فقدان يك سرمايه انساني
مضمون حقوقي نوشته تحت تاثير مفاهيم حاشيهاي قرار گيرد. كاري كه بسياري ديگر كم و زياد انجام ميدهند. يادداشتهاي آقاي كشاورز از يك چارچوب منطقي كامل تبعيت ميكردند و يكي از الگوهاي خوب براي يادداشتنويسي محسوب ميشوند. نه تنها واجد يك منطق خالي از تناقض بود بلكه نه مختصر بود و نه مطول. احساس ميكردي كه مطلب را به اندازه مناسب تدوين و در اختيار خواننده قرار داده است. براي خواننده و فهم و شعور او، احترام قايل بود و حس نميكردي كه در جايي از نوشته خودش قصد فريب يا پوشاندن حقيقتي را دارد؛ ترفندي كه در يادداشتنويسي وجود دارد.
آرامش رفتاري آقاي كشاورز در يادداشتهايش و نوشتههايش و حتي در دفاعيهاش بازتاب داشت. به صفت حرفه يك وكيل بود و به صفت تعهد اجتماعياش روزنامهنگار نيز بود. او به خوبي مرز ميان تاييد و رد يك مفهوم را با تحليل حقوقي رعايت ميكرد. اگر جايي قانون چيزي را ميگفت و او آن را قبول نداشت، اين مرز را به روشني رعايت ميكرد. و البته يكي از مهمترين ويژگيهاي ايشان تفاسيري بود كه از مواد قانوني به عمل ميآورد تا دادرس و جامعه را در داوري حقوقي به عدالت نزديكتر كند. به همين دليل تناقضات حقوقي را كه در مجموعه حقوقي ما كم نيست به خوبي تشريح ميكرد و راههايي براي برونرفت از آن ارايه ميكرد.
يادش و راهش گرامي باشد.