابع آب، جنگل و مرتع به جوامع مولد كشاورز و عشاير تحميل شد و به باغشهرهاي ايران راه يافت. جنگل‌ها كاهش يافتند و ميزان آب در دسترس يا آب تجديدپذير روند كاهشي آغاز كرد. امروز آب بارندگي در دسترس ما كه آب تجديدپذير نيز ناميده مي‌شود تا 100 ميليارد مترمكعب كاسته شده چرا كه جنگل و پوشش گياهي از ميان رفته و بخش بزرگي از 400 ميليارد مترمكعب بارندگي سالانه بي‌درنگ تبخير و نيز بخش ديگر آن در مخزن سدها تبخير مي‌شود و به هدر مي‌رود. الگوي تهاجمي با سدسازي، هم جنگل‌هاي تا عمق دوردست آبخيزها را به نابودي مي‌كشد هم با خشكاندن رود جنگل‌هاي پايين دست را مي‌خشكاند و به سفره‌هاي پايين‌دست آسيب مي‌زند. از مهم‌ترين ريشه‌هاي افزايش سيل و خسارت‌هاي آن الگوي مديريت نابومي/دولتي آب و منابع طبيعي در روستا و آبخيز و در شهر با تمركز بر مديريت سازه‌اي و سدسازي است. اين الگو در همه حوضه‌هاي آبخيز بسيار متفاوت كشور از ديدگاه بوم‌شناختي (جغرافيا، اقليم و هواشناسي، ويژگي‌هاي زيستي، تاريخ، فرهنگ و دانش بومي درخشان ايراني) به‌ گونه‌اي يكسان و نسنجيده پياده شده است. با اين همه در شش دهه گذشته تا يك سوم منابع مالي عمراني كشور براي سدسازي هزينه شده و ارزيابي مستقل تطبيقي و راستي‌آزمايي اهداف، پيامدها و هزينه‌ها انجام نشده است. اين الگوي ناكارآمد در بسياري جاها مانند دانشگاه فني ماساچوست حذف و با شكايت مردم بيش از 1500 سد در امريكا برچيده شده است.

خسارات سيل، دستاورد مهندسي تهاجمي سازمان مديريت منابع آب وزارت نيرو است. سدها بدون بررسي جامع پيامدهايي مانند تخريب نظام آب‌شناختي در آبخيزها، كمك به نابودي جنگل‌هاي بالادست، انگيزه‌سازي براي ويلا و شهرك‌سازي مشرف به درياچه‌ سدها، افزايش دماي حوضه آبخيز، خشكاندن رود و نابودي پوشش گياهي و جنگل‌هاي پايين دست، خشكاندن درياچه‌ها و تالاب‌ها، تبخير آب كمياب از مخزن سدها، اجرا شده‌اند. گزارش‌هاي ارزيابي اقتصادي، محيط زيستي، اجتماعي اين سدها نيز تنها در راستاي تاييد طرح‌ها كه همچنين داراي كمبودهاي كليدي از جمله اثر سدها بر افزايش سيل‌ و خسارت آن، اثر بر نشر كربن، و اثر بر حوضه آبخيز و آبريز وابسته به آن بوده است. خسارات سيل، دستاورد كوتاهي دفتر حفاظت از رودخانه‌هاي وزارت نيرو است كه در نابودي رودخانه‌ها با سدسازان همكاري كرده كه همچنين در حفظ بستر و حريم آنها از ساخت‌و ساز نيز كارآمدي نداشته است و اين همه با سكوت سازمان جنگل‌ها، سكوت سازمان محيط زيست، پشتيباني وزارت مسكن و شهرسازي و شهرداري‌ها از مهندسي تهاجمي، گره خورده است.جوامع بومي مولد، مديريت آب و منابع طبيعي و نيز ساز و كارهاي حفاظت پوشش گياهي و جنگل «به مثابه جذب‌كننده اسفنج‌وار آب» و همچنين باغشهرسازي سازگار با طبيعت را به خوبي مي‌شناختند اما اينك تنها زيان‌ سيل به آنها مي‌رسد.

راهكارها

اصلاح پيامدهاي 70 ساله مهندسي تهاجمي كاري است بسيار دشوار. هرگاه سخن از راهكار مي‌شود بي‌درنگ به جست‌وجوي يك روش واحد برمي‌آييم براي سراسر مملكت فارغ از تفاوت‌هاي بوم‌شناختي. اين نسخه‌نويسي يكسان، فرزند جهاني‌سازي ويرانگر زمين و جامعه انساني است. راهكار در فلات ايران به بيش از 30 حوضه آبي با ويژگي‌هاي بوم‌شناختي گوناگون بازمي‌گردد كه در هر حوضه هم به شيوه‌هاي گوناگون و خلاقانه مديريت منابع طبيعي برمي‌خوريد كه هزاران سال آزموده و در هماهنگي با طبيعت به‌ كار گرفته شده است. توقف پرداخت منابع مالي به دستگاه وزارت نيرو براي طرح‌هاي سد و سازه و راستي‌سنجي مستقل از پيامدها گام نخست است. تمركز‌زدايي و دولتي‌زدايي و ساخت ‌و ساز زدايي در مديريت آب و منابع طبيعي و يكپارچه كردن آن با مشاركت مردم بومي مولد آغاز مديريت آب درست است.

1- توقف واگذاري منابع مالي براي سدسازي تا ارزيابي تطبيقي مستقل سدهاي ساخته شده به ويژه سدهاي چالشي و راستي‌آزمايي اهداف و پيامدهاي آنها.

2- بررسي راهكارهاي احياي منابع طبيعي با نظر و مشاركت مردم بومي هر حوضه آبي و بررسي پيامدهاي واقعي سدها در بالادست و پايين دست آبخيزها با حذف گام به گام مديريت دولتي.

3- احياي دانش بومي سازگار و مديريت يكپارچه جوامع بومي مولد بر منابع آب و خاك و جنگل و ... بر پايه توان بوم‌شناختي و تلاش براي احياي دانش مديريت ارزشمند آب و منابع طبيعي به گونه‌اي جدي در دانشگاه، آموزش پرورش و رسانه‌ها.

4- تلاش براي احياي دانش باغشهرسازي و معماري سازگار با سرزمين و گسترش محله‌هاي كم‌كربن و ساختمان‌هاي صفر (براي بريدن وابستگي شهر و روستا به سدها)

5- كاهش دولت تا چند دستگاه پايشگر امنيت ملي، امنيت خوراك، امنيت بهداشت و... كاهش دستگاه‌هاي فربه ناكارآمدي كه با منابع طبيعي سر و كار دارند مانند راه و شهرسازي تا پايش كاركرد شهرداري‌ها با اولويت رعايت جوامع بومي مولد و حفظ طبيعت.

6- تقليل نقش تصميم‌گيري مجلس براي تصويب بودجه براي طرح‌ها و كارهاي اجرايي مانند انتقال از خزر به سمنان يا ديگر طرح‌هاي انتقال و سازه محور ناسازگار با وجود مخالفت گسترده مردم و شوراهاي محلي.

پژوهشگر آب و توسعه پايدار

 


سيل بهار 1398 بحثي قديمي را دوباره به ميان كشيده است و عده‌اي از سدسازي و حتي ساختن سدهاي جديد دفاع كرده و در مقابل مخالفان سدسازي نيز به مخالفت با آنها پرداخته‌اند. هر دو ديدگاه استدلال‌هاي خود را دارند. روزنامه اعتماد براي واكاوي بيشتر آثار و تبعات سيل 98 و بررسي نقش سدها يا شيوه‌هاي ديگر نگاه‌ها و تحليل‌هاي متخصصان را منعكس خواهد كرد. مطلبي كه 20 فروردين 98 در صفحه محيط زيست چاپ شد يكي از همين مطالب بود و اينك تحليلي از دكتر فاطمه ظفرنژاد. روزنامه اعتماد آمادگي دارد ديدگاه‌هاي مختلف در اين‌باره را در صفحه محيط زيست منتشر كند و در اين بحث مهم و سرنوشت‌ساز به موافقان و مخالفان سدسازي مجال طرح ديدگاه و پاسخ بدهد.

 


فرافكني بزرگي است اگر جمعيت زياد يا طبيعت را مسوول سيل بدانيم. تا آغاز اين سده، بيش از 20 ميليون هكتار جنگل مي‌توانست بارش سالانه تا 50 ميليارد مترمكعب كه كمابيش برابر گنجايش همه سدهاي امروز است را در خود نگهداري و ميزان تبخير آب را بسيار اندك كند، و نيز دماي محيط را پايين نگه دارد تا برف تا تابستان در كوه بماند و با شتاب آب نشود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون